بازاندیشی انتقادی جریان‌شناسی ادبیات معاصر ایران: نقد و تحلیل کاربست مکتب‌های ادبی

    از ویکی‌نور
    بازاندیشی انتقادی جریان‌شناسی ادبیات معاصر ایران
    بازاندیشی انتقادی جریان‌شناسی ادبیات معاصر ایران: نقد و تحلیل کاربست مکتب‌های ادبی
    پدیدآورانکیانی، هاله (نویسنده) پیروز، غلامرضا (محقق)
    ناشرطرح نو
    مکان نشرتهران
    سال نشر1401
    شابک1ـ160ـ489ـ964ـ978
    کد کنگره

    بازاندیشی انتقادی جریان‌شناسی ادبیات معاصر ایران: نقد و تحلیل کاربست مکتب‌های ادبی تألیف هاله کیانی، غلامرضا پیروز، این کتاب با بررسی و تحلیل دقیق هر یک از مکتب‌های ادبی، سعی در ارائۀ تصویری روشن از مبانی و ماهیت این مکتب‌ها داشته تا تفاوت درک و دریافت این مکاتب در ایران و تقلیل‌گرایی و برداشت‌های بعضاً نادرستی که در درک این مکتب‌ها صورت گرفته است روشن گردد. در مرحلۀ بعد کاربست هر یک از این مکاتب در جریان‌شناسی شعر و ادبیات معاصر با نگاهی انتقادی تحلیل و بررسی شده و در پایان نیز آسیب‌های کاربست مکاتب ادبی غرب به عنوان تنها روش و ابزار شناخت ادبیات معاصر فارسی تحلیل و پیشنهادهایی راهبردی ارائه شده است.

    ساختار

    کتاب در هفت فصل به نگارش درآمده است.

    گزارش کتاب

    نقد و نظریۀ ادبی نقش مهمی در مفهوم‌سازی، ایجاد ساختارها و روش‌هایی برای تحلیل و بررسی متون ادبی دارد. خلق معیارها و مفهوم‌سازی در حوزۀ نقد که بخشی از روند تولید نظریۀ ادبی را شامل می‌گردد، در ایجاد و غنا و بینش هنری جامعه نقش مهمی ایفا می‌کند.

    می‌توان گفت ادبیات معاصر ایران عمدتاً از طریق کاربست ساختار مکتب‌های ادبی غرب شناخته و مفهوم‌سازی شده است. بر این اساس برخی از جریان‌های ادبیات فارسی از منظر مکاتبی همچون رمانتیسم، سمبولیسم، رئالیسم، ناتورالیسم و دیگر مکتب‌های ادبی درک و تبیین شده و در نتیجه درک و دریافتی که از ادبیات معاصر شکل گرفته، در پیوند با مفهوم‌سازی‌های مکتب‌های ادبی است.

    این کتاب با بررسی و تحلیل دقیق هر یک از مکتب‌های ادبی، سعی در ارائۀ تصویری روشن از مبانی و ماهیت این مکتب‌ها داشته تا تفاوت درک و دریافت این مکاتب در ایران و تقلیل‌گرایی و برداشت‌های بعضاً نادرستی که در درک این مکتب‌ها صورت گرفته است روشن گردد. در مرحلۀ بعد کاربست هر یک از این مکاتب در جریان‌شناسی شعر و ادبیات معاصر با نگاهی انتقادی تحلیل و بررسی شده و در پایان نیز آسیب‌های کاربست مکاتب ادبی غرب به عنوان تنها روش و ابزار شناخت ادبیات معاصر فارسی تحلیل و پیشنهادهایی راهبردی ارائه شده است.

    یکی از ادعاهای نویسندگان در این کتاب آن است که تلاش‌ پژوهش‌های ادبی برای یافتن مشابهت‌ها میان مکاتب ادبی غرب و آثار ادبی فارسی و خوانش جریان‌های ادبیات معاصر بر اساس مؤلفه‌های این مکاتب، انتساب تغییرات و ویژگی‌های محرک ادبیات، نقد جریان‌های مختلف ادبی، گشایش پنجره‌های جدید و روشن‌کردن مسیر پیش روی ادبیات و... به رویکردهایی عمدتاً تفننی از جمله تطبیق ویژگی‌های مکاتب ادبی غرب بر آثار ادبی مشغول است، رویکردی که کمتر ثمر و کاربردی می‌توان برای آن متصور بود.

    بنابراین بخش اول این کتاب شامل آسیب‌شناسی ریشه‌های تاریخی نوع درک مکتب‌های ادبی غربی در ایران و تبیین دلایل کاربست این مکتب‌ها در تفسیر جریان‌های ادبیات فارسی است. بخش دوم به تحلیل انتقادی کتاب‌های ادبیات معاصر از منظر تفسیر جریان‌های ادبیات فارسی بر اساس مکاتب ادبی غربی و نقد کتاب‌های انتشاریافته در زمینۀ مکاتب ادبی اختصاص یافته است.

    در بخش سوم به تحلیل انتقادی هر یک از مکتب‌های ادبی که جریان‌های ادبیات فارسی بر اساس آنها تحلیل و نام‌گذاری شده‌اند، پرداخته شده است. در این راستا این مسئله مورد توجه قرار گرفته است که هر یک از مکتب‌های ادبی در اساس چه اهداف و بنیان‌هایی داشته‌اند و کاربست آنها در ایران به چه شکلی بوده است. به نظر می‌رسد بسیاری از مکتب‌های ادبی که در ایران جریان‌های ادبی بر اساس آنها تحلیل و شناخته می‌شوند، از ماهیت اصلی خود تهی شده و به یک «اصطلاح» ادبی تقلیل یافته‌اند. در حالی که این مکاتب پسوند «ایسم» همراه خود دارند و غالباً از مجموعه‌ای از اندیشه‌ها پشتیبانی می‌کنند. بدین ترتیب در این بخش این موضوع بررسی شده که برای مثال سمبولیسم نامیدن جریان‌ها و آثاری از ادبیات معاصر تا چه حد با ویژگی‌ها، ماهیت و اهداف سمبولیسم قابل ارزیابی و انطباق است و آیا اساساً می‌توان آن آثار را سمبولیسم نامید یا خیر و چه ویژگی‌هایی از آن آثار و جریان‌ها جهت انجام این انطباق، برجسته و چه ویژگی‌هایی به حاشیه رانده شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها