ایران سال 1320 از نگاه نقاش ژاپنی

    از ویکی‌نور
    ایران سال 1320 از نگاه نقاش ژاپنی
    ایران سال 1320 از نگاه نقاش ژاپنی
    پدیدآورانیوکو، ایسودا (نویسنده)

    رجب‌زاده، هاشم (مترجم)

    ئه‌اورا، کینجی (مترجم)
    ناشرطهوری
    مکان نشرتهران
    سال نشر1398
    شابک9ـ58ـ5911ـ600ـ978
    موضوعآیسودا، یوکو، ۱۹۸۹-۱۹۰۶م‌. -- سفرها‌,سفرنا‌مه‌ها‌ی ژاپنی‌ -- قرن‌ ۲۰م‌,ایران‌ -- سیر و سیا‌حت‌ -- قرن‌ ۱۴
    کد کنگره
    ‏DSR ۱۴۸۱/آ۹الف۹ ۱۳۹۸

    ایران سال 1320 از نگاه نقاش ژاپنی تألیف ایسودا یوکو، ترجمه دکتر هاشم رجب‌زاده، کینجی ئه‌اورا؛ نویسندۀ این کتاب در مقدمۀ خود گفته است که پس از چندبار به تأخیر افتادن سفرش، سرانجام در روز 13 مارس 1941 با هواپیما از یک فرودگاه نظامی در فوکویوکا در غرب ژاپن روانه شده و پس از یک هفته (با دو توقف در تایلند و هندوستان) به بغداد رسیده و هفته‌ای هم در آنجا مانده و در بامداد 27 مارس با اتومبیل روانۀ ایران شده و از مسیر کرمانشاه و همدان و قزوین و با یک شب توقف در میان راه، نیمه‌شب فردای آن (28 مارس) به تهران رسیده و نیز یاد کرده که در این هنگام 36 سال داشته است.

    ساختار

    کتاب در سه فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    نویسندۀ این کتاب در مقدمۀ خود گفته است که پس از چندبار به تأخیر افتادن سفرش، سرانجام در روز 13 مارس 1941 با هواپیما از یک فرودگاه نظامی در فوکویوکا در غرب ژاپن روانه شده و پس از یک هفته (با دو توقف در تایلند و هندوستان) به بغداد رسیده و هفته‌ای هم در آنجا مانده و در بامداد 27 مارس با اتومبیل روانۀ ایران شده و از مسیر کرمانشاه و همدان و قزوین و با یک شب توقف در میان راه، نیمه‌شب فردای آن (28 مارس) به تهران رسیده و نیز یاد کرده که در این هنگام 36 سال داشته است.

    ژاپن که در این سال‌ها، پس از تجربه‌های رنج‌بار رفتار با چین و کره، قبای «منجی آسیای بزرگ» در بر کرده بود، بارها از زبان وزیرمختار تازۀ خود قدرت‌های غربی به سردمداری آمریکا و انگلیس را نکوهش می‌کند که خودشان همه چیز دارند و هنوز چشم طمع به رزق اندک کشورهای فقیر آسیایی مانند ایران دوخته‌اند و به هر راه و نیرنگ می‌کوشند تا حاصل کار و تلاش مردم این پهنۀ گستردۀ آسیا را از دست‌شان درآورند یا بربایند (توصیۀ وزیرمختار ژاپن به دو تاجر ترک در مهمان‌خانۀ همدان).

    صحنه‌هایی که توجه مردم دیگر را به خود نمی‌گیرد، این ناظر اهل هنر را سر ذوق می‌آورد؛ مانند پسر کوچکی که پوستینی پوشیده و چند الاغ را در راه بیابان جلو انداخته است ومی‌برد (راه همدان قزوین) و دیدن یک جفت لک‌لک که بر بام مهمان‌خانۀ سر راه لانه ساخته‌اند.

    کوهساری که سلسله کوه‌های آن پشت در پشت افتاده (بسیاری جاها در مسیر بغداد تا تهران و تهران تا انتهای جنوبی راه‌آهن ایران)، کشتزارهای گندم که خوشه‌های سبز یا طلایی آن در دست نسیم تاب می‌خورد و کلبه‌های خشت و گلی که با طبیعت دست‌نخوردۀ پیرامون همساز می‌نماید برای او دیدنی و دل‌انگیز است. چشم‌های درشت ایرانی‌ها هم برای این مسافر مسافر چشم‌بادامی زیبا و گیرا نموده است.

    شعردوستی ایرانی‌ها را می‌ستاید: سائلان هم که دست تکدی دراز می‌کنند، بیتی شعر می‌خوانند و کلفت خانه هم حرفش را به ارباب به زبان شعر می‌گوید.

    در جلوه و گیرایی قالی ایران که آن را از هنرهای والا و زیبای ایرانی شناخته، چنین یافته که هرگاه فقط یک قالی در اتاقی وسیع بگسترانیم، زیبایی و گیرایی آن به‌راستی عالی و اثرگذار است.

    از خلق و خوی مردم ایران هم یاد می‌کند؛ بارها آن را می‌ستاید و جاهایی هم آزردگی نشان می‌دهد. در سفری به روستای مامازان ورامین همراه وزیرمختار و گروهی از مأموران ژاپنی مقیم تهران، رفتار بعضی از همراهانش را نادرست و موهن می‌بیند؛ در جایی که متانت و ادب مردم محل آنها را شرمنده کرده است. اندک زمانی پس از درگرفتن مرافعه، پلیس یا کارآگاهان با ماشین سر می‌رسند و قضیه فیصله می‌یابد. نظمیۀ رضاشاهی همیشه و همه جا مراقب است و ایسودا می‌نویسد که پس از پیداشدن این شایعه که ژاپن از اتباع آلمان و ایتالیا حمایت می‌کند، همواره افراد پلیس و کارآگاهان اطراف سفارت ژاپن دیده می‌شوند. شرح جزءنگر روستای حاجی‌آباد شمیران هم توجه ایسودا را به تدبیرهای ایران برای آماده کردن خود در میانۀ آشوب و آشفتگی در جهان می‌رساند.

    دفتر سفارت ژاپن و اقامت‌گاه وزیرمختار آن در این سال‌ها در ملک اجاره‌شده از دکتر محمد مصدق بود؛ همان‌جا که او در سال‌های نخست‌وزیری‌اش منزل و دفتر داشت. آنچه ایسودا از قول یکی اعضای سفارت ژاپن، مستأجر اینجا، نوشته اشاره‌ای آشکار به نیت رضاشاه به منضم ساختن این خانه و املاک پیرامون آن به مجموعۀ کاخ‌های شهری وی دارد؛ نیتی که در سال‌های پادشاهی پهلوی دوم به اجرا درآمد و با توجیه ایجاد محیط امن برای کاخ مجلس سنا خریداری املاک مردم در آن محدوده مطرح شد.

    ایسودا و نیز ایچیکاوا وزیرمختار تازۀ ژاپن در همان چند ماه اقامت‌شان در تهران و همراه اعضای این سفارت‌خانه، پیش از آنکه دست سرنوشت آنها را به ژاپن بازگرداند، تقریباً به همۀ گردش‌گاه‌ها و جاهای گشتنی تهران و حومۀ آن در شرق و غرب و شمال و جنوب سر می‌زنند و به خودشان بد نمی‌گذرانند.

    سفر ایسودا به تهران بعد از چند ماه زندگی در تهران و هنگامی که با محیط و مردم آن خو می‌گیرد، در پی تهاجم متفقین جنگ به ایران و سخت‌تر شدن موضع نظامیان در ژاپن و پیشروی آنها در چین، که سرانجام ژاپن را هم به جنگ جهانی دوم کشاند، پایان می‌پذیرد و او را ناچار می‌کند که با نخستین گروه ژاپنی‌ها که از ایران می‌روند، به میهنش بازگردد.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها