انسان و خانه؛ زن، قلمرو عمومی و قلمرو خصوصی در یونان باستان

    از ویکی‌نور
    انسان و خانه
    انسان و خانه؛ زن، قلمرو عمومی و قلمرو خصوصی در یونان باستان
    پدیدآوراننصراصفهانی، مریم (نویسنده)
    ناشرکرگدن
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    شابک6ـ97ـ6420ـ622ـ978
    موضوعیونا‌ن‌ -- تا‌ریخ‌ زنا‌ن‌,اقتصا‌د - فلسفه‌,فلسفه‌ یونا‌نی‌,خا‌نواده‌ در ادبیا‌ت‌,جنسیت‌ در ادبیا‌ت‌
    کد کنگره
    HQ۱۱۳۴/ن۶الف۸ ۱۴۰۰‏

    انسان و خانه؛ زن، قلمرو عمومی و قلمرو خصوصی در یونان باستان تألیف مریم نصراصفهانی، در این کتاب، نویسنده میراث فلسفی مرتبط با اخلاق و جنسیت را در قلمرو عمومی و خصوصی در یونان باستان بررسی کرده است. این کار با محوریت برجسته‌ترین آثار فلسفی بازمانده از آن دوران انجام شده است: تفکران فیثاغورریان، تدبیر منزل نوشتۀ کسنوفون، برخی دیالوگ‌های افلاطون با محوریت جمهوری و قوانین و برخی نوشته‌های ارسطو که در رأس آنها اخلاق نیکوماخوس و سیاست قرار دارند.

    گزارش کتاب

    شکل‌گیری فلسفۀ اخلاق را به طور سنتی با اندیشه‌های افلاطون و ارسطو و در تقابل با تردیدهای سوفسطاییان بررسی می‌کنند؛ اما پژوهش‌های جدید نقش نمایشنامه‌های یونانی را در شکل دادن به اندیشه‌های اخلاقی یونانیان گوشزد کرده و محتوای اخلاقی نمایشنامه‌ها را در رقابت با آموزه‌های فیلسوفان و سوفسطاییان در یونان باستان بررسی کرده‌اند. در این کتاب و در بازگشت به آغازگاه‌ها به این نکته نیز توجه شده است. کاری که مؤلف در این کتاب انجام داده، بازگشت به یونان و نگاهی نزدیک‌تر به آثار و افکار برجای‌مانده از آن دوران در قالب بخشی مهم از میراث فکری انسان‌هاست که از قضا در فکر و فرهنگ ما هم تأثیر بسیار قدرتمندی داشته است. مسئلۀ نویسنده در این کتاب، بررسی نسبت ارزش‌های اخلاقی و جنسیت در آثار شماری از برجسته‌ترین و اثرگذارترین متفکران آن دوران است.

    بی‌تردید قرون ششم، پنجم و چهارم پیش از میلاد، عصری بحرانی و در عین حال طلایی برای اندیشمندان یونانی بوده است و اصحاب اندیشه با رویکردهای مختلف پیشنهاد خود را برای بیرون رفتن از این بحران ارائه می‌کرده‌‌اند. در موضوع خاص قلمرو خصوصی/ عمومی، در زمان تولد فلسفۀ اخلاق، منابعی محدودتر در اختیار ازت: نمایشنامه‌های بازمانده از یونان قرون چهار و پنج پیش از میلاد و دیدگاه‌های فیلسوفان شامل دیدگاه‌های منسوب به فیثاغوریان، دیدگاه‌های افلاطون، کسنوفون و ارسطو. در هر یک از این رهیافت‌ها چشم‌اندازی متفاوت دربارۀ نسبت اخلاق با حضور و کارویژۀ زنان و لوازم آن در قلمرو عمومی (پولیس) و خصوصی (اویکوس) وجود دارد.

    از سویی نمایشنامه‌های یونانی انعکاس برخورد و تنش میان آرای معلمان و متفکران یونانی دربارۀ جایگاه انسان در جهان‌اند که به بازنمایی بیچارگی و تناقض‌های موجود در باورهای گذشتگان می‌پردازند؛ در سوی دیگر، فیلسوفان نشسته‌اند که خواستار جهانی باثبات و هماهنگ‌اند. به همین دلیل سقراط در «جمهوری» با اشاره به «دشمنی دیرینۀ فیلسوفان و شاعران» خواستار اخراج محترمانۀ شاعران از آرمان‌شهر می‌شود و می‌گوید چون به شاعری برخوردیم «به سر او روغنی خوشبو خواهیم مالید و نواری پشمین به سرش خواهیم بست و سپس به شهری دیگرش روانه خواهیم کرد»؛ چراکه وجود شاعران و اجرای نمایشنامه‌های آنان، نظام اجتماعی و اخلاقی پولیس را به خطر می‌اندازد.

    در این کتاب، نویسنده میراث فلسفی مرتبط با اخلاق و جنسیت را در قلمرو عمومی و خصوصی در یونان باستان بررسی کرده است. این کار با محوریت برجسته‌ترین آثار فلسفی بازمانده از آن دوران انجام شده است: تفکران فیثاغورریان، تدبیر منزل نوشتۀ کسنوفون، برخی دیالوگ‌های افلاطون با محوریت جمهوری و قوانین و برخی نوشته‌های ارسطو که در رأس آنها اخلاق نیکوماخوس و سیاست قرار دارند. همچنین نگاهی به میراث بازمانده از نمایشنامه‌نویسان برجستۀ آن دوران انداخته شده است. در بررسی آثار نمایشنامه‌نویسان، نویسنده دست به انتخاب زده و از میان متون برجای‌مانده، سه تراژدی مهم از سه قلۀ تراژدی‌نویسی یونان باستان را انتخاب کرده و در کنار آنها سه کمدی از آثار برجای‌مانده از آریستوفان را نیز مدنظر قرار داده است.

    در فصل نخست کتاب به مفهوم اویکوس یا خانوار در «پولیس» یا دولت‌شهر/ حکومت‌شهر پرداخته شده است. اویکوس یا خانوار در نقش مهم‌ترین واحد تشکیل‌دهندۀ پولیس، همواره توجه فیلسوفان را به خود جلب کرده است.

    در فصل دوم ابتدا آرای فیثاغورس دربارۀ زنان و خانوار بررسی شده است؛ سپس بر آثار برجای‌مانده از زنان فیلسوف فیثاغوری مروری شده است؛ زنانی که از زمان حیات فیثاغورس، یعنی نیمۀ اول قرن ششم پیش از میلاد تا دورۀ هلنی، به پیروی از باورهای او و در عین حال، متأثر از اندیشه‌های رایج زمانۀ خود، به فلسفه اشتغال داشته و دربارۀ موضوعات فلسفی به طور کلی، و تدبیر منزل به طور خاص، نوشته‌هایی برجای گذاشته‌اند. به طور کلی در دو فصل اول، تلاش شده شمایی کلی از زمینه و زمانۀ بحث ارائه شود و البته در انتها، با اشاره به ساپفو، احتمال مفقودشدن نشانه‌هایی به میان آمده که شاید اگر از میان نرفته بودند، اطلاعات یکسره متفاوتی از اندیشۀ زنانه در یونان باستان در اختیار ما می‌گذاشتند.

    نویسنده در فصل بعد به ترتیب تاریخی بازگشته و رسالۀ «تدبیر منزل» کسنوفون را بررسی کرده است؛ البته با تأکید بر جنبه‌های جنسیتی آن. فصل بعدی به بررسی آرای افلاطون در این زمینه اختصاص دارد و به طور خاص بر «جمهوری» و «قوانین» متمرکز است؛ گرچه از دیالوگ‌های دیگر نیز استفاده شده است. سپس به ارسطو پرداخته شده است؛ فیلسوفی که بسیاری از باورهای او تا همین امروز بشریت را تحت تأثیر خود قرار داده است. تمرکز این فصل بر رساله‌های «سیاست»، «اخلاق نیکوماخوس» و «اکونومیکا» است.

    در آخرین فصل نویسنده دوباره به عقب بازگشته است؛ به میراثی که شاعران برجا گذاشته بودند. از میان صداهایی که شاعران به سکوت زنان داده بودند، پنه‌لوپه، آنتیگونه، کلئوتاسمنسترا، مدئا، لیسیستراتا و پراکساگورا برگزیده شده و مروری بر نمایشنامه‌های منتخب و چشم‌انداز اخلاقی و جنستی آنان شده است. در پایان نیز جمع‌بندی مختصری از مباحث کتاب ارائه شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها