الکواکب المشرقة فی أنساب و تاریخ و تراجم الأسرة العلویة الزاهرة

    از ویکی‌نور
    الکواکب المشرقة في أنساب و تاريخ و تراجم الأسرة العلوية الزاهرة
    الکواکب المشرقة فی أنساب و تاریخ و تراجم الأسرة العلویة الزاهرة
    پدیدآورانرجایی، مهدی (نویسنده)
    ناشرکتابخانه عمومی حضرت آیت‌الله العظمي مرعشي نجفي(ره)
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1380ش , 2001م , 1422ق
    چاپ1
    شابک964-6121-72-1
    موضوعسادات - نسب نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏53‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏3‎‏ک‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الکواکب المشرقة فی أنساب و تاریخ و تراجم الأسرة العلویة الزاهرة، اثر سید مهدی رجایی موسوی، کتابی است درباره انساب، تاریخ و تراجم و به عبارت دیگر، شرح حال خاندان علویون که به زبان عربی در دوران معاصر نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و اسامی افراد، به ترتیب حروف الفبا، در سه جلد تنظیم شده است.

    این کتاب، هجدهمین نوشتار از مجموعه «مرکز الدراسات لتحقیق أنساب الأشراف» می‌باشد. این کتاب که با استناد به منابع متعدد تدوین شده، مشتمل بر نسب نامه سادات است. در این مجموعه، 2982 تن از سادات، به اختصار معرفی شده‌اند.[۱]

    گزارش محتوا

    در مقدمه، علم انساب تعریف و به مباحث زیر، پرداخته شده است: آیات وارده در فضیلت شناخت علم انساب، شرافت علم انساب، معنای نقیب، رموزی که نقیب در انساب باید بدان معرفت داشته باشد، آداب و وظایف نقبا، کیفیت ثبوت نسب، اوصاف صاحب علم نسب، ترتیب طبقات طالبیین، کتبی که پیرامون انساب طالبیین نوشته شده و...[۲]

    در ابتدای جلد نخست، ضمن مروری بر تاریخچه نسب نامه نویسی، اهمیت و جایگاه آن در اسلام بیان شده و همچنین کیفیت اثبات نسب افراد، توضیح داده شده است.[۳]

    جلد اول از حرف الف تا حاء، جلد دوم تتمه حاء تا حرف قاف و جلد سوم تتمه حرف قاف تا میم را در خود جای داده است.

    این کتاب را باید در نوع خود بی نظیر دانست؛ زیرا تاکنون کسی شرح حال سادات را بر اساس حروف الفبا به این وسعت تحقیق و گردآوری نکرده است. مؤلّف توانسته است برخلاف کتب انساب، روش جدیدی ابداع کند. یقینا این اثر بعد از کتاب ارزشمند و گران سنگ «منتقلة الطالبیة، تألیف ابن طباطبا (از اعلام قرن پنجم هجری)، منحصربه فرد است و چون نویسنده آن روش نوینی را در علم انساب پایه گذاری کرده، به اهل تحقیق کمک شایانی نموده است.[۴]

    نویسنده که خود از صاحب نظران و متخصصان رشته انساب است و تقریبا تمام کتب انسابیکه از سوی کتابخانه بزرگ آیت‌الله مرعشی به زیور طبع آراسته شده، از تحقیقات و تعلیقات سودمند ایشان برخوردار است، کتاب مورد اشاره را به عنوان اولین اثر تألیفی در زمینه انساب منتشر ساخته است.[۵]

    کتاب حاضر اثری قابل شکوفایی است؛ به ویژه اگر از سوی صاحب نظران آن رشته مورد نقد و بررسی قرار گیرد. درباره این اثر باید پرسید که قصد مؤلّف از گردآوری اسامی سادات چه بوده است. آیا صرف گردآوری و الفبایی نمودن اسامی مترجمین (سادات) خلأ را پر می‌کند؟ اگر هدف کتاب، نوشتن شرح حال جامع درباره علویان بوده، متأسفانه مؤلّف محترم نتوانسته است به خوبی از عهده آن برآید و اشکالات اساسی در کتاب به چشم می‌خورد.[۶]

    نگاهی گذرا به کتاب آشکار می‌سازد که فهرست جامعی از اسامی طالبیون موجود از کتاب «منتقلة الطالبیة» فراهم و سپس برای تعدادی از مترجمین از دیگر کتب انساب و تراجم شرح حال تهیه شده است. به هرحال این اثر برای اشخاصی که در پی مطلب خاصی هستند، تا حدی سودمند است، اما برای اهل تحقیق هیچ مطلب تازه‌ای فرارو نمی‌نهد.[۷]

    انتقادات وارده بر کتاب را می‌توان به چند دسته تقسیم نمود:

    1. عدم تحقیق در شرح حال نویسی سادات:
      چنان که مؤلّف محترم در عنوان کتاب اشاره نموده، اثر او به منظور کمک در روشن شدن وضع انساب، تاریخ و تراجم سادات علوی پدید آمده است، اما به وضوح می‌توان دریافت که در غالب مترجمین آن کم‌ترین تحقیقی به عمل نیامده و تنها موارد از یک کتاب خاص نقل شده است؛ به عنوان نمونه در جلد اول، صفحه 595، ترجمه 1352 درباره «الحسن الفقیه بن یحیی بن الحسین ذی الدمعة» است که فقط از قول ابن طقطقی از او به عنوان فقیه و امام زیدیه یاد شده است. اما با مراجعه به کتب انساب به این نتیجه خواهیم رسید که مادر حسن، ام ولد و خود او با خدیجه دختر موسی بن علی بن عمر الاشرف ازدواج کرده و ثمره آن سه فرزند به اسامی محمد، زید و حسن بوده است. ابوطالب مروزی از او به عنوان «الحسن الفقیه الزاهد الکوفی» یاد می‌کند و می‌نویسد که وی چهل سال رنگ خورشید را ندیده و در سرداب منزل خود مشغول به عبادت بوده است. او در سال 267ق، وفات یافته است.[۸]
    2. عدم بیان موارد اختلاف در نسب برخی از مترجمین:
      بیشتر مطالب کتاب را باید همان کتاب «منتقلة الطالبیة» دانست، منتهی در کتاب حاضر به صورت الفبایی تنظیم و برای برخی از مترجمین به مصادری همچون «لباب الأنساب»، «الأصیلی»، «مجمع الآداب» و... هم رجوع شده، اما متأسفانه در هیچ مورد به اشتباهات راه یافته در نسب و بیان اختلاف آن از سوی علمای انساب اشاره نشده، بلکه در این اثر نیز به اشتباهات دیگران دامن زده است.[۹]
    3. قطع اقوال علمای انساب:
      این کتاب تلفیقی از چند کتاب انساب است که بدون تحقیق یا اگر منصفانه قضاوت کنیم، با کم‌ترین تحقیق عرضه و تألیف شده و گاه اتفاق افتاده که اقوال صاحب «منتقلة الطالبیة» نیز بریده و قطع شده است؛ ازاین رو پس از مطالعه این کتاب رجوع به منبع اصلی ضروری است؛ درحالی که اگر دقّت بیشتری در تدوین اثر می‌شد، می‌توانست اثری موزون و ارزنده ارائه شود.[۱۰]
    4. پرهیز از اظهار نظر و نتیجه‌گیری:
      کسی که در علم انساب تبحر دارد، اصطلاحا به او عالم انساب گفته می‌شود و این عنوان در مورد مؤلّف نیز صادق است؛ چنان که عنوان محقق نسابه در روی جلد کتاب نیز آمده است. اما آیا متخصص این فن نباید در نقل قول علمای انساب ابراز عقیده کند و گاه اشتباهات گذشتگان را ذکر و یا مزارات منسوب به سادات را در کتاب خود بررسی نماید؟! متأسفانه مؤلّف محترم در محل دفن این بزرگواران هیچ تتبعی نکرده است.[۱۱]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای جلد سوم آمده است.

    در پاورقی‌ها علاوه بر ذکر منابع.[۱۲]، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.[۱۳]

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی، «نقدی بر کتاب الکواکب المشرقة»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: مشکوة، شماره 72 و 73، پاییز و زمستان 1380 (8 صفحه، از 172 تا 179).
    3. «فهرست کتاب‌های منتشرشده آبان ماه سال 1380»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه دین، شماره 49 و 50، آبان و آذر 1380 (41 صفحه، از 151 تا 191).

    وابسته‌ها