كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب
کتاب سیبویه و یلیه تحصیل عین الذهب، من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب | |
---|---|
پدیدآوران | سیبویه، عمرو بن عثمان (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | تحصیل عین الذهب، من معدن جوهر الادب فی علم مجازات العرب |
ناشر | مؤسسة الأعلمي للمطبوعات |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1410 ق |
چاپ | 3 |
موضوع | زبان عربی - شواهد شعری زبان عربی - نحو |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | PJ 6151 /س9ک2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الكتاب، اثر عربى ابوبشر عمرو، ملقب به سيبويه، اولين كتابى است كه قواعد زبان عربى را به شكلى منظم درآورده است[۱]
نویسنده در اين كتاب، علاوه بر مباحث پراكنده آواشناختى در لابهلاى متون نحوى، قسمتى را بهطور مجزا به مباحث آوايى اختصاص داده است[۲]
ساختار
كتاب با مقدمه محمدحسین اعلمى آغاز و مطالب در عناوين مختلف و متعدد، در دو جلد، تنظيم شده است.
نویسنده در ابتدا به تقسيمات كلمه پرداخته و در ادامه، مباحث علم نحو را مطرح نموده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به گوشههايى از زندگانى سيبويه، نظر افكنده شده است[۳]
اهميت كتاب سيبويه از آن جهت است كه از زمان ابوالاسود كه به دستور حضرت على(ع) علم نحو را پايهگذارى كرد، تا زمان خليل بن احمد، اثر قابل توجهى در دست نيست. سير تحول و تكامل ادبيات عربى نيز در اين برهه براى ما روشن نيست. با ظهور كتاب سيبويه، مجموعهاى كامل از مباحث نحو و علم الاصوات در اختيار مسلمانان قرار گرفت. به همين دليل با اقبال و توجه همگان روبهرو شد[۴]
گفته شده كه سيبويه بحث مخارج حروف را از ابوعمرو بن العلاء (154ق) كه سيبويه در 44 مورد نحوى به واسطه يونس از او نقل كرده، اخذ كرده است[۵]
سيبويه در اين اثر، به بررسى آواهاى عربى بر اساس جايگاه توليد آنها پرداخته و به پيروى از استادش خليل، نخست حروف حلقى و سپس حروفى را كه در دهان و زبان توليد مىشود، توصيف نموده است. پس از آن حروفى كه در لبها و خيشوم توليد مىشود، بحث كرده است. وى در باب «عدد الحروف و مخارجها»، حروف عربى را به اين ترتيب آورده است: ء/ ا/ ع/ ح/ غ/ خ/ ك/ ق/ ض/ ج/ ش/ ى/ ل/ ر/ ن/ ط/ د/ ت/ ص/ ز/ س/ ظ/ ذ/ ث/ ف/ ب/ م/ و[۶]
پژوهشهايى كه سيبويه در اين اثر در زمينه شناخت مخارج الحروف، صفات و ويژگى آواها از خود بر جاى گذاشته، قابل مقايسه با توصيفات استادش خليل نيست، اما به هر جهت، در اين عرصه بايد فضل را به صاحب و مؤسس اين علم نسبت داد؛ چراكه آراى خليل و تحقيقات وى بود كه روشنگر راه علماى زبانشناس، از جمله سيبويه بود[۷]
سيبويه توصيف اندامهاى گفتار و شيوه توليد حروف / آواها را به روشى منظم و مبتنى بر گويش فصحاى عرب آن زمان به انجام رسانده است. اين ويژگى عمومى؛ يعنى تأكيد، اعتماد و اتكاى سيبويه بر استعمالات عرب باديه، در سرتاسر اين اثر، مشاهده مىشود. سيبويه پيوسته كوشش مىكند كه لهجه حجاز را بر ديگر لهجهها رجحان دهد[۸]
«يوهان فك» در كتاب «العربية دراسات في اللغة و اللهجات و الأساليب»، معتقد است عباراتى را كه سيبويه در «الكتاب» بهطور عموم به كار برده است، مانند: «العرب الذي ترضى عربیتهم» و... منظور عرب حجاز و لهجه حجازيان است كه به اشتباه، بعضى آن را حمل بر ابوزيد انصارى (ت 251ق) كردهاند[۹]
البته به نظر مىرسد اين نظريه نمىتواند خالى از اشكال باشد؛ چراكه سندى كه بتوان بهقطع، آن را به لهجه حجاز / قريش نسبت داد، در دست نيست؛ چه، اينكه نظريه افصح بودن و سيادت لهجه قريش بر ساير لهجات متداول آن زمان، بهطور جد مورد ترديد و حتى رد زبانشناسان واقع شده است؛ چراكه كليه موادى كه بهعنوان اسناد عربى فصيح يا كلاسيك از آن زمان در دست است، مثل كتيبهها، اشعار جاهلى، نامههاى پيامبر(ص) - كه در صحت انتساب بسيارى از آنها ترديد است - نمىتواند بهعنوان سند كاملى براى مطالعات گويشى قلمداد شود و در نتيجه در اينكه ما لهجهاى مثل قريش را منشأ وحدت زبان عربى كلاسيك و افصح لهجههاى آن بدانيم، بسيار جاى تأمل دارد[۱۰]
سيبويه در اين اثر، تحت تأثير استاد خود، «خليل» مىباشد. در روش «الكتاب» ميان «خليل» و سيبويه، هيچگونه دورى و جدايى به چشم نمىخورد؛ زيرا جمله و انديشه يكى است و گاهى سيبويه گرايش به شرح اصلى از اصول دارد و اگر سخنى از سيبويه را مورد جستجو و بررسى قرار دهيم، مىبينيم كه گفتهاى است وابسته به خليل - پيش از آنكه سيبويه آن سخن را در جايى ديگر، اثبات كرده باشد - و اين كمبود، گناهى در كار سيبويه نمىتواند بشمار آيد؛ زيرا سيبويه در بازگويى و امانت بسيار درستكار است. سيبويه در گردآورى اين گفتهها و گسترش اين انديشهها و گاهى سنجش ميان آنها و انديشههاى استادانى ديگر كه از آنان هم چيزى بازگو كرده است، برترى و مهترى دارد. همچنين در دريافت و نگهدارى انديشههاى آنان[۱۱]
سيبويه در نقل انديشههاى خليل و همچنين در نگهدارى و نوشتن و بيان علت و شرح تاريكىهاى آن، برترى فراوانى دارد. او تا آنجا كه توانسته است در گردآورى انديشههاى ديگر بزرگان كه يا خود از آنان فراگرفته است يا بهگونهاى روايت، شنيده بود، فروگذار نكرده است[۱۲]
ريشههاى «الكتاب» از كارهاى خليل كه انديشهاى نوين و دستنخورده در بر داشت، سرچشمه گرفته است و نامش در سيصد و چهل جاى آن، به چشم مىآيد. از انديشههاى سيبويه در «الكتاب» جز اندكى نمانده است. انديشههاى استادان خود سيبويه يا ديگر استادان نحو و روايت مانند: «يونس بن حبيب» - كه نامش در صد و هشتاد جا - و «ابوعمرو بن علاء» - كه يادش در چهل و هفت جا آمده است - در «الكتاب» ديده مىشود و نيز نامهاى: ابوالخطاب اخفش، عيسى بن عمرو، هارون و ابواسحاق خضرمى، به ترتيب در چهل، هيجده و نام اين دو دانشمند اخير، در چند جاى ديگر «الكتاب» آمده است و همه اين گفتهها، به: واژه (لغت)، نحو و يا اعراب - به معناى ويژهاش - پيوند نمىيابند، بلكه به: روايت، شعر، بازگويى شعر و خواندن نيز بستگى مىيابد. بنابراین، «الكتاب» كه به انديشههاى خليل پيوند مىگيرد و داراى سخنانى از اوست، شايسته و بايسته نيست كه ياد و نام خليل را در بر نداشته يا فراموش كرده باشد؛ چه، از كارهاى او است و ريشههاى گفتگو و مسائل آن، بر پايهى انديشههاى وى نهاده شده است و اصول آن، در چهارچوب روش درسى او، استوار و پابرجا گرديده است[۱۳]
هركه در «الكتاب» درنگ كند و اصول و مسائل آن را، مورد بررسى قرار دهد و با نازكبينى، فصلها و بخشهاى آن را بنگرد و آنگاه به كتابهاى پيشينيان نگاهى افكند، براى نمونه درمىيابد كه تذكرهها و شرح حالها، انباشته از گمانها و انديشههاى رسيدهاى است كه نویسنده آنها، به جستجو و پژوهش، نپرداخته است و اينجاست كه بر پايه باريكبينى استوار نيست و نویسنده در ميان دودلى، چرخ مىزند كه مثلا: «اين اثر از فلان است يا فلان؟»[۱۴]
اين اثر همچنين جنبههاى تاريخى مهم و سودمندى در بر دارد - براى كسانى كه پيرامون نحو و دانشمندان اين رشته، به تاريخنويسى مىپردازند - زيرا نخستين كتابى است كه در اين درس (نحو) فراهم آمده است و نویسنده و نويساننده، از نظر زمان، به چشمههايى كه اين اثر، در رواج و پرورش آنها، از آن جدا شدهاند، پاک و نزدیک بودهاند[۱۵]
در انتهاى كتاب، «تحصيل عين الذهب في علم مجازات العرب»، اثر يوسف بن سليمان بن عيسى الشنتمري آمده كه در آن، به مجازات عرب پرداخته شده است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.
پاورقىها به بيان شاهد مثالهاى اشعار و عبارات اختصاص يافته است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- باقرى مهيارى، غلامحسين «نظر ادباى تازه درباره سيبويه پارسى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران، پاييز 1379، شماره 155 (علمى - پژوهشى) (16 صفحه، از 221 تا 236).
- علىنقيان، حسين، «ميراث آواشناسان اوليه اسلامى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: بينات، پاييز 1379، شماره 27 (9 صفحه، از 47 تا 55).
- مخزومى، مهدى «الكتاب»، مترجم: محمد ساكت، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: وحيد، بهمن 1348، شماره 74 (9صفحه، از 185 تا 193).