الورود الجعفرية في حاشية الرياض الطباطبائية
الورود الجعفرية في حاشية الریاض الطباطبائية، شرحی است بر بخشی از «ریاض المسائل» علی بن محمدعلی طباطبایی (متوفی 1231ق) که توسط عباس بن حسن کاشفالغطاء (متوفی 1322ق) صورت گرفته است.
الورود الجعفرية في حاشية الرياض الطباطبائية | |
---|---|
پدیدآوران | کاشفالغطاء، عباس بن حسن (نويسنده) |
ناشر | مؤسسة کاشف الغطاء العامة |
مکان نشر | عراق- نجف اشرف |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این اثر فقهی دربردارنده مسائل طهارت شامل «میاة (آبها)، وضو و غسل (تا بحث حیض)» است.
روش نویسنده چنین است که ابتدا قسمتی از متن کتاب «ریاض المسائل» را با لفظ «قوله (رحمهالله)» آورده که در اغلب موارد به چند کلمه از ابتدای پاراگراف یک بحث اکتفا کرده، پسازآن شرح موردنظر خویش را ارائه داده است.
برای آشنایی بیشتر با روش شارح به نمونهای از آن اشاره میشود:
در بحث غساله حمام چنین آمده:
قوله (رحمهالله): لأصالة بقاء التكليف... إلى آخره، لا ريب في كون هذا الأصل محكوماً فإن استصحاب مطهرية الماء و أصالة البراءة من التكليف بالشرط حاكم على هذا الأصل، و الحاصل أن المستفاد من مجموع أدلة الطهارة و المطهرية بالماء هو فيما لم يعلم نجاسته فيندرج فيه حالة الشك، و ما قضى بتقديم الظاهر على الأصل فيتفرع عليه لزوم الاجتناب في مثل المفروض موهون بحصول القطع بعد كون تلك الأخبار القاضية بالاجتناب مسوقة لبيان حكم ظاهري في مرحلة الشك و هو الاجتناب بل واردة مورد الغالب في الجيات من الحمامات المعلوم نجاستها أو قلّتها[۱].
ماتن معتقد به طاهر بودن این قسم از آبها شده و دلیل خود را چنین آورده: «لأصالة بقاء التكليف... إلى آخره». شارح میگوید شکی نیست در اینکه این اصل محکوم است؛ زیرا استصحاب پاکی آب و اصالت البرائت، حاکم بر این اصل میباشد و نتیجه آن این است که آنچه از مجموع ادله طهارة و مطهریة بوسیله آب استفاده میشود آنجاست که نجاستش معلوم نیست و حالت مشکوک پیش میآید و...
شارح، توضیحاتی که برای هر بند از کتاب ریاض المسائل ارائه میدهد متفاوت است؛ گاه به چند کلمه و یا یک جمله اکتفا میکند و در برخی از موارد یک یا چند صفحه شرح ارائه میدهد:
مثلاً در بحث آب مضاف چنین آمده است:
قوله (رحمهالله) و الثاني... إلى آخره، أي أن الاحتياط غير مانع.
قوله (رحمهالله) و لا ينافيه... إلى آخره، أي لا ينافي الاستحباب ما وقع في الرواية من قوله(ع):
ليس يكره... إلى آخره، إذ استحباب التقدير لا يقضي بكراهة غيره الاّ على القول المخالف للتحقيق في كلامه[۲].
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب.