الهینامه عطار در نظریه نشانه ـ معناشناسی آلژیر گرمس و شکلشناسی ژرار ژنت
| الهینامه عطار در نظریه نشانه ـ معناشناسی آلژیر گرمس و شکلشناسی ژرار ژنت | |
|---|---|
| پدیدآوران | آذر، امیراسماعیل (نویسنده) آزاد، ویدا (محقق) |
| ناشر | سخن |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1393 |
| چاپ | اول |
| شابک | 978-964-372-718-5 |
| موضوع | معنیشناسی -- شکلشناسی -- الهینامه -- عطار، محمدبن ابراهیم، 537؟-627؟ق. -- نقد و تفسیر |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | PIR ۵۰۲۶/آ۶4۱۳۹۳ |
الهینامه عطار در نظریه نشانه ـ معناشناسی آلژیر گرمس و شکلشناسی ژرار ژنت تألیف امیراسماعیل آذر (متولد 1323ش)؛ به اهتمام ویدا آزاد؛ این کتاب به تحلیل حکایتهای منتخب الهینامه عطار با استفاده از چارچوب نظریه نشانه-معناشناسی آلژیرداس ژولین گرمس و شکلشناسی روایت ژرار ژنت میپردازد و هدف آن، ارائه خوانشی نو از این داستانهای کلان و بازکردن دریچهای تازه به سوی نظریههای این زبانشناسان است.
ساختار
این کتاب از یک پیشگفتار، مقدمه و سه فصل اصلی تشکیل شده است.
گزارش کتاب
کتاب «الهینامه عطار در نظریه نشانه ـ معناشناسی آلژیر گرمس و شکلشناسی ژرار ژنت» اثر امیراسماعیل آذر و به کوشش ویدا آزاد، پژوهشی است که در پی تحلیل حکایتهای برگزیده الهینامه عطار در چارچوب نظریههای روایتشناسی و نشانه-معناشناسی مدرن است. نویسنده در این اثر، الهینامه را به عنوان یک «داستان کلان» یا «داستان مرکب» معرفی میکند که از خوشهها و برشهای معنایی با درونمایهای مشترک و پیوسته تشکیل شده است. این شیوه از حکایتپردازی باعث تلفیق فضاهای داستانی و ارائه مضمونی واحد میشود. نویسنده نمونههای مشابه این ساختار را در ادبیات غرب، مانند رمان «شکستناپذیر» فاکنر و «دوبلینیها» اثر جویس مییابد.
در مقدمه و فصل اول کتاب، به کلیات و تعریف مفاهیم عملیاتی پرداخته شده و مبانی نظری نشانه-معناشناسی با مروری بر آرای فردیناند دو سوسور و چارز سندرس پیرس و سپس تمرکز بر نظریه آلژیرداس ژولین گرمس ارائه میشود. نویسنده اشاره میکند که اگرچه گرمس از هر دو نظریهپرداز پیشین بهره برده، اما جهتگیری نظری او بیشتر به سوی پیرس متمایل است. محور اصلی تحلیل در این کتاب، «مربع معناشناسی» گرمس است.
فصل دوم به ادبیات و مبانی روایتشناسی اختصاص دارد و در آن به شکلشناسی روایت ژرار ژنت پرداخته میشود. این فصل چارچوب نظری لازم برای تحلیل ساختار روایی حکایتها را فراهم میکند.
در فصل سوم، که قلب کتاب محسوب میشود، کارکرد روایی حکایتهای الهینامه عطار مورد بررسی قرار میگیرد. نویسنده میکوشد این حکایتها را در قالب مربع معناشناسی گرمس طرح نماید. در این تحلیل، داستانهای کلان الهینامه خوانش جدیدی پیدا میکنند و سطح مفهومی آنان از یک داستان ساده فراتر رفته و در قالب «استعارههای معنامند» ظاهر میشوند. به عنوان مثال، در حکایت «زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود»، شیء معنادار، «پاکدامنی و عفت» در نظر گرفته شده و کل حکایت در جهت تبیین و تعریف این دو صفت تفسیر میشود.
نویسنده به ویژگی «چندصدایی» در الهینامه اشاره کرده و تأکید میکند که اگرچه بیشتر حکایتهای این اثر با مربع معناشناسی گرمس سازگاری دارند، اما برخی از حکایتها فاقد «نحو روایی» کامل هستند. برای مثال، روایت «شبلی با سگ» به دلیل نداشتن شخصیتهای کنشگر کافی، فاقد تطبیق با مربع معنایی معرفی شده و حکایت «سنگ و کلوخ» نیز به دلیل عدم وجود تحول روایی و بخشهای آغازین و پایانی، خالی از یک نحو روایی شمرده شده است. با این حال، نویسنده تلاش کرده است تا این تطبیق را به نحوی مناسب انجام دهد. این کتاب با ارائه تحلیلی نو از متون عرفانی کلاسیک فارسی، گامی در جهت تلفیق سنت و نظریههای نقد مدرن برداشته است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات