الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن

    از ویکی‌نور
    الهداية و العرفان في تفسير القرآن بالقرآن
    الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن
    پدیدآوراندمنهوری، ابوزید
    مکان نشرمصر -
    سال نشر1350ق
    موضوعتفسیر به رأی

    الهدایة و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن، اثر ابوزید دمنهوری، تفسیری است بر شیوه عقلی افراطی و مختصر که شاید برگزیده تفسیر سید احمدخان هندى باشد. این اثر در نیمه قرن چهارده (حدود سال 1350 ق) در مصر انتشار یافت.

    این تفسیر اعتراض شدید علماى الأزهر را برانگیخت و به دستور آنان هیأتى تشکیل شد و موارد نقض آن کتاب را آشکار ساخت. در تقریر این هیأت آمده است: «این بیچاره خواسته است از راه مخالفت با مشهور، شهرتى کسب کند و تلفیقاتى بیخردانه سرهم بافته و خود را رسوا کرده است. در نتیجه این تفسیر با دستور دولت مصادره‌ و به دست فراموشى سپرده شد».

    این تفسیر با نام «الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن»، برگرفته شده از نام تفسیر سید احمدخان، ظهور یافت و اسما و رسما روش تقلیدى خود را نشان داد.

    گزارش محتوایی تفسیر

    استاد محمدحسین ذهبى بدون آنکه نامى از وى ببرد از این تفسیر گزارشى تهیه کرده که خلاصه‌اى از آن را مى‌آوریم:

    «در این تفسیر، پس از انتقاد شدید از شیوه تفاسیر پیشین، آمده است: قرآن، خود مفسر خویشتن است و به بیرون از خود نیازى ندارد؛ جز واقعیتهایى که قرآن با آن وفق مى‌دهد و سنت الهى در کون و نظام حاکم بر جامعه، مؤید آن است». ذهبى مى‌گوید: «وى با این برداشت خودسرانه، خواسته است رابطه میان قرآن و سنّت را که با دستور الهى باید همواره در کنار قرآن و بیانگر آن باشد، از هم بگسلاند «وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ».

    در این تفسیر، معجزات انبیا کلا دستخوش تأویلات ناهمگون و غیر منطقى قرار گرفته و در نهایت پدیده اعجاز- به معناى معروف- انکار شده است... دعوت انبیا را که قرین صدق و حقیقت است و خود بزرگترین جنبه اعجاز نبوت را تشکیل مى‌دهد نیز انکار مى‌کند. درباره معجزات حضرت عیسى علیه‌السّلام آنجا که خداوند مى‌فرماید: «أَنِّی قَدْ جِئْتُکمْ بِآیه مِنْ رَبِّکمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکمْ مِنَ الطِّینِ کهَیئَه الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیکونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتى‌ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُکمْ بِما تَأْکلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِکمْ. إِنَّ فِی ذلِک لَآیه لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» مى‌گوید: مقصود از طیر(پرنده) پرواز از سنگینى و ظلمات جهل، به سوى سبکبالى و نور علم است؛ «أکمه» فاقد بصیرت و «أبرص» رنگارنگ شدن بر خلاف فطرت است که حضرت عیسى علیه‌السّلام با تعالیم عالیه خود، آنان را بصیرت مى‌بخشد و به فطرت اصیل باز مى‌گرداند و به اوج کمال به پرواز در مى‌آورد و مقصود از «أنبؤکم...» آموزش تدبیر خانه‌دارى است.

    درباره سخن گفتن عیسى در مهد(گهواره) مى‌گوید: مقصود از «مهد» تمهیداتى است که پیامبران در آغاز کار بدان دست مى‌زنند. و مقصود از «کهلا»(بزرگسالى) همان دوران به ثمر رسیدن کوشش انبیاست.

    درباره معجزات حضرت موسى علیه‌السّلام آنجا که خداوند مى‌فرماید: «وَ أَوْحَینا إِلى‌ مُوسى‌ إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاک الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَه عَیناً» مى‌گوید: شاید «حجر» نام جایى باشد که به موسى دستور داده شد براى یافتن آب به آنجا حرکت کند و مقصود از «ضرب عصا» همان کوبیدن راه است. منظور از رفتن موسى از میان دریا، راه یافتن به مناطق خشکى اطراف دریا است و «ید بیضا» و اژدها شدن عصا، کنایه از غلبه ظهور حجّت بالغه الهى است که بر دست موسى جریان یافت؛ یعنى دلایل و منطق قوى که خداوند بر زبان وى جارى ساخت.

    درباره حضرت ابراهیم علیه‌السّلام و آتش نمرود مى‌گوید: خداوند او را با هجرت از آن دیار از وقوع در آتش نجات بخشید.

    درباره حضرت داوود علیه‌السّلام آنجا که خداوند مى‌فرماید: «وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یسَبِّحْنَ وَ الطَّیرَ وَ کنَّا فاعِلِینَ» مى‌گوید: مقصود از «یسبّحن» همان آشکار کردن معادن است که داوود با کاوش در دل کوه‌ها، توانست صنعت رزمى ایجاد کند[زره‌ بسازد] و «طیر»، هر رونده تیزروى است که در اختیار انسان قرار دارد، همانند اسب و قطار و هواپیما و جز آن» ذهبى به طور فراگیر به موارد دیگرى نیز پرداخته است.

    خداوند همگى را از شر اهریمن نفس نجات بخشد تا بیهوده در وادى وساوس ابلیس گام ننهیم. «إِنِ الْحُکمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ عَلَیهِ فَلْیتَوَکلِ الْمُتَوَکلُونَ»[۱].

    پانویس

    1. معرفت، محمدهادی، ج2، ص516-519

    منابع مقاله

    معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ یکم، 1379-1380ش.

    وابسته‌ها