الناسخ و المنسوخ من الحديث
الناسخ و المنسوخ من الحديث | |
---|---|
پدیدآوران | ابن شاهين، عمر بن احمد (نويسنده)
معوض، علي محمد (محقق) عبدالموجود، عادل احمد (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1992م , 1412ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2ن2 110/4 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الناسخ و المنسوخ من الحديث، اثر عمر بن احمد بن عثمان، معروف به ابن شاهین (متوفی 385ق)، کتابی است یک جلدی، به زبان عربی با موضوع حدیث و فقه. نویسنده در این اثر به ارائه روایاتی که حکمشان با روایات دیگر نسخ شده، میپردازد. او در هر بخش ابتدا دسته اول روایات و سپس دسته روایات ناسخ را ذکر میکند. این اثر به تحقیق شیخ علی محمد معوض و شیخ عادل احمد عبدالموجود رسیده است.
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز شده و روایات همراه با شمارهگذاری در ذیل ابواب و عناوین مختلف، سلسلهوار ذکر گردیده است.
گزارش محتوا
این کتاب از مهمترین کتابهایی است که درباره ناسخ و منسوخ در حدیث بحث میکند. این اثر با وجود کمی حجمش، عظیم القدر و پُرسود است. نویسنده این اثر، شیوه خاصی در نگارش این کتاب بهکار برده و غالبا به رعایت آن وفادار مانده است. این شیوه در طریقه او در عرضه احادیثی که از ناسخ حدیث و منسوخ روایت صحبت میکنند، عیان میشود. البته این همان طریقه محدثین مبنی بر ذکر حدیث با سند بدون حذف آن و همچنین ذکر حدیث واحد به طرق متعدد است تا ضعفی که احیانا در برخی از این طرق وجود دارد، جبران شود[۱].
ابن شاهین، در ابواب کتاب، حدیث منسوخ را ذکر میکند و بسیار عبارت «حديث آخر من المنسوخ»، «حديث آخر في باب...» و... را از وی مشاهده میکنیم. وی پس از این عبارات، احادیثی که غالبا ناسخ روایات قبلی هستند را با عبارت «باب النسخ لهذا الحديث»، «الخلاف في ذلك» و امثال این عبارات، ذکر میکند[۲].
سعی او بر جمع میان احادیثی است که بین آنها نوعی تعارض ابتدایی مشاهده میشود. او در صورت عدم امکان جمع، مسلک نسخ را انتخاب میکند. کتاب او با نظر دقیق و فکر علمی در کلام درباره رجال حدیث یا مسائل فقهی که متعرض آن میشود با ذکر اقوال علمای سلف همراه است که این ذکر اقوال با بیان مواردی از کلام آنان همراه میشود که نیاز به بیان دارد[۳].
در بخشی از مقدمه کتاب درباره جواز نسخ نص با قیاس میخوانیم: مشهور علمای اهل تسنن قائل به جواز نسخ نص با قیاس هستند و دلیلشان بر این امر این است که قیاس در واقع مستند به نصی است که در حقیقت امر، ناسخ آن نص است. در اجماع نیز چنین صحبتی هست که مراجعه آن به نسخ نص با نص است، ولی غیر مشهور از علما باور دارند که نص را نمیتوان با قیاس نسخ کرد؛ زیرا قیاس در مرتبهای پایینتر از نص قرار دارد و ادنی نمیتواند اقوی را نسخ کند[۴].
در یکی از ابواب کتاب، درباره متعه و امر به آن قبل از نسخ (از نظر اهل تسنن) بحث شده است. عبارات اولین روایتی که در باب جواز این امر وارد شده، اینگونه است: «حدَّثنا أحمد بن عيسی بن السكين البلدي قال (نا) إسحاق بن رزيق الرسغي قال (نا) إبراهيم بن خالد الصاغانیقال (نا) سفيان، يعنیالثوري عن عبدالعزيز بن عمر بن عبدالعزيز عن ربيع بن سبرة عن سبرة بن معهد الجُهَنیقال: كنا مع النبي(ص) قال: فمررت أنا و ابن عمّ لي بامرأة فأعجبها شبابي و أعجبتها بردة صاحبي، فقالت: برد كبرد فتزوجتها فبت معها ليلة ثم أصبحت غاديا إلی المسجد فإذا رسولالله(ص) بين الباب و الحجر يخطب الناس و يقول: يا أيها الناس: إنیكنت أذنت لكم في المتعة فمن كان عنده منهنّ شيء فليفارقها و لا تأخذوا ممّا آتيتموهنَّ شيئا؛ فإنَّ الله عزَّ و جلَّ قد حرَّمها إلی يوم القيامة». همان طور که از عبارات این روایت پیداست، در آن حکم به جواز متعه در خطبه پیامبر اسلام(ص) و سپس منع آن تا روز قیامت، بیان شده است[۵]. در این بخش سیوهشت روایت، یعنی از روایت 409 تا 446، از روایات اهل تسنن درباره این امر ذکر شده است. در روایت شماره 441 درباره نهی عمر بن خطاب از این امر، روایتی ذکر شده که عین آن چنین است: «حدثنا عبدالله بن محمد بن زياد قال (نا) عبدالرحمن بن بشر بن الحكم قال (نا) عبدالرزاق قال (نا) ابن جريج قال أخبرنی أبوالزبير أنَّه سمع جابر بن عبدالله يقول: استمتعنا أصحاب رسولالله(ص) حتّی نهانا عنه عمر في شأن عمرو بن حريث قال: و قال جابر إذا انقضی الأجل فبدا لهما أن يتعادوا فليمهر مهرا آخر. قال: و سأله بعضنا قال كم تعتد؟ قال: حيضة واحدة». همان طور که در عبارات این روایت پیداست، متعه نمودن اصحاب پیامبر(ص) تا زمان نهی عمر از آن و نیز بیان میزان عده متعه به یک حیض، ذکر شده است[۶].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در آخر اثر ذکر شده است. صفحات 39 و 40 کتاب، حاوی رونوشت تصاویر صفحه اول و صفحه شروع فصل اول نسخه خطی اثر است.
از جمله کارهای محقق در تحقیق این اثر میتوان موارد ذیل را یاد کرد: سعی در ضبط نص و اخراج آن بهصورت صحیح و خالی از خطا با مراجعه و اعتماد بر کتابهای روایی که در تعلیقات کتاب به آنها اشاره شده است؛ تخریج آیات قرآنی و بیان مکان آیات؛ تخریج احادیث و بیان ضعف موجود در آن در اکثر مواردی که روایت ضعیفی وجود داشته است؛ توضیح الفاظ غریبه با اعتماد بر کتابهای معجم لغوی؛ تعلیقه بر برخی مسائل فقهی و بیان مذاهب علما در آن؛ تعلیقه بر برخی مسائل حدیثی؛ ترجمه برخی اعلام وارده در نص؛ نگارش مقدمه برای کتاب درباره نسخ و وضع فهارس عامه برای کتاب[۷].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.