المناقب المزيدية في أخبار الملوك الأسدية
المناقب المزيدية في أخبار الملوك الأسدية | |
---|---|
پدیدآوران | حلی، ابوالبقاء هبةالله (نويسنده)
خریسات، محمد عبدالقادر (محقق) درادکه، صالح موسی (محقق) |
ناشر | مرکز زايد للتراث و التاريخ |
مکان نشر | امارات - ابوظبی |
سال نشر | 2000م / 1420ق |
چاپ | 1 |
موضوع | اعراب - تاريخ، اعراب - شاهان و فرمانروايان، حله - شاهان و فرمانروايان، شعر عربی - مجموعهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | /ح8م8 223 DS |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
المناقب المزيدية في أخبار الملوك الأسدية، تألیف عالم امامی قرن ششم ابوالبقاء هبةالله حلی، در شرححال حاکمان تیرهای از قبایل معروف عرب بهنام «بنیاسد» است. اهمیت کتاب به جهت اطلاعاتی است که از منابع کهن مفقود ارائه میدهد. کتاب با تحقیق محمد عبدالقادر خریسات و صالح موسی درادکه منتشر شده است.
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه محققین و متن اثر است که به شیوه کتب تاریخی، سلسلهوار بدون تبویب و فصلبندی ارائه شده است.
ابوالبقاء معلومات را از مصادر به شیوه مطالعه بهدست آورده است، سپس با شیوه فلانی از فلانی روایت کرد یا از فلانی اجازه گرفت و احیاناً جماعتی از یک نفر روایت کردند یا یکی از جماعتی روایت کرد گزارش میدهد[۱].
گزارش محتوا
«المناقب المزيدية في أخبار الملوك الأسدية» یکی از متون کهن تاریخی است که محققان تاریخ اسلام کمتر به آن توجه داشتهاند. این کتاب بر اساس یگانه نسخه خطی آن در کتابخانه بریتیشمیوزیوم است که دو محقق اردنی به نامهای صالح موسی درداکه و محمد عبدالقادر خریسات در دو جلد چاپ کردهاند. دو نکته مهم درباره این کتاب از چشم محققان آن بهدور مانده است. مطلب نخست، مؤلف کتاب است که نام کامل آن در نسخه خطی نیامده و با عنوان ابوالبقاء هبةالله حلی از او یاد شده است که محققان او را ابوالبقاء هبةالله محمد بن نما حلی ربعی از خاندان آلنما معرفی کردهاند که نادرست است و مؤلف احتمالی این اثر ابوالبقاء هبةالله ناصر بن حسین بن نصر/نصیر (حلی) است. مطلب دیگر درباره منابع کتاب است. مصادر این کتاب، متون کهن تاریخی و اغلب تألیف عالمان امامی است که اینک موجود نیستند و این بر اهمیت کتاب میافزاید[۲].
محققان اثر مجموعهای از عوامل را در سبب گرایش خویش به تحقیق این کتاب دخیل دانستهاند. از جمله این عوامل تشویق دوستان به تحقیق آن به جهت اطلاعات ارزشمندی است که محققان جدیدی چون دکتر مصطفی جواد و نیز عبدالجبار ناجی در کتابش «الإمارة المزيدية» از آن استفاده کردهاند؛ اما آنچه اهمیت این کتاب را برای ما دو چندان کرد اشارات فراوانی است که مستشرق م، ج، کستر در دو بحث مفید از حیره و ارتباطش با قبائل عرب و مکه و تمیم ارائه کرده است[۳].
ملوک بنیاسد امیران حکومت مزیدیه هستند که از نیمه قرن چهارم تا نیمه قرن ششم هجری ادامه یافت... مزیدیان به قبیله اسد بن خزیمه متعلقند و منتسبند به مزید بن مرثد بن دیان[۴]. اهمیت کتاب، سوای آنکه کتابی کهن درباره خاندان شیعی بنو مزید حله است، اطلاعات گستردهای درباره تاریخ جاهلیت و صدر اسلام، خاصه روابط اعراب با ساسانیان و امارت آلمنذر در حیره در اختیار خواننده میگذارد[۵].
تاریخ حیره و تأثیر آن بر حیات اجتماعی-سیاسی جزیرةالعرب را بیشتر قسطر که فضل شناخت کتاب المناقب نیز از اوست، بهخوبی بیان کرده است. قسطر محقق برجسته تاریخ جاهلیت و صدر اسلام در مقالهای با عنوان «حیره نکاتی از روابط آن با اعراب» نحوه این تأثیرات را بیان کرده است. در این مقاله قسطر با وصف رقابت موجود بین روم و ایران برای دستاندازی و یافتن جای پایی در جزیرةالعرب به تشریح شرایط و موقعیت عربها پرداخته است. به عقیده قسطر دامنه این رقابتها به دولتهای دستنشانده آنها یعنی آلمنذر در حیره و آلغسان نیز کشیده شده بود. قسطر در بررسی خود نتیجه میگیرد که امرای حیره به چند طریق سعی کردند تا نفوذ و سیطره خود بر جزیرةالعرب را تحکیم کنند. از جمله با ایجاد مناصبی چون ردافه، ذوالآکل و اعطای این مقامات به رؤسای قبایل عرب همپیمان. ابوالبقا علت اعطای این مناصب به برخی از قبایل را نیز ذکر کرده است. ردافه را به بنو یربوع داده بودند، چرا که بیشترین حملات از جانب آنها به حیره صورت میگرفت و موجب ناامنی در سواد و به تبع آن در امر بازرگانی حیره بودند. برای آنکه از این اعمال بازداشته شوند، منصب ردافة به آنها داده شده بود. ابوالبقا آنگاه ردافه را چنین وصف کرده است: ردافه مقامی بود که عهدهدار آن در جایگاهی همتراز با ملک مینشست و همپیاله او در نوشیدن بود و هنگام حرکت در پس شاه، مقامش بهسان صاحبالجیش در زمان ما (روزگار ابوالبقاء) یا منزلتی همانند آن است. نیز ابوالبقا توضیح دیگری نیز درباره ردافه در جایی دیگر آورده است که در اعطای اقطاعات به قبایل عرب منحصربهفرد و یگانه است. او قبایل عرب را با توجه به رابطهای که با حیره داشتهاند به سه گروه تقسیم میکند: 1. قبایل مستقل (لقاح)، 2. قبایلی که همپیمان حیره بودند، 3. قبایلی که در نواحی مرزی حیره سکونت داشتند و مطیع آنان بودند. ابوالبقا اشاره دارد که اعراب به سبب همجواری با ایران و حیره مجبور به اطاعت از آنها بودند؛ گرچه ایرانیان هم مجبور بودند بهمنظور جلوگیری از حمله آنها به سواد امتیازاتی به آنها بدهند. آنگاه ابوالبقاء به معرفی قبایل میپردازد و نکات جالبتوجهی از وضع این قبایل ارائه میدهد[۶]. او با نگاه تیزبین خود به سیاست دیگر حیره اشاره میکند که استفاده از دشمنیهای بین قبیلهای است. همچنین برخی قبایل همجوار حیره برای تهیه آذوقه و مایحتاج خود به حیره وابسته بودند. راه دیگر اتخاذ شده از سوی حیره، اعطای وظیفه محافظت کاروانهای تجارتی و جمعآوری مالیات و خراجها به برخی قبایل بوده است. از دید ابوالبقاء دولت حیره، هم به دلیل اجبار در اطاعت از ایران وهم به طمع غنائم، گهگاه به اعراب مخالف خود حمله میکردند. نکته جالبتوجه این است که اگر امرای حیره بهواسطه ایرانیان تقویت نمیشدند چندان توان مقاومت در برابر اعراب نداشتند[۷] بخش مهم دیگر از آگاهیهای ابوالبقاء اطلاعات ارائهشده از سوی او درباره تشکیلات نظامی حیره است[۸].
متأسفانه ابوالبقاء در معرفی منابعی که استفاده کرده به تفصیل سخن نرانده است. فقط به دو کتاب النوافل و تهذیب الاعقاب اشاره کرده است. باوجوداین، میتوان حدس زد که منابع مهمی خصوصاً درباره حیره و مناسبات اعراب با آن در اختیار داشته است. گرچه برخی از مطالب را از طبری، ابن قتیبه، ابوعبیدة معمر بن مثنی، ابوعبیدة قاسم بن سلام، ابن اسحاق و نصر بن مزاحم نقل میکند. حتی اشعاری از کمیت شاعر بلندآوازه شیعی بهعنوان استشهاد در اثر خود آورده است. از اطلاعات جالب دیگر ابوالبقا آگاهیهای او از اعراب و تقسیمهای خاص درباره اعراب است. آگاهیهایی درباره جمرات العرب، اثافی العرب، اجواد العرب و جز آن، که مجموعه قابلتوجه و تأملی است[۹].
وضعیت کتاب
توضیح تصحیحات، ارجاعات و مطالب مفیدی برای محققین در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
فهارس عمومی: قرآن، حدیث، امثال، اشعار، ارجاز، اعلام، قبایل و جماعات، شهرها و مکانها، ایام و مصادر و مراجع و نیز فهرست مطالب در انتهای جلد دوم ذکر شده است.