المطلق والمقيد وأثرهما في اختلاف الفقهاء

    از ویکی‌نور
    المطلق والمقيد وأثرهما في اختلاف الفقهاء
    المطلق والمقيد وأثرهما في اختلاف الفقهاء
    پدیدآورانصا‌عدی، حمد بن‌ حمدی (نویسنده)
    ناشرالمملکة العربية السعودية. وزارة التعليم العالي. الجامعة الإسلامية بالمدينة المنورة. عمادة البحث العلمي
    مکان نشرعربستان - مدينه منوره
    سال نشر1423ق. = 2003م.
    چاپچاپ اول
    موضوعاصول فقه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏6م2ص / 164/4 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المطلق والمقيد وأثرهما في اختلاف الفقهاء، تألیف حمد بن حمدی صاعدی، بررسی یکی از مباحث اصول فقه با عنوان «مطلق و مقید» از دیدگاه فقهای اهل سنت است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر این مباحث است:

    1. مقدمه (اهمیت، دلایل انتخاب و شیوه نگارش بحث)؛
    2. تمهید: در چهار مبحث (تعریف عام، تعریف خاص، فرق بین دلالت عام و خاص، انواع خاص) و دو مطلب (تعریف امر و نهی و صیغه و حکم هریک)؛
    3. سه باب (تعریف مطلق و مقید، حمل مطلق بر مقید، مقیدات مطلق) و هر باب مشتمل بر چند فصل؛
    4. خاتمه (مهم‌ترین قواعد و نتایج بحث در ضمن 57 شماره).

    گزارش محتوا

    مقدمه نویسنده مشتمل بر سه مطلب است:

    1. سخنی در پیدایش علم اصول فقه و اهمیت آن؛
    2. اهمیت موضوع کتاب و دلایل انتخاب آن؛
    3. شیوه نگارش کتاب و طرح‌ریزی آن[۱]‏.

    علم اصول فقه در طول اعصار مورد اهتمام مسلمانان و در مقدمه علومی بوده است که محصلین به فراگیری و تدریس آن پرداخته‌اند[۲]‏.

    محقق هرگاه ابعاد این علم را درک کند، آن را با همه علوم شرعی و شاخه‌های متنوع علوم عربی در ارتباط می‌بیند؛ بنابراین هر محصل و محقق با فراگیری آن می‌تواند ملکه استنباط احکام شرعی را به‌دست ‌آورد[۳]‏.

    به تعبیر نویسنده، علم اصول آن‌گونه که برخی تصور می‌کنند علمی محصور در تعریفات و مناقشات لفظی نیست، بلکه کاملاً عکس آن است. این مطلب را علمای اصول که با مطالعه و تدریس آن زندگی کرده‌اند، می‌فهمند. از جمله اموری که دلالت بر این مطلب دارد این است که عالم فقه و اصول در وظایف مهم بر دیگران مقدم می‌شود و خطیرترین مناصب حکومت اسلامی که عبارت از منصب قضاوت است را به‌عهده می‌گیرد؛ لذا فقهای مطلع از اصول فقه در به‌عهده گرفتن این منصب مقدم بر دیگران هستند[۴]‏.

    نویسنده در رابطه با اهمیت موضوع مطلق و مقید در علم اصول و انگیزه انتخاب آن چنین توضیح می‌دهد: اهمیت موضوع از اهمیت خود اصول فقه سرچشمه می‌گیرد. مباحث اصولی به جهت ویژگی‌های خاصی که دارند متفاوت هستند. در میان مباحث اصولی، شناخت دلالت الفاظ عربی از ناحیه عموم و خصوص و از ناحیه اطلاق و تقیید از مباحث شایسته مطالعه و تحقیق است؛ چراکه بخش عمده ادله شرعی عمومات و اطلاقات است. بنابراین کسی که بخواهد احکام شرعی را که برگرفته از کتاب و سنت هستند، بفهمد باید احکام خطاب عام و ارتباطش با خاص را بداند و نیز احکام خطاب مطلق و نسبتش با مقید و هدف آنها در زبان عربی و عرف شرعی را فهم نماید. لذا اصولیون در گذشته و حال در نوشته‌هایشان به مباحث عام و خاص و احکام هریک از این‌دو اهتمام و توجه فراوانی داشته‌اند، تا آنجا که برخی از ایشان تألیفات و رساله‌های مستقلی در این زمینه نوشته‌اند. البته ازآنجاکه مطلق تقریباً شبیه عام است، بعضی اصولیون از جمهور به ذکر آن به دنبال عام و احکام تخصیص اکتفا کرده‌اند، سپس برای شناخت احکام مطلق و تقیید آن، به آنچه در باب تخصیص آورده‌اند ارجاع داده‌اند.

    این نقص و اجمال شایستگی موضوع یک رساله علمی را دارد؛ چراکه «مطلق» ماهیتی است که سبب مناقشه طولانی علما از جهت تعیین آن و تفاوت آن با عام و اینکه مطلق از قبیل عام است یا خاص؟ و اگر از انواع خاص است، تفسیر این گفتار علما: «عام مطلق» و «فعل مطلق»، چیست؟ این سؤالات و بسیاری سؤالات دیگر باعث گردید که نویسنده موضوع بحث رساله فوق ‌لیسانس خود را «المطلق والمقيد وأثرهما في اختلاف الفقهاء» قرار دهد[۵]‏.

    شیوه و چارچوب بحث عبارت است از:

    1. مباحث اصلی در بالای صفحات ارائه شده و غالباً ثلث صفحه را در بر گرفته است.
    2. حواشی یا تعلیقات که تکمیل‌کننده مباحث است، در پایین صفحات ارائه شده است. این دو بخش با یک خط افقی از هم جدا شده است.

    شیوه بحث در مباحث اصلی عبارت است از: اولا: در تعریف مفهوم اصطلاحی یا قاعده اصولی، اگر مفهوم یا قاعده، منضبط و قابلیت تعریف لغوی و اصطلاحی را داشته باشد، ابتدا تعریف لغوی و سپس تعریف اصطلاحی آن ارائه شده است؛ اما در غیر این ‌صورت تعریفش با تصویر کردن آن و ذکر مثال‌هایی است که مقصود از آن را برساند. ثانیا: در هنگام ذکر آرای فقها در قواعد و مسائل اصولی

    1. ابتدا اقوال علما در مسئله یا قاعده ذکر شده است و اگر آراء پیرامون قاعده و ادله آن یا مسئله اندک باشد، به دنبال هر دیدگاه دلیل و مناقشه در آن نیز آورده شده است. اگر ملاحظات یا اضافاتی نیز بوده، همان جا به آنها اشاره گردیده تا تسلسل بحث از میان نرود و موجب تشتت فکر نشود.
    2. اما اگر آراء پیرامون مسئله یا ادله آن فراوان بوده، اقوال به‌اجمال ذکر شده است، سپس ادله همه دیدگاه‌ها جداگانه به دنبال آن آورده شده است.
    3. اگر بر دلیل اعتراض شده است، اعتراض و رد آن بلافاصله پس از دلیل ذکر شده است، تا ذهن خواننده مشوش و افکارش پراکنده نشود.

    ثالثا: ادله اصولیون با هم مقایسه شده و ایرادات هریک بر دیگری ذکر شده است. نویسنده اگر خود نیز نظر یا مطلبی داشته به آن افزوده و سپس یکی را ترجیح داده است.

    رابعا: سعی شده برای هر مسئله یا قاعده یک مثال یا بیشتر ذکر شود. مثال‌ها ممکن است از اصولیون دیگر یا از جانب نویسنده باشد. خامسا: در مسائل به کتب فقهی مشهور ارجاع شده و تا حد امکان از کتب نویسندگان معتبر استفاده شده است[۶]‏.

    شیوه تحقیق در پانوشت:

    اولا: در رابطه با نصوص شرعی که اصولیون در مباحث خود به آنها استناد کرده‌اند، خواه قرآن و خواه سنت، به نقل ایشان اکتفا نشده و به مصادر اصلی ارجاع شده است. در رابطه با آیات علاوه بر دقت در ضبط آیه، رقم آیه و نام سوره ذکر شده است. در رابطه با حدیث، اگر حدیث در صحیح بخاری و مسلم ذکر شده به نام کتاب و باب حدیث اشاره شده است؛ چراکه به اعتقاد نویسنده، روایات ذکرشده در این دو کتاب سالم هستند. اما اگر در غیر صحیحین ذکر شده، کسی که آن حدیث را تخریج نموده، یاد شده و درجه آن حدیث از نظر صحت یا حسن یا ضعف در صورتی که از میان حفاظ و متخصصین کسی به آن پرداخته باشد، ذکر گردیده، وگرنه تا حد امکان به کتب حدیث مورد اعتماد استناد شده است.

    ثانیا: در پاورقی، منابعی که در بحث از آنها استفاده شده، ذکر گردیده، درحالی‌که به نام کتاب، نویسنده، جزء، صفحه، شماره چاپ، نام ناشر و تاریخ و مکان چاپ اشاره شده است. ثالثا: اعلامی که نام آنها در متن آمده، به شرح ‌حال مختصری از آنها در پاورقی اشاره شده و تفصیل آن به منابع ارجاع شده است. رابعا: مصطلحات و الفاظ غریب و افکاری که در اثنای بحث وارد شده و مجمل است، شرح و توضیح داده شده است[۷]‏.

    وضعیت کتاب

    فهارس آیات، احادیث، اعلام، مصطلحات، منابع و موضوعات کتاب در انتهای آن ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص8
    2. ر.ک: همان، ص12
    3. ر.ک: همان، ص13
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان، ص17-15
    6. ر.ک: همان، ص21-19
    7. ر.ک: همان، ص‌23-21

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها