المدخل إلی موسوعة الحدیث النبوي عند الإمامیة (دراسة في الحدیث الإمامي)

    از ویکی‌نور
    المدخل إلی موسوعة الحدیث النبوي عند الإمامیة (دراسة في الحدیث الإمامي)
    المدخل إلی موسوعة الحدیث النبوي عند الإمامیة (دراسة في الحدیث الإمامي)
    پدیدآورانحب‌الله، حیدر (نويسنده)
    ناشرمؤسسة الإنتشار العربي
    مکان نشرلبنان - بیروت
    سال نشر13سده
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    /ح۲م۴ 106/5 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المدخل إلی موسوعة الحدیث النبوی عند الإمامیة، نوشته حیدر محمد کامل حب‌الله(متولد 1352ش) فقیه، اصولی و رجالی معاصر است. او در این جلد از مقدمۀ موسوعه‌‎اش خواسته است از اِشکال‌های اساسی که به حدیث و رجال امامیه (به‌ویژه اخیراً) در باب حدیث نبوی(ص) از حیث سند و متن می‌شود، پاسخ گوید.[۱]

    حب‌الله در خوانش خود از حدیث امامی، سه رویکرد را در نظر گرفته است؛ رویکرد نخست، در یقینی دانستن صدور حدیث‌هایی است که در کتاب‌های مهم روایی شیعی مانند «کافی» آمده است؛ رویکرد دوم، تردید نمودن مطلق (از حیث نوشتار، نقد و ارزش‌گذاری) در حدیث امامی است؛ و رویکرد سوم، رویکرد میانه در تعامل با این نوع حدیث است.[۲]‏او باتوجه‌به این سه رویکرد، فرایند کار خود را در تألیف کتاب توضیح می‌دهد؛ حب الله کتاب «کافی» اثر محمد بن یعقوب کلینی(درگذشته 328 یا 329) را در جایگاه اصل نشانده و حدیث‌های نبوی را از آن تخریج کرده است. او دیگر احادیث معصومان(ع) را از سه کتاب دیگر از کتب اربعه و منبع‌های روایی دیگر تخریج نموده است و پس از فراغت از این تخریج، کار خود را با کتاب «من لایحضره الفقیه» و کتب اربعه، بدون تکرار تخریج‌ها ادامه می‌دهد.

    حب‌الله چنانچه یک حدیث مصدرها، إسنادها و ساختار گوناگونی داشته باشد، اختلاف ساختارها و متن را در میان منابع روایی یافته و نمایان می‌کند. در این روند، گاهی کار به تقسیم حدیث می‌انجامد و جداگانه به هر یک از ساختارهای حدیث می‌نگرد. پس در جایی‌ که درستی سند برخی از ساختارها و صورت‌های یک حدیث یافت شده باشد، به همان توجه کرده و از تکرار بقیه پرهیز می‌کند.

    او گاهی نیاز می‌بیند که حدیثی را با حدیث دیگر که با هم مشابهت متنی داشته‌اند، پیوند داده تا گواه یکدیگر در إسنادشان باشند. البته، گاهی آن «حدیث گواه» در مصادر امامیه یافت گردیده و گاه در مصادر عامه پیدا می‌شود.[۳]

    حب‌الله معیارهایی را در نقد متن ارائه می‌دهد؛ او می‌گوید یک روایت نباید با آیه‌ای از قرآن مخالفت کند چراکه، قرآن از تحریف مصون بوده و اثبات نسخ در یک آیه به دلیل قطعی نیازمند است. دیگر اینکه، یک روایت با روایت دیگری که درست‌تر از آن به نظر می‌رسد، مخالفت نورزد و سوم اینکه، آن روایت با حکم آشکار عقل و با رخدادهای واقعی تاریخی مخالف نباشد؛ همچنین، با قاعده‌های کلی قطعی در اسلام و با آنچه که تخصیص‌پذیر نیست و از آنچه امت اسلام به آن اهتمام دارند، جدا نباشد؛ یک روایت نبوی نباید اصطلاح‌هایی را که پس از دوره پیامبری رسول اکرم(ص) پدید آمده‌اند و با سبک گفتاری ایشان شکاف دارند، در برداشته باشد.

    او شرح‌حال راویان را از منابع رجالی شیعی، از عالمان قدیم مانند «رجال طوسی، فهرست طوسی، رجال کشی، رجال نجاشی، طبقات برقی، رساله ابی غالب زراری، خلاصة الأقوال و ایضاح الاشتباه علامه حلی، فهرست منتجب الدین رازی، معالم العلماء ابن شهرآشوب و رجال ابن داوود حلی» و نیز از برخی عالمان متأخر همچون «معجم رجال الحدیث خویی، مستدرکات علم رجال الحدیث نمازی، قاموس الرجال تستری، تنقیح المقال مامقانی، أمل الأمل حرّ عاملی و دیگران» برگرفته است. او چنانچه توثیقی از یک راوی را نزد طوسی، نجاشی و کشی یافته باشد، به آن‌ها بسنده نموده و توثیق‌ها و تعدیل‌های دیگران را نقل نمی‌کند مگر آنکه پای آرای متعارضی در میان باشد.

    حب‌الله در بسیاری از جاها، از آرای عالمان اهل‌سنت در جرح‌وتعدیل راویان و بررسی روایت‌ها بهره می‌‌جوید و در تعارض نگاه‌های شیعی و اهل‌سنت، به ملاک‌های صحت حدیت رجوع کرده و یکی را برمی‌گزیند و یا هر دو از چشم او افتاده و آن‌ها را کنار می‌نهد. او هرگاه، به حال یک راوی دست نیافته است، فقط نام او را می‌آورد و هرگاه عالمان رجال، یک راوی را به حال خود واگذاشته‌اند، واژه «مهمل» را در باره‌اش به کار می‌برد. او در این کار به تحقیقات شیخ نمازی اعتماد نموده و در باره‌اش می‌گوید: وی نهایت تلاش خود را در کار توثیق راویان انجام داده است.

    حب‌الله مخاطب این کتاب را غیرشیعیان نیز فرض نموده است. ازاین‌رو، هر جا خواسته است که اسلوب‌های تخریج‌ احادیث و حکم آن‌ها از دو نگاه شیعی و اهل‌سنت به یکدیگر نزدیک ‌شود، تلاش کرده تا ترکیب‌ها و اصطلاح‌های حدیثی اهل‌سنت را به استخدام درآورَد، با این شرط که با مصطلحات شیعی سازش داشته باشد. به تعبیر دیگر، او اصطلاح‌هایی را به کار گرفته است که به هر دو طریقه نزدیک بوده و با آن‌ها منافات نداشته باشد. بااین‌حال، اعتراف می‌کند که این کار دشوار است و در بسیاری موارد از پس آن برنیامده است.

    حب‌الله در بررسی هر حدیث، منشأ و مدارش را تبیین نموده است؛ ولی کار پژوهش سند را به بررسی مدار روایت و کسانی که پیش از او تا پیامبر(ص) بالا می‌آیند محدود نمی‌کند، بلکه پژوهش خود را به کاوش در حال راویان پیش‌وپس از زمانۀ مدار گسترش می‌دهد؛ چراکه برای جعل‌کنندۀ حدیث، آسان است که روایت را از طریق دیگر به مدار برساند. ازاین‌رو، برای پژوهشگر حتی تعدد طریقه‌های سند، اطمینان‌بخش نیست و تلاقی بخشی از محتوای دو حدیث که مضمون یکدیگر را پوشش می‌دهند، پژوهشگر را وانمی‌دارد که یکی را به اعتبار دیگری، حدیث معتبر و صحیح بشمارد درحالی‌که این شیوۀ تأیید، نزد اهل‌سنت دیده می‌شود. درعین‌حال، باید گفت که شواهد بسیاری برای احادیث امامیه از کتاب‌های حدیثی اهل‌سنت یافت می‌شود. حب الله، هرچند خود را از سخت‌گیران صحه‌گذاردن بر روایات انگاشته و تعداد روایات درست را کم می‌شمر‌د، بااین‌حال، در این کتاب دیدگاه خود را بر نگاه عالمان شیعه تحمیل نمی‌کند. او اساساً به برخی از نظریه‌های عالمان شیعی و اهل‌سنت در باب توثیق و تعدیل راویان بی‌اعتماد است و کاستی‌هایی را در دلیل‌های آنان می‌بیند. ولی ازآنجاکه شیوۀ او در اینجا، مختصرنویسی است، به جرح‌وتعدیل تفصیلی ورود نمی‌کند. او مانند عالمان متأخر دیگر وثاقت راوی، امانت‌داری و ضبط درست روایت را برای صحه نهادن بر حدیث کافی دانسته و نوع مذهب او را مخل این صحت نمی‌داند. ازاین‌رو، او به تحقیق مذهب راویان، مگر به‌ضرورت، نمی‌پردازد.

    حب‌الله در این موسوعه‌ به حال راویان در نخستین جلد پرداخته است و کار را برای خواننده مجلدات دیگر آسان نموده است. او خواسته است روایات نبوی را که سلسله سندش به پیامبر می‌رسد و در کتاب‌های شیعه آمده‌اند، گردآوری و بررسی کند و فقط به روایت‌هایی که از اهل‌بیت نقل شده است بسنده نمی‌کند. [۴]

    حب الله در پایان هر جلد فهرستی از احادیث نیز تهیه نموده است که در آن، تعداد روایت‌هایی که بالذات و بالغیر صحیح و حسن هستند و همچنین، روایت‌هایی که از حیث سند و متن ضعیف بوده‌اند و نیز روایت‌های جعلی را شمارش کرده است. او جلد نخست را به‌عنوان مقدمه‌ای با سه فصل برای مجلدات دیگر نهاده است و در آن از دانش حدیث و تدوین آن نزد امامیه گفتگو کرده است و در این کار، از محدثان بزرگ امامیه، یعنی سه محمد نام مشهور (کلینی، طوسی و صدوق) بهره‌ جسته است. او با اعتماد به پژوهش‌های «ثامر هاشم عمیدی» و نیز باتکیه‌بر مقدمه کتاب کافی چاپ «مؤسسه دارالحدیث»، آن دو را پایه این مبحثش قرار داده و افزوده‌ها و تعدیل‌های خود را در آن آورده است. سپس، از تاریخ علم رجال و جرح‌وتعدیل نزد امامیه، کوتاه‌سخن گفته و به مصدرها، شخصیت‌ها و روش‌های ایشان در بحث جرح‌وتعدیل پرداخته است. او برخی اشکال‌هایی را که اخیراً بر حوزه حدیث و رجال نزد امامیه و همچنین، نزد اهل‌سنت بر دو کتاب صحیح بخاری و مسلم وارد شده، بررسی کرده است.[۵]

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص10 و 21
    2. ر.ک: متن کتاب، ص647،385،311
    3. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص11-10
    4. ر.ک: همان، ص19-10
    5. ر.ک: همان، ص22-20

    منابع مقاله

    1. متن کتاب
    2. مقدمه نویسنده


    وابسته‌ها