القلائد الجوهرية في تاريخ الصالحية
القلائد الجوهریة في تاریخ الصالحیة | |
---|---|
پدیدآوران | ابن طولون، محمد بن علی (نویسنده) دهمان، محمد احمد (محقق) |
ناشر | مطبوعات مجمع اللغة العربية |
مکان نشر | دمشق - سوریه |
چاپ | 1 |
موضوع | دمشق - سرگذشتنامه مسلمانان - سوریه - دمشق - سرگذشتنامه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | DS 99 /د8 الف26 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
القلائد الجوهرية في تاريخ الصالحية، اثر محمد بن على بن طولون، با تحقيق محمد احمد دهمان، دربردارنده تاريخ شهر «صالحيه» و تبيينكننده اوضاع اجتماعى و عمرانى دمشق مىباشد كه به زبان عربى و در نيمه اول قرن دهم نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه مفصلى از محقق آغاز و مطالب در چهل باب در ضمن دو جلد تنظيم شده است.
نویسنده در اين اثر، ضمن اشاره به وجه تسميه شهر «صالحيه» و چگونگى تأسيس و تشريح موقعيت آن، به معرفى دانشگاهها، دارالقرآن، مدارس مذاهب مختلف، خانقاهها، مساجد و رباطها، بيمارستان، تربتها، انهار و چاهها و... صالحيه پرداخته است.
برخى از ابواب كتاب، ناقص بوده و مطالب آنها افتادگى دارد.
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن توضيحاتى پيرامون مطالب كتاب، از جمله نحوه استيلاى نورالدين بر دمشق، وصول اولین قافله از فلسطين به دمشق، محاسبه شهر «صالحيه» بهعنوان شهرى مستقل مانند دمشق، وصف اين شهر در عصر مملوكى، آثار اجتماعى بنى قدامه در دمشق، تاريخ شهر صالحيه و... به زندگىنامه نویسنده و تأليفات وى، اشاره شده است.[۱]
در باب اول، سبب تسميه شهر «صالحيه» به اين نام و اختلاف موجود در اين زمينه ذكر گرديده است.[۲]
از جمله اقوال مطرحشده در اين باره، عبارتند از: بودن اين شهر در دامنه كوه قاسيون كه به «جبل الصالحين» معروف بود؛ صالح بودن اولین كسانى كه اين شهر را بنا نهادند؛ وجود مسجد «ابوصالح» و منسوب شدن به آن. نویسنده در تأييد آخرين قول، رواياتى را ذكر كرده است.[۳]
در باب دوم تا چهارم، ضمن اشاره به چگونه وضع و تأسيس شهر «صالحيه»، موقعيت كوه «قاسيون» و فضيلت آن، ذكر گرديده است. نویسنده، معتقد است كه اين شهر، در اواخر قرن پنجم هجرى، بهواسطه مهاجرت بنى قدامه به دمشق و حوالى آن، تأسيس گرديد.[۴]
قاسيون نام كوهى است مشرف بر شهر دمشق كه در آن، غارهایى است كه آثار پيامبران در آن يافت مىشود و در دامنه آن، قبورى از صلحا وجود دارد. اين كوه، كوهى است مقدس كه درباره آن، روايات و اخبارى نقل مىشود، از جمله آنكه در اين كوه، غارى است به نام «غار الدم» كه گفته شده: قابيل، برادر خود هابيل را در آنجا كشت. در آنجا، رنگى قرمز شبيه به خون است كه گفته مىشود آن خون هابيل است و سنگى افتاده است كه گفته مىشود آن سنگى است كه قابيل سر هابيل را با آن شكافت و نيز در آن كوه، غارى است به نام غار الجوع كه گمان مىبرند چهل پيامبر در آن مرده است. دامنه كوه قاسيون، اكنون به «صالحيه» مشهور است. كوه صالحيه، مدفن عده بسيارى از بزرگان و دانشمندان و از جمله «محىالدين عربى» است. فعلا محل بزرگى است كه تا دامنههاى كوه امتداد پيدا كرده است و داراى رباطها، دو جامع و مدارس زيادى است. سكنه اولیه اين شهر از اهالى بيتالمقدس بودند كه از شهر مزبور كوچيده و به اينجا آمدند. اين واقعه قبل از فتح صلاحالدين در زمان حكومت فرنگيان بوده است. بعد از سكونت اينان، مردمان زيادى تبرکا به اين محله آمده، اقامت اختيار كردند.[۵]
از جمله مطالب مطرحشده در اين باب، عبارتند از: سبب هجرت بنى قدامه به دمشق، هجرت احمد بن قدامه، اسامى مردان و زنان مهاجر به دمشق، مدفونين از بنى قدامه در مسجد ابوصالح، مخاصمه بنى الحنبلى با بنى قدامه، رفتن بنى قدامه به كوه قاسيون و.[۶]
باب پنجم تا هشتم، ناقص بوده و جا افتاده است.
در باب نهم، نام دانشگاههاى صالحيه، مؤسس، واقف و مدرسان آنها، ذكر گرديده است. نام اين مدارس، عبارتند از: الركنيه، الحاجبيه، الجديد، الماردانيه، الخنكار.[۷]
در باب دهم، به دو دارالقرآن صالحيه كه عبارتند از «دارالقرآن دلاميه» و «دارالقرآن اسعرتيه».[۸]و در باب يازدهم، به دارالحديثهاى اين شهر، اشاره شده است كه عبارتند از: ضيائيه، عالمه، قلانسيه، نظاميه، ناصريه و اشرفيه.[۹]
در باب دوازدهم تا پانزدهم، نام و وضعيت مدارس مذاهب مختلف، به شرح زير ذكر شده است:
مدارس شافعيه: اتابكيه و بهنسيه.[۱۰]؛
مدارس حنفيه: آمديه، شبليه، عزيزيه، علميه، جرکسیه، يغموريه، مقدميه، ميطوريه، معظميه، مرشديه، قاهريه و جماليه.[۱۱]؛
مدارس حنابله: صاحبه، ضيائيه و...[۱۲]؛
در باب شانزدهم، خانقاههاى صالحيه كه عبارتند از: باسطيه، حساميه، عزيه، حاجبيه و قلانسيه.[۱۳]و در باب هفدهم، زاويههاى آن، معرفى شده است كه نام برخى از آنها، عبارت است از: ارمويه، دينوريه، سيوفيه، عماديه، غسولیه، فقاعيه، فرنثيه، قواميه، صوابيه، شياحيه، شهيديه، احمديه، داووديه، رجيحيه، نحلاويه، ملكيه، قطنانيه، سبيليه، كريميه، منصوريه، مبارکيه و.[۱۴]
در باب هجدهم، تربتهاى صالحيه نام برده شدهاند كه برخى از آنها، عبارتند از: اسديه، ايدمريه، استدياريه، بزوريه، بلبانيه، بهنسيه، بهائيه، تكريتيه، جماليه اسنائيه، حافظيه، خطابيه، دوباجيه، زاهريه، سنقريه، سلاميه، شهابيه و.[۱۵]
در باب نوزدهم، از دو بيمارستان صالحيه به نامهاى قيمرى و شرفى نام برده شده.[۱۶]؛ در باب بيستم، مساجد و رباطات آن، معرفى گرديده.[۱۷]؛ در باب بيست و يكم، از مآذن و بارگاههاى آن نام برده شده.[۱۸]و در باب بيست و دوم، به انهار و چاهها.[۱۹]و در باب بيست و سوم، به حمامهاى مشهور آن اشاره گرديده است.[۲۰]
باب بيست و چهارم تا سى و دوم، ناقص بوده و در باب سى و سوم، حكام، امرا و اعيان.[۲۱]و در باب سى و چهارم، واليان حسبه صالحيه معرفى شدهاند.[۲۲]
در باب سى و پنجم، با محدثين و حافظين.[۲۳]، در باب سى و ششم با علما و زهاد.[۲۴]و در باب سى و هفتم با قضات و تجار صالحيه آشنا خواهيم شد.[۲۵]
در سه باب پایانى نيز، ميوهها.[۲۶]، مدايح نثر و نظمى كه در مورد صالحيه نوشته شده.[۲۷]و مزارات صالحيه.[۲۸]معرفى گرديده است.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، اعلام، شعوب و قبايل، كتب و اماكن مذكور در متن به همراه فهرست استدراكات مؤلف و تصحيحات و تحقيقات محقق، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع و اشاره به اختلاف نسخ، توضيحاتى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن داده شده است.
پانويس
- ↑ مقدمه محقق، ص5 - 61
- ↑ متن كتاب، ص64
- ↑ همان
- ↑ همان، ص66
- ↑ دهخدا، مدخل قاسيون
- ↑ متن كتاب، ص66 - 87
- ↑ همان، ص95
- ↑ همان، ص124
- ↑ همان، ص130
- ↑ همان، ص165
- ↑ همان، ص193
- ↑ همان، ص236
- ↑ همان، ص274
- ↑ همان، ص284
- ↑ همان، ص308
- ↑ همان، ص346
- ↑ همان، ص348
- ↑ همان، ص360
- ↑ همان، ص366
- ↑ همان، ص372
- ↑ همان، ص373
- ↑ همان، ص376
- ↑ همان، ص387
- ↑ همان، ص457
- ↑ همان، ص482
- ↑ همان، ص507
- ↑ همان، ص509
- ↑ همان، ص529
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.