الشقائق النعمانیة في علماء الدولة العثمانیة

    از ویکی‌نور
    الشقائق النعمانیة في علماء الدولة العثمانیة
    الشقائق النعمانیة في علماء الدولة العثمانیة
    پدیدآورانطاش کبری‌زاده، احمد بن مصطفی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرالعقد المنظوم في ذکر أفاضل الروم
    ناشردر سعادت
    مکان نشرترکيه - استانبول
    چاپ1
    موضوع1.ترکيه - تاريخ - امپراتوري عثماني، 1288 - 1918م. - سرگذشت‌نامه

    2.ترکيه - سرگذشت‌نامه

    3.مجتهدان و علما - ترکيه - سرگذشت‌نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏54‎‏ ‎‏/‎‏ط‎‏2‎‏ش‎‏7*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الشقائق النعمانیة في علماء الدولة العثمانیة، تألیف احمد بن مصطفی بن خلیل، مشهور به طاش کبری زاده (متوفی 968ق)، شرح حال علما و دانشمندان در عهد سلاطین عثمانی به زبان عربی است.

    این کتاب اولین اثری است که به تاریخ علما و مشایخ ترکان عثمانی پرداخته است. در انتهای این مجلد اثر دیگری با نام «العقد المنظوم فی ذکر أفاضل الروم» نوشته علی بن لآلی بالی آیدینی (992-934ق) آمده است. این کتاب ادامه «الشقائق النعمانیة» شمرده می‌شود و شامل شرح حال آن گروه از علما، دانشمندان و متصوفه مملکت عثمانی است که پس از سال 968ق (تاریخ اتمام کتاب «الشقائق النعمانیة») تا سال 989ق درگذشته‌اند.[۱]

    ساختار

    کتاب اول در ده طبقه تدوین شده و در هر طبقه شرح حال تعدادی از علما ذکر شده است. در کتاب دوم نیز در سه بخش ابتدا اسامی علمای روم و سپس علمای متوفای در عهد سلطان سلیم خان و پسرش سلطان مراد خان گزارش شده است. آیدینی در ابتدای کتابش شرح حال طاش کبری زاده را ذکر کرده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده «الشقائق النعمانیة» پس از خطبه کتاب به شرح حال علما به ترتیب دوران حکومت عثمانی پرداخته است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

    در اولین طبقه از کتاب چنین می‌خوانیم که سلطان غازی با عالم زمان خود که معروف به اده بالی بوده است، در امور سلطنت مشورت می‌کرده و در مسائل شرعی به او مراجعه می‌کرده است.[۲]

    یکی از علمای دومین طبقه، علاءالدین اسود (علی بن عمر، مشهور به قره خواجه) است. وی پیش از عهد تیمور به ایران آمد و پس از کسب دانش در زمان سلطان اورخان (حک: 761727ق) به عثمانی بازگشت. اورخان، سرپرستی مدرسه ازنیق را که از نخستین مدارس عثمانی بود به او واگذاشت. یکی از مشهورترین شاگردان این مدرسه، شمس‌الدین محمد معروف به ملا فناری بود و تمام علمایی که بعد از او در عثمانی درخشیده‌اند پیرو مکتب وی بشمار می‌آیند؛ عالمانی چون خضر بیک، سنان پاشا، مصلح‌الدین قسطلانی، علاءالدین عربی و هوجازاده (خواجه زاده) از تربیت یافتگان این مکتب هستند. اسود در 800ق درگذشت.[۳]

    از جمله علمایی که در طبقه سوم کتاب ذکر شده شمس‌الدین محمد بن حمزه فناری است. سیوطی از استادش محیی‌الدین کافیجی لقب فناری را نسبت به صنعت فنار (ساخت چراغ یا فنر) دانسته است. همچنین از پدرش از جدش نقل می‌کند که وی به خاطر انتساب به قریه فنار به فناری معروف شده است. همچنین می‌گوید که استادش کافیجی ملازم فناری بوده و بسیار از او ستایش می‌کرده است. ابن حجر هم او را در علوم عربیه، علم معانی و بیان و قرائات معروف می‌دانسته است.[۴]طاش کبری زاده می‌گوید که فناری در حد یک وزیر برای سلطان بایزید مطرح بوده است.[۵]

    عطاءاللّه عجمی، از دانشمندان مشهور دولت فاتح و بایزید دوم، که پس از تحصیل در ایران به عثمانی رفت. صاحب شقائق النعمانیة او را با صفت «عارفا بالعلوم کلّها» متّصف ساخته است؛ زیرا در حدیث، تفسیر و طب نیز مهارت کافی داشته و آثار متعددی در علوم ریاضی تألیف کرده است. از عطاءاللّه نوشته‌هایی در حلّ اسطرلاب، ریاضیات، ربع مجیب، مقنطرات و معرفت اوزان باقی مانده است.[۶]

    علاءالدین علی اصفهانی (متوفی 933ق)، وی نیز پس از تحصیل در ایران به عثمانی کوچ نمود و در آن سامان نخست قاضی و بعد معلّم مدارس قیلوجه و گالیپولی شد. صاحب شقائق النعمانیة از او با عنوان «فاضلا و عارفا بالمعقول و المنقول» یاد کرده است.[۷]

    مظفرالدین علی شیرازی، از جمله شاگردان میر صدرالدین شیرازی و جلال‌الدین دوانی محسوب می‌شد و داماد دوانی نیز بود. پس از ظهور شاه اسماعیل به عثمانی رفت و مدتی را در مدرسه مصطفی پاشا تدریس نمود. وی در علم حساب، هیئت، هندسه و منطق تبحر داشت. مؤلف به کتابیاز او در هندسه اشاره می‌کند که در آن، حواشی عالمانه‌ای در حلّ مشکلات کتاب اقلیدس نوشته است.[۸]

    پس از نگارش کتاب «الشقائق النعمانیة» فضلای عثمانی چندین ذیل بر آن نوشتند که اطلاعات ارزشمندی از تاریخ علمای مسلمانان را در بر دارد. کتاب «العقد المنظوم فی ذکر أفاضل الروم»، از جمله این ذیل‌هاست. مؤلف آن علی بن لآلی بالی بن محمد، که ملقب به «منق» و متخلص به «جوهری» بوده، از ادبا و مورخان حنفی مذهب قرن دهم هجری قمری است.[۹]او از قضات دولت عثمانی بوده و در عصر «سلطان مراد خان سوم»، فرزند «سلطان سلیم خان» می‌زیسته است.

    نویسنده عقدالمنظوم در ابتدای کتابش پس از سطری چند که در توصیف طاش کبری زاده و تمجید اخلاق وی نوشته چنین می‌گوید: از زبان کسی که به گفتارش وثوق داشتم شنیدم که آن فقید علم و ادب روزی با دست خویش به زبان خود اشارت کرده، گفت: این زبان تقصیرها و لغزش‌هایی داشته و از آن حق و باطل‌هایی صادر شده، به جز اینکه در طلب مناصب دنیوی هرگز تکلم نکرده است و نیز در کتاب مزبور آورده که: طاش کبری زاده را خطی زیبا و مطبوع بود و تندنویس بود. وی به خط خود کتب بسیار نوشت.[۱۰]

    پانویس

    منابع مقاله

    1. متن کتاب.
    2. حیدرزاده، توفیق، «مهاجرت علمای ایران به امپراتوری عثمانی (و انتقال سنت‌های مدارس ایرانی به آن سرزمین)»، آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله فرهنگ، زمستان 1375 و بهار 1376، شماره 20 و 21، ص49 تا 94.
    3. انصاری قمی، حسن، «نهاد علما و ساختار قدرت در حکومت عثمانی»، آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله کتاب ماه دین، مهر و آبان 1381، شماره 60 و 61، ص38 تا 45.
    4. انوشه، حسن، فرهنگ زندگی‌نامه‌ها، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، 1369.

    وابسته‌ها