الحث على حفظ العلم و ذكر كبار الحفاظ (تحقیق فؤاد عبدالمنعم)
الحث على حفظ العلم و ذکر کبار الحفاظ | |
---|---|
پدیدآوران | ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی (نویسنده) عبدالمنعم، فؤاد (محقق) |
ناشر | مؤسسة شباب الجامعة |
مکان نشر | مصر - اسکندریه |
سال نشر | 1993م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 3ح2الف 81 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الحث علی حفظ العلم و ذکر کبار الحفاظ، اثر ابوالفرج عبدالرحمن بن على بن جوزى (597-508ق)، عالم بغدادی قرن ششم هجری است که در دانشهای گوناگون زمانه خود چیرهدست بوده است. ابن جوزی به مباحثی در «تشویق خواننده به حفظ روایات، ویژگی حافظان حدیث، داروهای تقویت حافظه، راه تثبیت حفظ روایات، هنگامههای تکرار محفوظات، اولویتبندی حفظ منقولات و معرفی هفتادونه نفر از حافظان برجسته» میپردازد. فؤاد عبدالمنعم پژوهش این اثر را انجام داده است.
فؤاد در الحث علی حفظ العلم و ذکر کبار الحفاظ، به برخی از آثاری که نام این کتاب در آنها آمده است و بیانگر نسبت آن به ابن جوزی است، اشاره میکند؛ عالمانی مانند ابن رجب در ذیل «طبقات الحنابلة»، اسماعیل بغدادی در «هدیة العارفین»، سخاوی در «الإعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ» و عبدالحمید علوجی در «مؤلفات ابن جوزی» در این شمارند[۱].
فؤاد در این کتاب، تخریج آیهها، حدیثها و شواهد را انجام داده است و برای شناسایی حافظان متن از منابع اصلی بهره برده است. او برای اثبات نسبت این کتاب به ابن جوزی از نوشتجات دیگر او مانند «المنتظم»، «مناقب الإمام أحمد بن حنبل» و «صید الخاطر» بهره جسته است. فؤاد برای تهیه این کتاب، امانت علمی را رعایت نموده است و در آن تصرفی انجام نداده است؛ بدینگونه که چیزی را بر متن نیفزوده و از آن نکاسته است. او متن کتاب را با قاعدههای امروزی نگارش، ویرایش کرده است[۲].
فؤاد این کتاب را از روی بخشی از نسخه خطی کتابی با نام «کتاب السیاق لتاریخ نیسابور» اثر ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی (درگذشته 529ق) برداشت کرده است که «الحث علی حفظ...» در میان صفحههای 176 تا 191 آن گنجانده شده است. این نسخه خطی در کتابخانه «کوبریلی زاده» در شهر استانبول جای دارد[۳].
درباره اهتمام ابن جوزی به ترغیب بر حفظ حدیث گفتهاند که این ترغیب دو نکته اساسی را درباره «حدیثشناسی» در اسلام پیشنهاد میکند. نکته نخست در باب اهمیت شفاهی بودن حدیث است. در نظر ابن جوزی، همچون [دیگر] محدّثان مسلمانان، بررویهم، این شفاهی بودن، چیزی بیشتر از فرصتی برای نمایش قوّت حافظه بود (هرچند بیشک چنین هم بود)؛ زیرا تصوّر میشد که نفس وثاقت حدیث، به نقل شفاهی مستمر وابسته است. صرف نقل مکتوب (و مکتوباتی که به دست ما رسیده است، به طریق اولی) نمیتوانست از چنین اعتباری برخوردار باشد. نکته دوم، درباره خلأ بعدی نقل شفاهی حدیث است. ابن جوزی یک احیاگر بود؛ درست به سبب آنکه کار روزگار او بسیار بر کتابت تکیه داشت، او برانگیخته شد تا بار دیگر بر ارزش حفظ و بهیادسپاری تأکید کند. این خلأ را پیشتر میتوان در اولین حدیثهایی دید که کاربرد اصطلاح شفاهی «حَدَّثَ» را برای نقل مکتوب جایز شمرده بودند؛ مانند حدیثی که ابن حنبل از منصور بن المعتمد (م. 132) نقل کرده است که: «اگر به تو بنویسم، به تو گفتهام»[۴].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص21
- ↑ ر.ک: همان، ص23-22
- ↑ ر.ک: همان، ص22
- ↑ ر.ک: کوک، مایکل، ص42-41
منابع مقاله
- مقدمه محقق.
- کوک، مایکل، «مخالفان نگارش حدیث در صدر اسلام (بخش نخست)»، علوم حدیث، تابستان 1377، شماره 8