الجواهر و الدرر مما استفاده سيدي عبدالوهاب الشعراني من شيخه سيدي علي الخواص

    از ویکی‌نور
    الجواهر و الدرر، مما استفاده سيدي عبدالوهاب الشعراني من شيخه سيدي علي الخواص
    الجواهر و الدرر مما استفاده سيدي عبدالوهاب الشعراني من شيخه سيدي علي الخواص
    پدیدآورانشعرانی، عبدالوهاب بن احمد (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرکتاب الجواهر و الدرر مما استفاده سیدی عبد الوهاب الشعرانی من شیخه سیدی علی الخواص
    ناشرالمکتبة الأزهرية للتراث
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشر1418ق - 1998م
    چاپ1
    شابک-
    موضوعاهل سنت - پرسش‏ها و پاسخ‏ها - اهل سنت - عقاید - پرسش‏ها و پاسخ‏ها
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    BP ۲۸۳ /۲۷‬/ش۷ج۹
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الجواهر و الدرر مما استفاده سيدي عبدالوهاب الشعراني من شيخه سيدي علي الخواص، اثر عبدالوهاب بن احمد بن على حنفى شعرانى (898- 973ق)، کتابی است در ذکر معارف و علومی که مؤلف از استاد خویش شیخ علی خواص، دریافت کرده است.

    کتاب با ذکر انگیزه نگارش و وجه نام‌گذاری آن، آغاز شده و مطالب، بدون تبویب و فصل‌بندی خاصی، ارائه گردیده است.

    چنان‌که مؤلف در مقدمه اشاره نموده، وی کتاب را به درخواست برخی از دوستان و برادران دینی خود، مبنی بر ذکر معارف و علومی که وی از استاد خویش، علی خواص در طی حدود ده سال مجالست و همنشینی با وی، دریافت نموده، به رشته تحریر درآورده است[۱].

    نویسنده نام کتاب را «الجواهر و الدرر» گذارده و هریک از کلمات و جملات استاد خود را که ایراد نموده یا در پاسخ به سؤالی، جواب داده است، بر اساس درجه اهمیت آن، به نام یکی از جواهرات و مواد گران‌بها مانند الماس، کافور، کبریت احمر، یاقوت بدخشان، مروارید درخشان، زبرجد، زمرد، مرجان و... نامیده تا نشان‌دهنده شرافت و عظمت سخن و پاسخ استاد خود باشد[۲].

    به‌منظور آشنایی بیشتر با محتوا و مباحث کتاب، به بخشی از مطالب آن، اشاره می‌شود:

    1. «(یاقوت) از استاد خویش – رضی‌الله‌عنه - در مورد آیه شریفه «و كان حقا علينا نصر المؤمنين»، پرسیدم که آیا این نصر و یاری، دائما و در تمامی اوقات است یا مخصوص عواقب امور است و مقصود این است که دولت برای مؤمنان خواهد بود؟ پس او فرمود: نصر و یاری باوجود ایمان، دائمی است؛ به دلیل شدت استناد آن به خدا»[۳].
    2. «(زمرد) از استادمان – رضی‌الله‌عنه – شنیدم که می‌فرمود: باب آسایش بر روی عارفان در این سرا بسته است؛ تا جایی که یکی از آنان، در پیشگاه خداوند متعال، شرم دارد که مگسی را از چهره خویش براند و از خداوند حیا می‌کند که او را حتی در این حد، در طلب راحت نفس ببیند یا انتقام خود را از مگس و پشه یا شپش بگیرد؛ زیرا سرای دنیوی در نگاه عارفان، فی‌نفسه ایجاب می‌کند که هیچ‌یک از بندگان، مانند حیوانات مهمل و رهاشده نباشند؛ همانا آنان در تمامی حرکات و سکنات، تحت امر الهی می‌باشند؛ بنابراین کسی که در این سرا مگس را از روی خویش می‌پراند، نعمت زودگذر دنیا را خواهان شده است»[۴].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص3
    2. ر.ک: همان، ص4
    3. ر.ک: متن کتاب، ص8
    4. ر.ک: همان، ص9

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها