التربية السياسية عند جماعة الاخوان المسلمين في الفترة من 1928- 1954م في مصر

    از ویکی‌نور
    التربية السياسية عند جماعة الاخوان المسلمين في الفترة من 1928- 1954م في مصر
    التربية السياسية عند جماعة الاخوان المسلمين في الفترة من 1928- 1954م في مصر
    پدیدآورانعبدالمعز رسلان، عثمان (نویسنده)
    ناشردارالتوزیع و النشر الاسلامیة
    مکان نشرقاهره
    سال نشر1990م
    چاپاول
    موضوعاخوان المسلمین -- مصر -- سیاست و حکومت,اخوان المسلمین -- نقد و تفسیر,مصر -- تاریخ -- ۱۹۱۹ - م -- جنبشهای اسلامی
    کد کنگره
    ‏ DT۱۷۰/ر۵ت۴

    التربية السياسية عند جماعة الاخوان المسلمين في الفترة من 1928 الی 1954م في مصر دراسة تحليلية تقويمية [۱] تألیف عثمان عبدالمعز رسلان؛ كتاب حاضر در اصل رساله پايان‌نامه كارشناسى ارشد مؤلف در دانشكده علوم تربيتى دانشگاه طنطا در مصر است كه در 1409 ق از آن دفاع شده است.

    از زمان اسماعيل تا سال 1954 م، چند جريان براى تربيت سياسى در مصر پديد آمد - غير از اخوان‌المسلمين - از آن‌هاست: جريان اصلاحات دينى، جريان ليبرالى متأثر از غرب به‌ويژه انقلاب فرانسه به رهبرى لطفى سيد و سعد زغلول، جريان سوسياليستى كه در دهه چهل رو به قدرت نهاد و در دهه شصت غالب گشت. هيچ‌يك از اين جريان‌ها تهى از كاستى و سستى نبود و جملگى حركاتى جزئى بودند كه برنامه‌اى براى نهضتى كه همه شؤون زندگى را دربر گيرد و سروسامان بخشد نداشتند و غير از جريان اصلاحات دينى، باقى جملگى خاستگاهى غيراسلامى داشتند و اين به ناكامى آنان در جامعه‌اى انجاميد كه از ويژگى‌هاى آن تدين و پرستش بود.

    در اين ميان، گروه اخوان‌المسلمين براى تحقق مجموعه‌اى از هدف‌هاى سياسى و اجتماعى و اخلاقى مستند به اسلام پديد آمد و بر تربيت و اصلاحات سياسى چونان دو روش اساسى براى تحقق اين هدف تكيه كرد. اين گروه در پى پيكار با بى‌سوادى سياسى در سراسر مصر، برانگيختن توده‌هاى مردم به مشاركت در فعاليت‌هاى ملى، آگاه نمودن افكار عمومى نسبت به وضع سياسى موجود، زنده ساختن روح مبارزه در مردم و تربيت نسلى آماده فداكارى‌در راه ميهن برآمد. اخوان‌المسلمين بزرگ‌ترين گروه دينى سياسى در مصر در سطح‌اهداف و سازمان و ابعاد فعاليت و جريانى سياسى مردمى است كه بعد مردمى آن ازبسيارى از جريان‌هاى ديگر نيرومندتر است. اين گروه امروزه هم فعال است و در انتخابات‌سال 1987 م به همراه حزب احرار و حزب سوسياليستى كار 36 نماينده در مجلس داشت و در 1986 م براى پايه‌گذارى حزبى سياسى براى فعاليت‌هاى سياسى و تربيتى جامعه‌تلاش كرد.

    مجموع اين ويژگى‌ها پديدآورنده را به بررسى تربيت سياسى از نگاه اين گروه واداشته است. وى كتابش را در مقدمه و هفت فصل و خاتمه پرداخته است. در مقدمه از مسئله پژوهش و پرسش‌هاى آن، اهداف پژوهش، اهميت اين پژوهش، حدود بحث، منابع پژوهش و ديگر امورى كه در مقدمه پايان‌نامه‌هاى تحصيلى مرسوم است ياد شده است.

    در فصل يكم به ماهيت تربيت سياسى و گرايش‌هاى آن در مصر تا سال 1928 م پرداخته شده است. سرآغاز اين فصل، اشاراتى است به رابطه متقابل تربيت و سياست كه در قالب بررسى رابطه تعليم و تربيت با سياست، موضوع تربيت يعنى انسان، وظايف و كاركردهاى سياسى تربيت، نقش تربيت در جهان سوم به‌اختصار واكاوى شده است.

    در ادامه اين فصل به دو مبحث پرداخته شده است: ماهيت تربيت سياسى و ابعاد و نهادهاى آن؛ گرايش‌هاى تربيت سياسى در مصر از زمان اسماعيل (1863 م) تا ظهور گروه اخوان‌المسلمين (1928 م).

    در شرح و شكافت بحث نخست، پس از اشاره به مفهوم سياست از سه ديدگاه، به مفهوم سياست از نگاه اخوان‌المسلمين پرداخته شده است؛ سپس از مفهوم و ماهيت رشد و پرورش سياسى و اهداف آن سخن رفته است. آنگاه به نهادها و روش‌هاى مستقيم و غيرمستقيم آموزش سياسى اشاره شده است. ديگر مطالب اين بحث به قرار ذيل است: رابطه رشد و آموزش سياسى با فرهنگ سياسى، تربيت سياسى در انديشه غربى، تربيت سياسى در كشورهاى سوسياليستى، تربيت سياسى در انديشه تربيتى عربى، تربيت سياسى از منظر اخوان‌المسلمين، طبيعت تربيت سياسى، اهداف تربيت سياسى، نهادها و مراكز تربيت سياسى.

    براى بازشكافت بحث دوم اين فصل، ابتدا از عوامل پنج‌گانه مثبت و منفى مؤثر در تربيت سياسى در دوره 1863 تا 1928 م ياد شده است (پيدايش گروهى از رهبران سياسى، بروز روند نيرومند و آزاد انتشار روزنامه، شكل‌گيرى تشكيلات و احزاب سياسى با گرايش‌هاى گوناگون، رويدادهاى مرتبط با مهار سياسى، حضور اشغالگران انگليسى). مطلب بعدى پرداختى است به تربيت سياسى در جريان اصلاحات دينى كه در واشكافت آن از نكات زير سخن رفته است: دين ضرورت و شرط نهضت جامعه، آزادى انديشه از قيودات فسردگى و عقب‌ماندگى، شورا و نفى استبداد، جامعه اسلامى و ملى با هم، آزادى سياسى و استقلال كامل، علايق و رغبت‌هاى سياسى، معرفت و آگاهى سياسى، مشاركت سياسى، عوامل تربيت سياسى در جريان اصلاحات دينى.

    جريان سياسى ديگر، جريان ليبرالى است كه در توضيح آن از جمله به امور زير پرداخته شده است: سكولاريسم و ليبراليسم سياسى و اقتصادى، جامعه مصر در مقابل جامعه اسلامى، علايق و گرايش‌هاى سياسى و مشاركت سياسى، عوامل تربيت سياسى در جريان ليبراليسم در مصر (روزنامه الجريده، سخنرانى‌هاى سياسى، حزب امت).

    اين فصل با ارزيابى كلى تربيت سياسى در مصر پيش از پيدايش گروه اخوان‌المسلمين پايان پذيرفته است. در اين ارزيابى از كاستى‌هاى دو جريان اصلاح دينى و ليبراليسم سخن‌رفته است (بى‌توجهى به تربيت نيروها و كادر سياسى، انحصار رهبرى و هدايت و دگماتيسم حزبى).

    عنوان فصل دوم، پيدايش گروه اخوان‌المسلمين و تحول تربيتى و سياسى آن است. اين فصل از پنج گفتار به شرح ذيل تشكيل شده است: گفتار يكم، عوامل و نيروهايى كه در تشكيل و تحول اخوان‌المسلمين مؤثر افتادند:

    1. عوامل و نيروهاى سياسى شامل، حضور اشغالگران انگليسى در مصر، حكومت پادشاهى ملك‌فؤاد و ملك‌فارق و استبداد مطلق در مصر، پيدايش احزاب سياسى در دوره مورد بحث، نيروى مردمى (دانشجويان، كارگران، كارمندان).

    2. عوامل و قواى اجتماعى و اقتصادى شامل قواى اجتماعى (سرمايه‌داران و زمين‌داران بزرگ، توده مردم، صنعتكاران و كارمندان و دانشجويان)؛ اوضاع اجتماعى (فعاليت‌هاى تبشيرى، بى‌حجابى زنان و اختلاط با مردان، تزلزل اخلاق و گسترش فحشا در قالب رقاصى و جنگ با مظاهر دينى و دعوت به اروپايى شدن)؛ اوضاع اقتصادى (استمرار سلطه شركت‌هاى خارجى، پيوند اقتصاد مصر با اقتصاد انگليس، تكيه اقتصاد مصر بر كشاورزى و به‌ويژه كشاورزى تك‌محصولى يعنى پنبه، استعمار اقتصادى مصر).

    3. عوامل و نيروهاى فرهنگى و آموزشى شامل جريان اصلاحات دينى (موحدين يا وهابيان، حضور سيد جمال‌الدين [اسدآبادى] در مصر، وجود محمد عبده شاگرد سيد، ناكامى نسبى حركت محمد عبده، فعاليت شاگردان عبده، بروز حسن البنا). جريان غرب‌گراى ليبرال‌مسلك، جريان ناسيوناليسم مصرى، جريان ماركسيسم.

    در ادامه اين گفتار به اوضاع تعليم و تربيت در مصر و تأثير آن بر پيدايش و تحول گروه اخوان‌المسلمين پرداخته شده است.

    در گفتار دوم به شخصيت جذاب حسن البنا و تلاش‌هاى او براى برپا كردن گروه اخوان المسلمين نظر شده است و ضمن اشاره به عوامل مؤثر در شكل‌گيرى شخصيت او (پدرش، استادان و شيوخ، پيوستن او به گروه صوفى اخوان الحصافيه، دوستان حسن البنا، اوضاع سياسى)، از تلاش‌هاى او در سال 1927 م براى تأسيس گروه اخوان‌المسلمين ياد شده است.

    گفتار سوم دربارۀ تحول فعاليت تربيتى و سياسى و اجتماعى اخوان در مرحله شكل‌گيرى و گسترش است و در آن ابتدا به شمارى از اقدامات آموزشى و تبليغى مانند سخنرانى، ايجاد شاخه دانشجويى، گسترش دفاتر در قاهره و ديگر شهرهاى مصر، برپايى چند همايش اشاره شده است سپس به نمونه‌هايى از فعاليت‌هاى سياسى و اجتماعى اخوان‌المسلمين پرداخته شده است مانند: توجه به مسئله فلسطين، مخالفت شديد با دولت‌هايى كه در انعقاد پيمان‌نامۀ 1936 مقصر بودند، برپايى چند همايش سياسى براى دانشجويان، مبارزه با اقدامات مبشران مسيحى، تأسيس چند شركت اقتصادى.

    در گفتار چهارم به فعاليت‌هاى تربيتى و سياسى اخوان از 1939 تا 1952 م اشاره شده است. پديدآورنده مطالب را در سه دوره: جنگ جهانى دوم، 1945 تا 1948 م، 1949 تا 1952 م بررسى و بيان كرده است. برخى از مطالب اين گفتار عبارت‌اند از: ايجاد پادگان نظامى و تربيتى، صدور مجله التعارف و الاخوان المسلمين، ايجاد كميته اجرايى براى بخش اخوات‌المسلمات، موافقت با وزارت على ماهر، دستگيرى حسن البنا و توقيف نشريات و آثار اخوان، برگزارى چند همايش سياسى، ايجاد مراكز آموزشى از مهد كودك تا دبيرستان، ايجاد مدارس شبانه براى مبارزه با بى‌سوادى، ايجاد بخش خانواده.

    در گفتار پنجم به فعاليت‌هاى تربيتى و اقتصادى اخوان‌المسلمين از 23 ژوئيه 1952 م تا اكتبر 1954 م پرداخته شده است. تحول فعاليت در بخش خانواده، تشكيل تيم‌هاى ورزشى، گسترش مدارس، چاپ رسائل و آثار اخوان، نقش اخوان در جنبش 23 ژوئيه 1952 م، موضع اخوان نسبت به برخى از مسائل از بحث‌هاى اين گفتار است.

    در فصل سوم به مبانى اعتقادى، اجتماعى، اقتصادى تربيت سياسى از نگاه اخوان‌المسلمين پرداخته شده است. در گفتار يكم از سه گفتار اين فصل كه در آن از مبانى اعتقادى تربيت از ديداخوان ياد شده به مطالب ذيل اشارت رفته است: بحث وجود از نگاه اخوان، حقيقت الوهيت، حقيقت هستى، حقيقت زندگى، حقيقت انسان و غايت وجود او، بحث ارزش‌ها، بحث شناخت.

    مبانى اجتماعى تربيت از ديدگاه اخوان در گفتار دوم بررسى شده است. عوامل دگرگونى اجتماعى، مفهوم جامعه مسلمان و نقش مثبت آن در تربيت، مشكلات اجتماعى در انديشه اخوان، نزاع طبقاتى و تحقق صلح اجتماعى، اوضاع نامساعد روستاهاى مصر، تأثير اين اوضاع بر تربيت از جمله بحث‌هاى گفتار دوم است.

    در گفتار سوم به مبانى اقتصادى تربيت از نگاه اخوان نظر شده است. اصول سياست مالى، عدالت اجتماعى، استقلال اقتصادى كشور و لزوم جدا شدن آن از سياست انگليس و سلطه بيگانگان، تلاش‌هاى عملى اخوان در حوزه استقلال اقتصادى بخشى از بحث‌هاى اين گفتار است.

    فصل چهارم به بررسى اصول سياسى تربيت سياسى از منظر اخوان اختصاص يافته است. در گفتار نخست اين فصل از حكومت، انواع حكومت، وظايف و قدرت دولت، موضع اخوان نسبت به حكومت در مصر و روش تغيير حكومت، اصول نظام سياسى از نگاه اخوان (شورا، آزادى، برابرى) بحث شده است.

    گفتار دوم دربارۀ جامعه سياسى است و در آن به مطالب زير اشاره شده است: موضع اخوان نسبت به ملى‌گرايى در مصر (معناى ملى‌گرايى مصر و موضع اخوان، موضع آنان نسبت به اقليت‌ها در مصر، بار و محتواى تربيتى ملى‌گرايى)، موضع اخوان نسبت به عرب‌گرايى و وحدت اعراب (موضع آنان نسبت به قوم عرب، ارتباط ميان اسلام و عرب، وحدت جامعه عربى، مضمون تربيتى موضع اخوان نسبت به وحدت جامعه عربى)، وحدت اسلامى يا بلوك سوم (انگيزه‌هاى ايجاد بلوك سوم [در مقابل بلوك شرق و غرب]، عناصر بلوك سوم، طبيعت و اهداف بلوك سوم، تربيت و فعاليت سياسى راهى فراسوى بلوك سوم، ارتباط اين امر با تربيت).

    در گفتار سوم از سه مقوله استعمار، جهاد، استقلال سخن رفته و به مطالب ذيل پرداخته شده است: طبيعت استعمار، استعمار و طبيعت تمدن غربى، استعمار امتداد جنگ‌هاى صليبى، استعمار و تهاجم فرهنگى، استعمار هدف دو بلوك شرق و غرب، استقلال و عوامل آن، ابعاد استقلال در گفتمان اخوان.

    عنوان فصل پنجم، هدف‌هاى تربيت سياسى و مضامين آن از نگاه اخوان است. در گفتار يكم به دو عنصر از عناصر تشكيل‌دهنده شخصيت سياسى فرد از نگاه اخوان اشاره شده است. اعتقادات و مفاهيم كه عنصر اول است، گرايش‌ها و علايق سياسى كه عنصر دوم، و هدف نخست تربيت سياسى از منظر اخوان است.

    گفتار دوم دربارۀ هدف دوم تربيت سياسى يعنى آگاهى و بينش سياسى است و در آن از جمله به عناصر آگاهى سياسى و مصاديقى از آگاهى سياسى چون: آگاهى از مسئله حكومت اسلامى، آزادى از استعمار انگليس، مسئله فلسطين، آزادى‌هاى سياسى از نگاه اخوان پرداخته شده است. عوامل مؤثر در مشاركت و فعاليت سياسى، محورها و مصاديق مشاركت و فعاليت سياسى برخى از ديگر مطالب اين گفتار است.

    عنوان فصل ششم، ابعاد تربيت شخصيت و ارتباط آن‌ها با تربيت سياسى از نگاه اخوان است و در آن طى شش گفتار به تربيت اعتقادى، تربيت روحى، تربيت اخلاقى، تربيت اجتماعى، تربيت جسمى، تربيت عقلى و شناختى پرداخته شده است.

    فصل فرجامين كتاب، دربارۀ وسايل و عوامل تربيت سياسى از ديد اخوان‌المسلمين پرداخته شده است. اين وسايل عبارت‌اند از: تشكيل گروه‌هاى چهل‌نفره از اعضاى اخوان كه به آن‌ها كتيبه گفته مى‌شد، نظام خانواده (گونه‌اى خانه تيمى غيرمخفى)، نظام خاص، همايش‌ها، دوره‌ها و سخنرانى‌هاى آموزشى، جرايد منتشرشده از سوى اخوان، نظام تربيتى سيار.

    • مطالعه منابع ذيل هم پيشنهاد مى‌شود:

    على عبدالحليم محمود، وسائل التربيه عند الاخوان المسلمين: دراسه تحليليه تاريخيه (چاپ هفتم: قاهره، دارالوفاء، 1993 م)؛ محمود محمد جوهرى و محمد عبدالحكيم، الاخوات المسلمات و بناء الاسره القرآنيه (اسكندريه، دارالدعوه، [بى‌تا])؛ يوسف قرضاوى، التربيه الاسلاميه و مدرسه حسن البنا (قاهره، مكتبه وهبه، 1979 م)؛ عثمان عبدالعزيز رسلان، التربيه السياسيه عند اخوان المسلمين (قاهره، دارالتوزيع الاسلاميه، 1990 م).[۲]


    پانويس

    1. تربیت سیاسی در گروه اخوان المسلمین از 1928- 1954م در مصر: تحلیل و ارزیابی
    2. رفیعی، بهروز، ص156-161


    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتاب‌شناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.

    وابسته‌ها