التربية الإسلامية في البيت
التربية الإسلامية في البيت | |
---|---|
پدیدآوران | عبدالحلیم محمود، علی (نویسنده) |
ناشر | دارالتوزیع و النشر الاسلامیة |
مکان نشر | قاهره |
سال نشر | 1426ق/2005م |
چاپ | اول |
موضوع | اسلام و آموزش و پرورش,تربیت خانوادگی(اسلام),آموزش و پرورش کودکان |
کد کنگره | BP۲۳۰/۱۸/م۳ت۴ |
التربية الإسلامية في البيت[۱] تألیف دکتر علی عبدالحلیم محمود؛ این اثر سومین جلد از مجموعهاى پنججلدى است با فروست: التربیه الاسلامیه المعاصره.[۲]
دیگر مجلدات این مجموعه عبارتاند از: التربیه الاسلامیه فى المدرسه، التربیه الاسلامیه فى المجتمع، وسائل التربیه عند اخوان المسلمین، منهج التربیه عند اخوان المسلمین.
نگارنده در این مجموعه تلاش کرده است از سویى به وظایف تربیتى نهادهاى اصلى تربیت اسلامى یعنى خانواده، مدرسه، جامعه، بپردازد. و از سوى دیگر نمونهاى عملى از تربیت اسلامى در عصر حاضر را که توانسته است ارکانى از تربیت اسلامى را در جامعه بنیان نهد که مسلمانان سخت به آنها نیازمندند معرفى کند. این نمونه عملى، فعالیتهاى اخوانالمسلمین در زمینه تعلیم و تربیت اسلامى است.
موضوع این اثر که پیش از این با عنوان تربیه الناشیء المسلم (چاپ اول: قاهره، دارالوفاء، 1412 ق/ 1992 م) به چاپ رسیده، تربیت جوان مسلمان است چراکه نگارنده تصریح نموده است که مراد از «ناشیء» کسى است که کودکى را سپرى کرده و برنا و برومند گشته است. وى ناشیء را مترادف شاب و به معناى جوانى به کار برده است که هنوز کامل و مرد نشده است (ص 9). مطالب کتاب در مقدمه و چهار باب چندفصلى بسامان شده است.
بخش یکم، با عنوان اسلام و خانواده، داراى دو فصل است. در فصل نخست به اهمیت خانواده در ایجاد جامعه مسلمان پرداخته شده و از این نکات یاد گشته است: ساختار جامعه مسلمان، ویژگىهاى دهگانه جامعه مسلمان، هدفهاى جامعه مسلمان.
فصل دوم بخش اول دربارۀ توجه اسلام به خانواده و حمایت از آن است و در شرح آن، ابتدا به شکلگیرى خانواده و عناصر و ارکان آن یعنى پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، عموها و دایىها و عمهها و خالهها، خواهر و برادر بزرگ اشاره شده است؛ سپس از جایگاه خانواده در اسلام سخن رفته است و پس از آن به هدفهاى خانواده مسلمان پرداخته شده است؛ از این هدفهاست: تربیت نسل آراسته به اخلاق اسلامى، پاسداشت آداب اسلامى در خانواده، پیوند دادن اعضاى خانواده با مسجد، تحویل فرزندانى مزین به اخلاق اسلامى به جامعه، هدایت فرزندان فراسوى دعوت به خداوند و امر به معروف و نهى از منکر، تلاش براى ایجاد ارتباط میان خانوادههاى مسلمان.
عنوان بخش دوم، اسلام و جوانان است. این بخش نیز دو فصل دارد. در فصل اول آن به جایگاه جوانان در خانواده پرداخته و تلاش شده است اثبات شود که جایگاه فرزند در خانواده متأثر از سه عامل یا انگیزه است: یکى انگیزه فطرى والدین که موجب مىشود آنان بر محور مهر و محبت بکوشند به بهترین شکل در خدمت فرزندان باشند. این فطرت از والدین فراتر رفته در پدربزرگ و مادربزرگ و دیگر خویشاوندان هم دیده مىشود (ص 125). عامل دیگرى که جایگاه فرزند در خانواده را رقم مىزند محیطهاى انسانى است مانند: خانواده، قبیله، روستا، جامعه به مفهوم عام، کشور، جهان عرب [براى ساکنان سرزمینهاى عربى]، جامعه جهانى مسلمان یا غیرمسلمان (ص 126). عامل دیگر اسلام است که جایگاه فرزند در خانواده را تعالى بخشیده است.
فصل دوم این بخش دربارۀ توجه اسلام به فرزند است. این عنایت در قالب شرح وظایفى که اسلام براى والدین برشمارده است و نیز وظایف خویشاوندان و وظایف جامعه مسلمان نسبت به فرزندان مسلمان بازشکافته شده است.
بخش سوم که تربیت جوان مسلمان عنوان گرفته است و لب کتاب و بلندترین بخش آن است (ص 170)، داراى هفت فصل است. در این بخش در واقع از حوزههاى هفتگانه تربیت سخن رفته است یعنى: تربیت روحى، تربیت اخلاقى، تربیت عقلى، تربیت جسمى، تربیت زیباشناختى، تربیت اجتماعى، تربیت اقتصادى. نگارنده براى شرح و شکافت هریک از ساحتهاى تربیتى فوق، نخست از مفهوم آن گفته است؛ سپس اشاره کرده است که اسلام چگونه این بعد از شخصیت فرد را پرورش مىدهد.
عنوان بخش پایانى کتاب، آینده جوان مسلمان است. این بخش مانند بخش اول و دوم از دو فصل تشکیل شده است. در فصل یکم که رهنمود اسلام به جوان و بهکارگیرى نیروهاى او نام گرفته است، به مفهوم هدایت و رهنمود و نیز بهکارگیرى پرداخته شده است و سپس از چگونگى هدایت و ارشاد جوان در اسلام و پس از آن از چگونگى بهکارگیرى نیروهاى جوان در اسلام سخن رفته است.
فصل دوم، دربارۀ پیوند جوان مسلمان با امت و ملت خود و جهان اسلام است و در آنازمفهوم امت اسلامى و جهان اسلام و نیز چگونگى پیوند جوان با امت و جهان اسلام یادشده است.
درخور یاد است که خواننده این اثر سرانجام نخواهد فهمید نویسنده از تربیت کودک سخن مىگوید یا تربیت نوجوان، یا جوان، زیرا گاه سخن از روز جهانى کودک گفته است (ص 126) و گاه از جوان و گاه نوجوان؛ و اصولاً معلوم نیست چرا از واژه ناشیء به جاى شباب استفاده کرده است. شباب به معناى جوان، اما ناشیء در مفهوم کودک، نوجوان، جوان به کار مىرود.
دیگر آنکه در بخش دوم (ص 126-142) هنگام بحث از جایگاه جوان در خانواده، از انگیزههاى محیط انسانى و تأثیر آنها بر جایگاه جوان در خانواده یاد شده است، اما نگارنده نتوانسته است معلوم دارد چه ارتباطى میان این عامل محیطى با رقم خوردن جایگاه جوان در خانواده وجود دارد و اصولاً بههیچوجه روشن نشده است او در پى بیان چه حقیقتى است.
- مطالعه منابع ذیل نیز مفید است:
محمدتقى فلسفى، جوان از نظر عقل و احساس (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1384)؛ استادان طرح جامع آموزش خانواده، خانواده و فرزندان (تهران، انجمن اولیا و مربیان جمهورى اسلامى ایران، 1376)؛ محمدعلى حاجى دهآبادى و سید على حسینىزاده، بررسى مسائل تربیتى جوانان در روایات (چاپ اول: قم - تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه - مرکز مطالعات شهرى تهران، 1385). [۳]
پانویس
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.