البريلوية، عقائد و تاريخ
البريلوية، عقائد و تاريخ | |
---|---|
پدیدآوران | ظهير، احسان الهي (نویسنده) سالم، عطيه محمد (مقدمهنويس) |
ناشر | ادارة ترجمان السنة |
مکان نشر | پاکستان - لاهور |
سال نشر | 1983م , 1403ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ب4ظ9 293/9 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
البريلوية، عقائد و تاريخ، اثر نویسنده سلفی، احسان الهی ظهیر (متوفی 1407ق)، کتابی است که به معرفی عقاید و تاریخ یکی از نحلههای جدید شبهقاره هند به نام بریلویه اختصاص یافته است.
مکتب بریلوی، مکتبی است که در هند و پاکستان پیروان بسیاری دارد. بنیانگذار این مکتب، احمدرضا خان بریلوی (1272-1340ق) از عرفا، دانشمندان و مؤلفان شبهقاره است. مکتب بریلوی، آمیزهای است از تسنن و تصوّف که وجه اخیر در آن نمایانتر است. این مکتب تا حدود زیادی بر آرای شیخ عبدالحق محدث دهلوی متکی است که در نوشتههای احمدرضا به آثار او بسیار استناد میشود. مجموعه فتاوای او به نام «العطايا النبوية في الفتاوي الرضوية» در دوازده مجلد بزرگ گرد آمده است. او برخلاف سلفیها، شأن و جایگاه بالایی برای امامان شیعه قائل است و کتابی در مناقب اهلبیت(ع) تألیف کرده و منظومهای نیز در ستایش آنان موسوم به «شجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها في السماء» سروده است. اگر بگوییم این مکتب برای مقابله با آرای افراطی ابن تیمیه، محمد بن عبدالوهاب و مروّجان هندی آثار وی، مانند خاندان دهلوی، تأسیس شده است، سخن گزافی نگفتهایم. احمدرضا، ابن تیمیه را «ضالّ و مضلّ» و اسماعیل دهلوی را «طاغية النجدية» و کتاب او را «کفریات» میشمارد[۱].
ساختار
محتویات کتاب بعد از دو مقدمه از عطیه محمد سالم و نویسنده، در پنج باب تنظیم شده است.
گزارش محتوا
عطیه محمد سالم در مقدمه میگوید: تاریخ زندگی مؤسس فرقه بریلویه و ظهور وی در بین سالهای 1272 تا 1340ق، تاریخ نهضت علمی در هند نیست، بلکه تاریخ نهضت فکری یا حتی ادبی نمیباشد؛ چون در آن روزگار، هند در استعمار بریتانیا بود و روش استعمار بر این بود که هر حرکتی را که احساس میکرد در آن زندگی است یا تحرکی بهسوی زندگی است، نابود میکرد؛ بنابراین، این طایفه نمیتوانست در سایه استعمار آشکار شود، مگر اینکه تسلیم آنها باشد و با آنها سازش نماید[۲].
افراط در اعتقادات و تفریط در اعمال عبادی در مکتب بریلویه از مسائلی است که در این مقدمه مطرح و بهصورت مختصر به آن پرداخته شده است[۳].
نویسنده در مقدمهاش بر این کتاب مینویسد: بعد از آنکه آثاری را در رد برخی از فرق گمراه و منحرف و طوایف سرکش همچون قادیانیه، بابیه، بهاییه، باطنیه و شیعه نوشتم، قصد نگارش کتابی در رد بریلویه که مولود جهل است نداشتم... ولی با مشاهده تبلیغ و رشد آنها و مشاهده تحریف تصویر پاک و زلال اسلام با ترویج داستانها، اسطورهها و خرافاتی از قدرت پیامبران و اولیا و اختیارات صالحان و عارفان و.... دست به نگارش این کتاب زدم[۴].
همچنین مینویسد: از نوشتن درباره آنها، بهویژه به زبان عربی امتناع داشتم؛ چون در آغاز میپنداشتم اینان در خارج از شبهقاره هند وجود ندارند، ولی این گمان دیری نپایید؛ چون دریافتم که عین این افسانهها و خرافات و تأویلات و تحریفات آیات قرآنی و... که در میان قوم من وجود دارد، در تمام بلاد مسلمانان از اقصای شرق تا اقصای غرب و از آفریقا تا آسیا نیز موجود است... لذا با استعانت از خداوند دست به کار نگارش شدم...[۵].
باب اول کتاب، به بیان تاریخ مکتب بریلوی و زندگی بنیانگذار آن اختصاص یافته است. نویسنده سلفی که خود از مخالفین عقاید بریلوی است، در ابتدا به معرفی احمدرضا خان بریلوی پرداخته و مطالبی گوناگون از زمان تولد، والدین، توصیف شکل ظاهر و هیکل او، بیماریهایی که دامنگیر او بوده، اخلاق و روش برخورد با دیگران، تحصیلات، ذکر برخی از خرافات که توسط مریدانش منتشر شده و... را مطرح نموده است[۶].
نویسنده میگوید: برخی از مخالفین، بریلوی حنفی را از خاندانی شیعی میدانند که برای زیان رساندن به اهل سنت، از روی تقیه خود را سنی معرفی نمودهاند. آنان بر مدعای خویش چنین استدلال کردهاند:
- نام او و اجدادش، از نامهای شیعی است که در میان اهل سنت مثل آنها رایج نبوده است (احمدرضا بن نقیعلی بن رضاعلی بن کاظمعلی).
- بریلوی مطالبی درباره عایشه بیان نموده که طرح این مطالب از اهل سنت قابل تصور نیست.
- ایشان مطالبی درباره علم غیب پیامبران و صالحان و نیز مطالبی درباره اختیار و قدرت مطرح نموده که بین اهل سنت قبلا رایج نبوده است.
- برخی از روایات، همچون «إن عليا قسيم النار» و... را که روایاتی شیعی است، در میان اهل سنت ترویج کرده است.
- ایشان معتقد به ائمه شیعه بوده و بیعتش را بهوسیله آنان به پیامبر متصل نموده است.
- بریلوی، اهل سنت و بزرگان آنان را در شبهقاره هند و خارج آن تکفیر نموده و تصریح کرده که با آنان نباید ارتباط داشت. این در حالی است که نسبت به شیعه چنین فتوایی نداده است[۷].
نویسنده در ادامه مباحث این باب، به آثار بریلوی و تعداد و کیفیت تدوین آنها اشاره کرده است[۸].
مطالب پایانی این باب، به وفات بریلوی، معرفی برخی از زعمای فرقه بریلویه، همچون نعیمالدین مرادآبادی، امجدعلی، دیدارعلی، حشمتعلی و احمدیار و نیز بیان برخی از اساطیر و داستانهای خیالی که اهل این فرقه درباره بریلوی میگویند، اختصاص یافته است[۹].
نویسنده در باب دوم، به معتقدات بریلویه پرداخته است. وی معتقد است این فرقه، عقائد ویژه و معتقدات مخصوصی دارند که آنها را بهصورت خاص از فرق حنفیه موجود در شبهقاره هند و بهگونه عام، از دیگر فرق مسلمین جدا میسازد[۱۰].
استغاثه به غیر خدا، قدرت ماورایی انبیاء و اولیاء، استغاثه به اموات، مسئله علم غیب پیامبر(ص)، نور بودن پیامبر(ص)، حاضر و ناظر بودن پیامبر(ص)، از مسائلی است که بریلویان به آنها اعتقاد دارند و با مبانی نویسنده سلفی سازگاری ندارد؛ لذا ایشان با رجوع به منابعی چون قرآن، به نقد آنها پرداخته است[۱۱].
باب سوم کتاب با عنوان تعالیم بریلویه، به شرح و رد برخی دیگر از عقاید این مکتب اختصاص یافته است. مهمترین مسئلهای که در این باب به آن اشاره شده و نویسنده با آن مبارزه نموده، بنای قبور و زیارت اهل آن است. احسان الهی ظهیر با مراجعه به منابع اهل سنت، بهخصوص منابع روایی حنفیه به دنبال این است که بنای قبور و بزرگ داشتن اهل آن را غیر مشروع بداند[۱۲]. یکی دیگر از اعتقادات این مکتب، استحباب برپایی مجالس شادی در روز تولد پیامبر(ص) است. احمدرضا بریلوی، معتقد است که یادآوری روز تولد پیامبر(ص) و محترم شمردن این روز و توزیع حلوا و شیرینی و اطعام نمودن، مستحب است و سبب نزول برکات و رحمت الهی است. نویسنده سلفی این تفکر بریلوی را مورد انتقاد قرار داده و مغایر با سنت دانسته است[۱۳].
یکی از مباحثی که در اسلام بسیار نکوهش شده بحث تکفیر مسلمانان است. خطر تکفیر از مهمترین خطرهای حال حاضر جوامع اسلامی است که متأسفانه برخی از مکاتب و فرق اسلامی همچون وهابیت و بریلویه به آن مبتلا شده و با استفاده از نصوص و کلام سلف دست به تکفیر فرقههای مختلف مسلمانان میزنند. نویسنده که خود وهابی و سلفی است در فصل چهارم به دنبال مذمت نمودن این عقیده بریلویان و محکوم کردن آنان است؛ حالآنکه تکفیر از معتقدات خودشان نیز است.
بریلویان معتقدند که برخی از فرق و مکاتب همچون وهابیان، دیوبندیان، ندویان و... از دین خارج شدهاند و کفر گریبان آنان را گرفته است. به نظر نویسنده، هرکس که با مکتب بریلویه مخالف بوده توسط بریلویان موردحمله قرار گرفته و تکفیر شده است[۱۴].
بغض بریلویان نسبت به وهابیان بهگونهای چشمگیر است که در اعمال عبادی آنان نیز تأثیر گذاشته و معتقد به ترک برخی از واجبات همچون حج شدهاند. آنان میگویند: عمل عبادی و واجب حج را تا زمانی که مکه توسط وهابیان اداره میشود، میتوان تعطیل نمود[۱۵].
در باب پایانی کتاب، به بیان خرافات فرقه بریلویه پرداخته شده است.
وضعیت کتاب
پاورقیهای هر باب بهصورت مسلسل آمده است. بیشتر این پاورقیها به ذکر مستندات مطالب کتاب اختصاص یافته و برخی از آنها به شرح یک مطلب یا رد آن و ترجمه اعلام اختصاص یافته است.
فهرست مصادر و محتویات در پایان کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: اسعدی، محمد، ص151-152
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص3
- ↑ ر.ک: همان، ص4
- ↑ ر.ک: مقدمه نویسنده، ص8
- ↑ ر.ک: همان، ص10
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص14-21
- ↑ ر.ک: همان، ص21-24
- ↑ ر.ک: همان، ص28-30
- ↑ ر.ک: همان، ص45-54
- ↑ ر.ک: همان، ص55
- ↑ ر.ک: همان، ص56-111
- ↑ ر.ک: همان، ص115-116
- ↑ ر.ک: همان، 124-127
- ↑ ر.ک: همان، ص155-157
- ↑ ر.ک: همان، ص202
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- اسعدی، محمد، «روابط اهل سنت با شیعه»، امامتپژوهی، تابستان 1390، شماره 2، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).