الإفصاح عن متواتري من الأحاديث المسانيد و السنن و الصحاح
الإفصاح عن متواتري من الأحاديث المسانيد و السنن و الصحاح | |
---|---|
پدیدآوران | خياط، محسن (نویسنده) عتبة الحسينية المقدسة. قسم الشؤون الفکرية و الثقافية (تهيه کننده) |
ناشر | العتبة الحسينية المقدسة، قسم الشؤون الفکرية و الثقافية |
مکان نشر | عراق - کربلای معلی |
سال نشر | مجلد1: 2015م , 1436ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الإفصاح عن متواتري من الأحاديث المسانيد و السنن و الصحاح نوشته محسن خیاط، کتابی است به زبان عربی و با موضوع نقد برخی از احادیث اهل سنت. نویسنده در این اثر به نقد و بررسی و آشکارسازی روایات مخالف با قرآن و صریح سایر روایات در کتابهای اهل تسنن (بهویژه صحاح) میپردازد.
ساختار
این کتاب دو جلدی دوازده فصل دارد. مقدمه گروه تحقیق و نویسنده و فصلهای اول تا هشتم در جلد اول و فصول نهم تا آخر در جلد دوم آمده است.
نویسنده در این اثر از منابع متعددی استفاده کرده است که برخی از آنها عبارتند از؛ صحيح البخاري، صحيح مسلم، شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)، فتح الباری، تهذیب الکمال مزی، عقیدة أهل السُنة و الجماعة، مسند الإمام أحمد بن حنبل، مجموع الفتاوى، کتاب التوحید و إثبات صفات الرب عزّوجلّ إبن خزیمة، تفسیر جامعالبیان، تفسیر فتح القدير و....
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه میگوید: گاه در مدارس اهل تسنن تهمتهایی به شیعه زده میشود که در واقع به خود آنها وارد است. عالم شیعی بهراحتی میتواند با استناد به کتب خود اهل سنت، آنان را محکوم نماید. او حتی مدعی است که تابعان مذهب فکری اهلبیت(ع) بیش از عالمان سنی به کتب و صحاح آنان واقفند. وی همچنین مینویسد: پژوهشگر در صحاح و مسانید اهل سنت موارد زیر را در آنها مییابد:
- روایاتی که جسمانیت و رؤیت ذات خداوند (که قرآن آن را مردود میداند) را تأیید میکنند؛
- روایاتی در طعن عصمت پیامبر اکرم(ص) و مانند دیگر اشخاص عادی دانستن ایشان
- اشتباه جلوه دادن روایاتی که به کرامت صحابه لطمه میزند (بهویژه ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه)؛
- روایات جعلی درباره مدح خلفا و برتری دادن آنان بر پیامبر اکرم(ص)؛
- روایات دروغینی که به اساطیر و خرافات میمانند؛
- روایاتی دروغین در لطمه زدن به کرامت اهلبیت(ع).
وی میگوید بر مبنای روایت پیامبر(ص) احادیث موافق قرآن را قبول و احادیث مخالف آن را باید رد کرد. یا بنا بر برخی تعابیر در روایات باید آن را به دیوار کوبید.[۱]
فصل اول کتاب درباره روایات عامه در صحاح در مورد ذات خداست. مواردی مانند روایت ابوهریره درباره اینکه خداوند قابل مشاهده است یا حرکت میکند و سخن میگوید که دلالت بر جسمانیت خداوند متعال دارد. لکن در روایتی از عایشه نقل شده است که با توجه به آیه شریفه «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ» (انعام: 103) خداوند قابل رؤیت نیست. نووی به دلیل تمسک به قول دیگران و اینکه این روایت از روایات مرسل است و نیز این نظریه برداشت شخصی عایشه از ظاهر قرآن بوده، این روایت را نپذیرفته است. سپس میگوید این نظر عایشه با نظرات صحابه منافات دارد.[۲]
و نیز خلال از ابن عباس نقل میکند که پیامبر(ص)، خداوند را زیارت کرده بهگونهای که موی سرش مجعد و فرفری بود و ریش نداشت.[۳]
فصل دوم به بررسی روایاتی درباره قرآن پرداخته و در آن مباحث ذیل مطرح شده است؛ جمعآوری قرآن توسط ابوبکر، تفسیر «ثَمَانِيَةٌ» در آیه «وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ» (حاقه: 17﴾، تفسیر آیه شریفه «نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» ﴿بقره: 223﴾، اتهام به ابن مسعود که معوّذتین را از قرآن نمیدانست، استفاده از تعابیر جمعی در حق یک نفر مانند قوم در آیه 11 سوره مائده درباره (غورث بن حارث) و ناس در آیه 173 آلعمران درباره ابوسفیان و الذین آمنوا و... در آیه 55 سوره مائده درباره امیرالمؤمنین علی(ع) و... و تأکید بخاری و مسلم در صحاحشان بر وجود نقص در قرآن کریم.[۴]
فصل سوم، درباره رسولالله(ص) است. مباحث ذیل در این فصل مطرح شده؛ پیامبری محمد مصطفی(ص) درزمانی که آدم هنوز خلقت نیافته بود، غذا خوردن آن حضرت از قربانیهایی که برای بتها نذر شده بودند، نسبت خودکشی به پیامبر(ص) در صحيح البخاري به این نحو که آن حضرت میخواست خودش را از کوه به پایین پرتاب کند، بد دانستن صدای مزمار و درعینحال انتساب شنیده شدن آن از خانه پیامبر(ص)، عدم رعایت عدالت بین همسران توسط آن حضرت(ص)، کاهلی در نماز، مباشرت با عایشه در حالت حیض، نسبت ساحری به آن حضرت(ص)، نهی پیامبر از دراز کردن و روی هم انداختن پا و نسبت این کار به ایشان، بوسیدن و مکیدن زبان عایشه در حالت روزه، ازدواج آن حضرت با صفیه قبل از پایان یافتن عده او، نماز خواندن به جماعت در حالت جنابت، فراموشی نماز یا برخی آیات قرآن، لخت شدن، بول کردن شیطان در گوش پیامبر(ص)، پوشیدن حریر، شک در خدا و همچنین شک در قضاوت به هنگام حکم کردن بر چیزی و... از نسبتهایی است که در صحاح اهل تسنن به پیامبر اکرم(ص) داده شده است.[۵]
نویسنده در فصل چهارم روایات کذبی از صحاح اهل سنت درباره ابوطالب عموی پیامبر(ص) را متذکر میشود. علاوه بر آن روایاتی درباره فاطمه بنت اسد، امیرالمؤمنین(ع)، فاطمه زهرا(س) و حسنین(ع) را در این فصل میآورد. ازجمله مطالبی که درباره علی(ع) آورده این است که امام على(ع) به برخی از احکام شرعی جهل داشت، یا اینکه شهادت صحابه غیر از علی(ع) و امایمن پذیرفته است، تفسیر سکوت آن حضرت(ع) در ماجرای سقیفه به ترسیدن ایشان، دشنام دادن به آن حضرت(ع)، تفسیر ثقلین به کتاب خدا و سنت رسول(ص) بجای تفسیر آن به کتاب خدا و اهلبیت رسول(ص)، و برخی نسبتهای ناروای دیگر به حضرت زهرا(س)، فتنه و شر دانستن خروج امام حسین(ع) به سمت کربلا و....[۶]
فصل پنجم تا هشتم که در جلد اول هستند به ترتیب دربردارنده روایاتی است که با قرآن مخالف است و درباره انبیاء، امهات مؤمنین، ابوبکر و عمر میباشد.[۷]
فصلهای نهم، دهم و یازدهم کتاب به ترتیب حاوی مطالبی درباره عایشه؛ دختر ابوبکر و همسر پیامبر خدا(ص)، معاویه بن ابوسفیان و صحابه پیامبر(ص) است.[۸] محسن خیاط در فصل دوازدهم بهدروغ پردازیها و سخنان متناقض و ارائه تصویر نادرست از مسائل در صحاح اهل سنت میپردازد. مثلاً درباره تدلیس بخاری و تصرفش در روایات، یا حریص بودن ابوهریره در نقل حدیث، متناقضات مسلم بن حجاج در صحیحش، مشخص کردن «فلان و فلان» که انس ساقی شراب آنها بود و اساساً چرایی تعبیر آوری بخاری از «فلان» در کتابش و... بحث میکند.[۹]
وضعیت کتاب
نویسنده این اثر را به پیامبر اکرم(ص) تقدیم کرده است.[۱۰]
فهرست مطالب هر جلد در انتهای همان جلد ذکر شده و ارجاعات در پاورقی آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.