الأوائل (ابن ابی عاصم)
الاوائل | |
---|---|
پدیدآوران | ابن ابیعاصم، احمد بن عمرو (نويسنده) عجمي، محمد بن ناصر (محقق) |
ناشر | دار الخلفاء للكتاب الإسلامي |
مکان نشر | کويت - کويت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الأوائل، تألیف قاضی ابوبکر احمد بن عمرو بن ابی عاصم ضحاک شیبانی (متوفی 287ق) مشهور به ابن ابی عاصم است. این اثر از جمله کتب حدیثی اهل سنت که در آن احادیث با موضوع «اولینها» گردآوری شده است. محمد بن ناصر عجمی تحقیق کتاب را به انجام رسانیده است.
ساختار
نویسنده در این رساله چهل صفحهای بدون مقدمه به ذکر روایات پرداخته و 194 خبر و روایت در موضوعات مختلف را گردآورده است.
گزارش محتوا
نویسنده در اولین روایت، نبوی «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ» را به دو سند از ولید بن عباده از پدرش و به یک سند از ابن عباس نقل کرده است[۱]. در متون روایی شبیه به این روایت، روایت «اول ما خلق الله العقل» در انتساب به پیامبر اکرم(ص) و دیگر بزرگان دین دیده میشود. روایت قلم بیشتر به منابع تفسیر قرآن راه یافته و در کنار آیه شریفه «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ» (قلم: 1) مطرح شده است. در روایتهای اولیه ابتدا به آفرینش قلم، سپس به آفرینش عقل اشاره شده است[۲]. بیضاوی (متوفی 685ق) در کتاب طوالع الأنوار کوشیده است به نحوی میان دو روایت «اول ما خلق الله العقل» و «اول ما خلق الله القلم» جمع کند. بر پایه دیدگاه وی، عقل که مطابق این روایت اولین مخلوق خداوند است، همان است که در قرآن کریم با تعبیر روح بدان اشاره میشود و مراد از قلم نیز همان است؛ چراکه روح خزینه ثبت رویدادهاست. حدود یک سده بعد حیدر آملی (متوفی 782ق)، نخستین شارح شیعی آثار ابن عربی، روایت «اول ما خلق الله العقل» را بهقدری ثابت میپندارد که روایات دیگری همچون «اول ما خلق الله نوری» و امثال آن را –به فرض پذیرش- محتاج تأویل میشناسد... کاربرد همین شیوه را در میان دیگر عالمان نیز میتوان سراغ گرفت. سیوطی (متوفی 911ق) به نحو دیگری میان روایات آغاز خلقت جمع کرده، و گفته است که نخستین مخلوق خدا قلم، و سپس عقل است[۳].
اولین کسی که منکر آدم شد، اولین کسی که در بهشت را کوبید، اولین کسی که برای او روز قیامت زمین میشکافد و فخر برای او نیست، از دیگر موضوعات احادیث کتاب است[۴].
در دهمین روایت کتاب حضرت محمد(ص) اولین کسی دانسته شده که روز قیامت در بهشت به روی او گشوده میشود. همانگونه که از آنحضرت نقل شده که فرمود: «من اولین کسی هستم که نزد در بهشت میروم و طلب میکنم گشوده شود، خازن بهشت میگوید چه کسی هستی. میگویم من محمد هستم. پس خازن میگوید: به خودت سوگند که امر شدهام در بهشت را بر احدی پیش از تو نگشایم»[۵]. یا در روایت بیست و سوم از ابن عباس نقل شده که پیامبر(ص) چنین فرمود: «من اولین و آخرین هستم، آخرین کسی که مبعوث میشود و اولین کسی که مورد محاسبه قرار میگیرد»[۶].
در روایت 34 اولین چیزی که از بنده پرسیده میشود «نماز» دانسته شده است[۷]. در روایت 69 علیم کندی از سلمان نقل کرده است: «اولین فردی که از این امت بر نبی وارد شد و اسلام آورد علی بن ابیطالب(ع) بود»[۸]. همچنین در حدیث 70 نیز از زید بن ارقم چنین نقل کرده است: «اولین فردی که با رسولالله(ص) اسلام آورد علی بن ابیطالب بود». ابن عباس نیز در روایت بعدی اولین مسلمان را علی(ع) دانسته است[۹]. در حدیث 74 و 107 و 136 نیز خدیجه(س) و علی بن ابیطالب(ع) بهعنوان اولین زن و مردی یاد شده که با رسولالله(ص) اسلام آوردند[۱۰].
تعدادی از روایات کتاب در رابطه با فاطمه(س) است؛ بهعنوانمثال در حدیث 116در فضیلت آنحضرت نقل شده که سیره پیامبر(ص) آن بوده که به هنگام سفر آخرین فردی از اهلبیتش را که وداع میکرد فاطمه بود و به هنگام برگشت نیز اولین فردی را که ملاقات میکرد فاطمه(س) بود[۱۱]. یا در حدیث 152، فاطمه(س) از رسولالله(ص) خبر داده که آنحضرت فرمود: اولین فردی از اهلبیت من هستی که به من ملحق میشوی[۱۲].
برخی از اخبار در تفسیر آیاتی از قرآن آمده، مانند روایت 178 و 179 که در تفسیر آیه «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ» (ابراهیم: 48) وارد شده است[۱۳].
اهلبیت پیامبر(ص) و محبان آنحضرت از امتش اولین کسانی هستند که در قیامت بر آنحضرت وارد میشوند: «اولین کسانی که نزد حوض کوثر [بر من] وارد میشوند اهلبیت من و دوستان من از امتم هستند»[۱۴].
وضعیت کتاب
کتاب فاقد پاورقی و فهارس فنی است.
پانویس
منابع مقاله
- متن کتاب.
- زاهدی فر، سیفعلی؛ تاریخ گزاری حدیث «أول ما خلق الله العقل...»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، پاییز و زمستان 1394، شماره 58، صفحه 75 تا 104.
- حیدری، حسن، «حدیث اوائل و بازتاب آن در برخی از متون ادبی - عرفانی (از قرن سوم تا دهم هجری)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، ادبیات عرفانی، پاییز و زمستان 1389، شماره 3، صفحه 23 تا 37.