الأربعين في مناقب أهل‌البيت الطاهرين عليهم‌السلام بالأسانيد المعتبرة في كتب السنة

    از ویکی‌نور
    الأربعين في مناقب أهل‌البيت الطاهرين عليهم‌السلام بالأسانيد المعتبرة في كتب السنة
    الأربعين في مناقب أهل‌البيت الطاهرين عليهم‌السلام بالأسانيد المعتبرة في كتب السنة
    پدیدآورانحسینی میلانی، علی (نویسنده)
    ناشرالحقائق
    مکان نشرایران - قم
    چاپ1
    شابک978-600-5348-74-3
    موضوعاحاديث اهل سنت - قرن 14

    اربعينات - قرن 14

    حديث - جرح و تعديل

    خاندان نبوت - فضايل - احاديث اهل سنت
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏124‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏الف‎‏4*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الأربعين في مناقب أهل‌البيت الطاهرين عليهم‌السلام بالأسانيد المعتبرة في كتب السنة نوشته سید علی حسینی میلانی، کتابی است با موضوع کلام که نویسنده در آن چهل حدیث در مناقب اهل‌بیت(ع) از کتب اهل سنت جمع‌آوری و طبق اصول آنان در جرح و تعدیل علم رجال و حدیث بحث و تصحیح نموده است.[۱]

    ساختار

    کتاب دارای سخن مرکز ابحاث اسلامی، سخن نویسنده، محتوا ضمن بیان چهل حدیث است.

    شیوه نویسنده در کتاب این‌گونه است که پس از نقل هر حدیث، ناقلین روایت از اهل تسنن را نیز ذیلش ذکر و بررسی می‌کند.

    نویسنده در نگارش این اثر از منابع مهم اهل تسنن بهره برده. برخی از مهم‌ترین این منابع عبارتند از صحیح ترمذی، مسند احمد، سنن ابن ماجة، المعجم الکبیر طبرانی، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، المستدرک على الصحیحین، تهذيب التهذيب، مقدمة فتح الباری، فضائل الصحابة، تاریخ بغداد، الدرر المنتثرة فی الأحادیث المشتهرة، أسد الغابة في معرفة الصحابة، منهاج السنة، فتح الباری، الامامة والسياسة و....

    گزارش محتوا

    آیت‌الله میلانی، نگارش چهل حدیث را بر مبنای سنت رایج بین علمای اسلام و بر اساس روایت پیامبر(ص) با مضمون: «هرکه از امت من چهل حدیث را حفظ کند، خداوند در روز قیامت وی را فقیه مبعوث می‌کند» نوشته است. و از این باب که تأکید پیامبر(ص) در بیان روایات بیشتر روی فضائل علی(ع) بوده است، چهل حدیث در باب فضائل اهل‌بیت(ع) را نقل کرده است.[۲]

    اولین روایت مطرح شده در کتاب چنین است؛ عن علی(ع): «نحن النجباء و أفراطنا أفراط الأنبياء و حزبنا حزب‌اللّٰه و حزب الفئة الباغية حزب الشيطان و من سوّىٰ بيننا و بين عدوّنا فليس منا»؛ نیک‌نژادان بافضیلت، ما هستیم، پرچم‌های ما همان پرچم‌های انبیاء است، حزب ما، حزب خداست و حزب گروه ستمگر (فئه باغیه؛ معاویه و...) حزب شیطان است، هرکه ما و دشمن ما را به یک چشم بنگرد از ما نیست.

    عبدالله بن احمد بن حنبل در «فضائل الصحابة»، ابن عساكر در «ترجمة أمير المؤمنين عليه‌السلام»، سخاوي در «استجلاب ارتقاء الغرف» و ابن حجر مكّي در«الصواعق المحرقة» این حدیث را نقل کرده‌اند. نویسنده می‌گوید اعتبار سند این حدیث و صحت احتجاج به آن بر کسی پوشیده نیست زیرا راویان آن از ائمه حدیث و بزرگان ثقات اهل تسنن هستند که اعتماد آنان بر خبری که علم بر کذب آن دارند بعید است؛ ابن عساکر که جزء حفاظ جلیل و ثقه اهل سنت است و بی‌نیاز از تعریف می‌باشد این روایت را نقل نموده است.

    روات زیادی در سند این روایت وجود دارند کسانی چون عبدالله بن احمد بن حنبل، محمد بن عبیدالله بن سليمان، موسى بن زياد، يحيى بن يعلى، بسّام الصيرفي، الحسن بن عمرو الفقيمي، أبوالقاسم السمرقندي، ابن النقور، أبو طاهر المخلّص، أحمد بن عبداللّٰه بن يوسف، عمر بن شبّة، أبوأحمد الزبيري، الحسن بن صالح، الحسن بن عمرو، رشيد بن أبيراشد و حبّة.

    آیت‌الله میلانی هرکدام از روات اهل سنت را به‌دقت مورد بررسی قرار داده است و در پایان درباره ضعف یا صحت سند صحبت می‌کند.

    ایشان درباره سند مذکور چنین می‌نویسد:

    ذهبی با عبارات الشیخ الامام المحدث المفید المسند از ابوالقاسم سمرقندی یاد می‌کند. وی سپس ثقه بودن وی را از تعدادی از افراد ذکر می‌کند و تاریخ وفاتش را 536ق می‌نویسد.

    ذهبی از ابوالحسین ابن النقور با عبارات الشیخ الجلیل الصدوق، مسند العراق، یاد کرده و ثقه بودنش را از جماعتی نقل کرده و تاریخ وفاتش را 470ق می‌نویسد.

    ذهبی درباره ابوطاهر مخلّص هم می‌نویسد: «الشیخ المحدث المعمّر الصدوق، ابوطاهر محمد بن عبدالرحمن...» سپس ثقه بودنش را از گروهی نقل می‌کند و تاریخ وفاتش را 393 می‌نویسد.

    ذهبی، احمد بن عبدالله بن سیف سجستانی را در کتاب تاریخ اسلام حوادث سال 316ق ترجمه نموده است.

    خطیب در تاریخ بغداد، أسنوی در طبقات الشافعیه، ابن قاضی شهبه و دیگران... نیز او را معرفی نموده و او را ستوده‌اند.

    درباره عمر بن شبّه ذهبی می‌نویسد: «عمر بن شبّه بن عبدة بن زید بن رائطة، علامه اخباری، حافظ حجت و صاحب تصانیف...» و سپس او را از جماعتی توثیق می‌کند و تاریخ وفاتش را در سال 262 در حدود 89 سالگی می‌نویسد.

    ذهبی همچنین ابواحمد زبیری محمد بن عبدالله بن زبیر بن عمر بن درهم را با عبارات الحافظ الکبیر المجوّد توصیف می‌کند و سپس ثقه بودن وی را نقل می‌کند و تاریخ وفاتش را در سال 203ق می‌نویسد.

    توثیق حسین بن صالح و حسن بن عمرو فقیهی از زبان ذهبی و ابن حجر در این کتاب نقل می‌شود.

    نویسنده درباره رشید می‌نویسد: رشید همان رشید هجری از یاران امیرالمؤمنین علی(ع) است و در وثاقت وی همین بس که ائمه حدیث (مذکور در حدیث) از وی روایت کرده‌اند. و روایاتی در فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علی(ع) دارد؛ لذا اهل سنت به خاطر تشیّعش و ایراد چنین روایاتی طردش می‌کنند؛ این امر با مراجعه به «لسان المیزان» و دیگر کتاب‌ها روشن می‌شود. آنان نه وثاقت وی را نفی می‌کنند و نه وی را دروغ‌گو می‌خوانند البته به خاطر اعتقادش به «رجعت» وی را تخطئه می‌کنند. از یحیی بن معین در پاسخ به کسی که از رشید هجری سؤال کرد نقل شده که در پاسخ او را چنین توصیف کرد؛ «راست‌گوست، در برخی موارد خطا کرده و غالی در تشیع است،...» درباره حبة بن جوین عرنی نیز چنین عباراتی آمده است.[۳]

    سایر روایات کتاب نیز بر همین سیاق ذکر شده‌اند.

    نویسنده گاهی در ذیل برخی از احادیث توضیحاتی هم دارد مثلاً در حدیث سی و ششم، ردیه‌ای بر سخنان ابن تیمیه دارد او این روایت (که با مضمون معیت علی و حق است) را از سه طریق نقل می‌کند. طریق سوم از سعد بن ابی‌وقاص است که بزار آن را استخراج کرده است. او شش نکته درباره این طریق ذکر می‌کند؛ اولین نکته بیان جوسازی‌های امثال معاویه و سعد بن ابی‌وقاص است که مثلاً سعد حدیث معیت را شنیده بود ولی درعین‌حال آن را برای هیچ‌کسی نقل نکرده بود. نکته دوم این‌که این روایت حاوی شهادت دو تن از صحابه (سعد و ام‌سلمه) است، سوم: این حدیث را بزّار که از بزرگان حدیث است استخراج کرده و بر صحت رجال آن تصریح کرده است و فقط درباره «سعد بن شعیب» گفته که او را نمی‌شناسد که این هم به صحت روایت ضرری نمی‌زند زیرا سایرین از صحاح هستند و طبعاً از کسی که نمی‌شناخته‌اند روایت نکرده‌اند، به‌علاوه این‌که صحت آن را می‌توان با تصریح سایرین به صحتش به دست آورد، چهارم و پنجم: روایت ابوسعید خدری و کعب بن عجرة در تأیید مضمون این حدیث، ششم: وقتی برادر عایشه روایت معیت علی و حق را در بصره برای عایشه (در خروجش بر علی(ع) در ماجرای جمل) خواند عایشه گریست و بر این کارش اظهار ندامت کرد.[۴]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب کتاب در انتهای آن ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها