افلاکی، احمد بن اخی ناطور
نام | افلاکی، احمد بن اخی ناطور |
---|---|
نامهای دیگر | افلاکی، شمسالدین بن احمد |
نام پدر | |
متولد | در حدود 690ق |
محل تولد | قونیه |
رحلت | 761 ق |
اساتید | شيخ جلالالدين عارف
بدرالدين تبريزى حمدالدين جندى |
برخی آثار | مناقب العارفين
زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی؛ رساله فریدون بن احمد سپهسالار در احوال مولانا جلالالدین مولوی |
کد مؤلف | AUTHORCODE05159AUTHORCODE |
شمسالدين احمد افلاكى عارفى (ح690-761ق)، از شاگردان و مريدان شيخ جلالالدين عارف، نواده جلالالدين محمد مولوى و مؤلف کتاب «مناقب العارفين» مىباشد.
اين کتاب با اينكه از جهت اشتمال بر احوال مشايخ سلسله مولویه و خاندان جلالالدين مولوى داراى اهميت و فوايد بسيار است، اما از زندگانى مؤلف اطلاعات چندانى به دست نمىدهد.
اينكه ثاقب دده، نام پدر او را اخى ناطور نوشته است، درست نمىنمايد، زيرا اخى ناطورى كه افلاكى در مناقب العارفين از او ياد كرده و ظاهراً مستند ثاقب دده بوده، نمىتواند پدر او باشد، زيرا كه وى در زمان حيات جلالالدين مولوى، بيش از 100 سال داشته است.
افلاكى به سبب دلبستگى بسيار به شيخ خود، عارف چلبى، به عارفى معروف شد. پدر او به دربار ازبكخان، فرمانرواى آلتين اردو وابسته بود و در شهر «سراى» درگذشت.
به گفته ثاقب دده، افلاكى در قونيه به دنيا آمده و چون وفات او در 761ق بوده است و استادان و پيرانش به اوايل سده 8ق تعلق داشتهاند، مىتوان گفت كه ولادت او در اواخر سده 7 و در حدود 690ق روى داده است.
وى از بدرالدين تبريزى، معمار آرامگاه مولانا كه در نجوم، رقوم، هندسه، كيميا و نيز سحر دست داشت، كسب دانش كرد و به مجالس سلطان ولد، فرزند مولانا، نيز راه يافت و در صرف، نحو، عرفان و حكمت، به مقام استادى رسيد. او خود مىگويد كه نزد سراجالدين مثنوى خوان، عبدالمؤمن توقاتى و نظامالدين ارزنجانى نيز به فراگیرى علوم پرداخته است.
ظاهراً چون وى در جزئيات علم هيئت و فلكيات تبحر يافته بود، به «افلاكى» معروف شد. گفتهاند كه در تپه علاءالدين در قونيه، رصدخانهاى بوده كه وى رياست آن را برعهده داشته است.
ثاقب دده نقل كرده است كه او و استادانش، همچون بدرالدين تبريزى و حمدالدين جندى، استيلاى كيغاتوخان نوه چنگیزخان برقونيه و قتل عام مردم را از طريق علم نجوم پيشبينى كرده بودند كه البته چنين نشد و به گفته همو این بلا به دعاى بهاءالدين ولد برطرف گرديد. گرچه این روايت از لحاظ زمانى و تاريخى درست نمىنمايد، لیکن اشتغال افلاكى را به نجوم و علت اشتهار او را به افلاكى تأييد مىكند.
افلاكى مورد توجه خاص عارف چلبى بود، چندانكه به گفته خود در سفرهاى وى به شهرهاى آناتولى، سلطانيه و تبريز او را همراهى مىكرد، اما چون عارف چلبى به سببى از او رنجيد، وى دچار بيمارى سختى شد، تا اينكه سرانجام چلبى در شهر كوتاهيه از او دلجويى كرد و وى سلامت خود را باز يافت.
وى در خدمت عارف چلبى به درجات عالى نائل شد و اهل طريقت او را سزاوار مقام مرشدى دانستند، ولى وى با عذرخواهى از پذيرفتن این مقام، گوشهنشينى اختيار كرد و چندى بعد به سبب اصرار و ازدحام دوستاران و بالا گرفتن شهرتش، ناچار به جانب «حرمين محترمين» رهسپار شد و مدت درازى در جوار مرقد مطهر پيامبر اكرم(ص) عزلت گزيد.
افلاكى بعد از مرگ عارف چلبى (719ق1319/م) بر طبق وصيت او، به نگهبانى تربت مولانا پرداخت و یکى از «مثنوى خوانان» آنجا شد. پس از مرگ عارف چلبى، وى در زمره مريدان فرزندش عابد چلبى درآمد و هنگامى كه عابد از جانب تمورتاش به ولايت اوج فرستاده شد تا امراى آن ناحيه را به اطاعت و انقياد ترغيب كند، افلاكى نيز با او همراه بود. پس از آن ظاهراً تا آخر عمر، ديگر قونيه را ترك نكرد و در همانجا وفات يافت و نزدیک تربت مولانا به خاک سپرده شد. محل دفن او امروزه به درستى معلوم نيست، ولى در 1929م سنگ مزارش در نزدیکى آرامگاه مولانا پيدا شد و اكنون در موزه مولانا نگهدارى مىشود.
افلاكى شهرت خود را مديون تأليف بسيار مهم خود «مناقب العارفين» است. وى این اثر را در 718ق1318/م شروع كرد و در 754ق/ 1353م به پایان رساند.
یکى از مآخذ عمده این کتاب، رساله فريدون بن احمد سپهسالار بوده و افلاكى نزدیک به سه چهارم مطالب آن را با تغييرى مختصر در عبارات و بدون ذكر مآخذ نقل كرده است، ولى چون نمونهاى كه در این كار در نظر داشته، تذكره الاولیاء عطار بوده است، روايات گردآورى شده را به ترتيب تاريخى تنظيم كرده است. این کتاب از لحاظ اشتمال بر شرح آداب و مراسم صوفيانه آن روزگار، داراى اهميت خاصى است و در سراسر آن اصطلاحات عرفانى و خانقاهى همهجا به چشم مىخورد. وى در مطالب مربوط به دوران حيات خود غالباً ً به مشاهدات خود و يا به نقل و روايت سخنان اشخاص مختلفى كه مورد اعتماد او بودهاند، استناد جسته است.
از افلاكى چهار غزل به تركى و دو رباعى به فارسی موجود است كه به مناسبت درگذشت عارف چلبى سروده شده است.
منابع مقاله
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، 1379، ج9، ص589، نوشته: پروانه محمدى.