اصول فلسفه و روش رئالیسم (صدرا)

    از ویکی‌نور
    ‏اصول فلسفه و روش رئالیسم
    اصول فلسفه و روش رئالیسم (صدرا)
    پدیدآورانمطهری، مرتضی (نويسنده)
    ناشرصدرا
    مکان نشرایران - تهران
    چاپ1
    زبانفارسی
    تعداد جلد5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اصول فلسفه و روش رئالیسم، از آثار نوشتاری علامه سید‌ ‎محمدحسین طباطبایى، به زبان فارسی است که با شرح و توضیحات استاد شهید مرتضى مطهرى از سوی انتشارات صدرا منتشر شده است.

    ازآنجاکه متن اصلی کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و نیز متن اصلی کتاب همراه با پاورقی‌ها و توضیحات استاد مطهری و همچنین ترجمه عربی اصول فلسفه و روش رئالیسم قبلا معرفی شده، در اینجا فقط ویژگی‌های نسخه حاضر و برخی مطالب که در کتاب‌شناسی‌های مذکور نیامده، بیان می‌شود.

    اثر حاضر شامل 5 جلد و 14 مقاله به این ترتیب است:

    فلسفه چیست؟

    فلسفه، موجودات واقعى را از موجودات پندارى جدا می‌کند[۱].

    فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده‌آلیسم)

    سقراط و افلاطون و ارسطو مغالطه‏‌هاى سوفسطائیان را آشکار ساختند و ثابت کردند که انسان می‌‏تواند حقیقت را بشناسد و قواعد منطق به همین منظور تدوین شد[۲].

    علم و ادراک

    چون صورت ادراکى ما خواص عمومى ماده (انقسام، عدم انطباق بزرگ به کوچک) را ندارد، مادى نیست[۳].

    علم و معلوم (ارزش معلومات)

    خطا در احکام عقلیه به‌واسطه مداخله قوه خیال است[۴].

    پیدایش کثرت در ادراکات

    اصل امتناع تناقض تکیه‌گاه تمام احکام بدیهى و نظرى ذهن است[۵].

    ادراکات اعتبارى

    انسان می‌‏تواند هر سبک اجتماعى را که روزى خوب شمرده روز دیگر بد بشمارد، ولى نمی‌‏تواند از اصل اجتماع صرف نظر نموده و یا اصل خوبى و بدى را فراموش نماید[۶].

    واقعیت و هستی اشیاء

    تا ذهن را نشناسیم نمی‌‏توانیم فلسفه داشته باشیم[۷].

    ضرورت و امکان

    در مسئله «جبر و اختیار» چه از جنبه فلسفى و چه از جنبه کلامى و چه از جنبه اخلاقى وارد شویم، نظر صحیح همانا نظریه «امر بین امرین» است[۸].

    علت و معلول

    علت فاعلى، قطع نظر از علت غایى، فاعل بالقوه است نه بالفعل، و ناقص است نه کامل و با علت غایى است که فاعل تمام و علت تامّه می‌‏شود[۹].

    قوه و فعل، امکان و فعلیت

    هیچ چیز بدون استعداد قبلى به وجود نمی‌‏آید[۱۰].

    قِدَم و حدوث

    در سلسله حوادث مادى هر حادثه‌‏اى که معلول علت تامّه خود می‌‏باشد نسبت به علت تامّه خود حدوث علّى داشته و علت نامبرده نسبت به آن، قدیم علّى (نه ‏زمانى) است[۱۱].

    وحدت و کثرت

    هر وحدتی، وحدت عددى نیست، بلکه وحدت عددى یکى از افراد وحدت است و وحدت و کثرت، اقسامى دارد[۱۲].

    مهیت، جوهر، عرض

    وجود به‌خودى‌خود وجود است و ماهیت به‌واسطه وجود داراى وجود[۱۳].

    خداى جهان و جهان

    علت فاعلى باید داراى کمالى باشد که به معلول خود می‌دهد؛ پس بخشاینده هستى همه کمالات هستى را داراست[۱۴]. ‏

    پانویس

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها