اصناف در عصر عباسی (با تجدیدنظر و اضافات)
اصناف در عصر عباسی | |
---|---|
پدیدآوران | شيخلي، صباح ابراهيم سعيد (نویسنده) عالمزاده، هادي (مترجم) |
ناشر | دانشگاه تهران |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 0ـ0051ـ03ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
اصناف در عصر عباسی تألیف صباح ابراهیم سعید الشیخلی، ترجمه دکتر هادی عالمزاده؛ تحقیق دربارۀ اصناف و مشاغل مسلمانان و اعراب از آنرو اهمیت دارد که موضوع آن تازه است و تألیف مستقل و جامعی در این زمینه صورت نگرفته و همۀ آنچه در اینباره به نگارش درآمده، از مقالاتی چند درنمیگذرد.
ساختار
کتاب از چهار فصل و شش پیوست تشکیل شده است.
گزارش کتاب
تحقیق دربارۀ اصناف و مشاغل مسلمانان و اعراب از آنرو اهمیت دارد که موضوع آن تازه است و تألیف مستقل و جامعی در این زمینه صورت نگرفته و همۀ آنچه در اینباره به نگارش درآمده، از مقالاتی چند درنمیگذرد. در حالی که بحث از اتحادیههای صنفی به سبب ارتباطش با معیشت مردم و دلالت آن بر پیشرفت جامعۀ انسانی و زندگی مدنی، توجه روزافزون محققان عصر جدید را به خود جلب کرده است. افزون بر این چنین تحقیقی با سازمانهای اجتماعی و اقتصادی پیوند دارد که تأثیر بسیاری بر زندگی عامۀ اسلامی در قرون وسطی داشتهاند. نظر به اینکه این سازمانها استمرار یافته و بقایای آنها هنوز هم در زندگی فعلی وجود دارد، جالب به نظر میرسد که این آثار در رابطه با اصناف پیگیری شود؛ بهویژه آنکه برخی از سنتها و آداب آنها هنوز در جوامع اسلامی پابرجا هستند.
این کتاب مشتمل بر چهار فصل است. در فصل نخست، عوامل مقدماتی پیدایش اصناف مورد گفتگو قرار داده شده است؛ زیرا تطوری که در زمینههای رشد اقتصادی، کشاورزی، بازرگانی و صنعتی در جامعۀ عربی ـ اسلامی در قرون وسطی پدید آمد، تأثیر عظیمی بر ظهور اصناف نهاد. تطور کشاوری و به همراه آن پیدایش مالکیتهای زراعی وسیع و ظهور طبقۀ ثروتمند و مرفه زمینداران، با سرمایهگذاریها به پیشبرد صنعت و در نتیجه به افزایش تولیدات کشاورزی گوناگونی که با بسیاری از صنایع اسلامی بر آنها متکی بود، کمک کرد. از سوی دیگر، جنبش بازرگانی و دوشادوش آن، نظام بانکداری اسلامی و بسیاریِ سکههای زروسیم، از عوامل انباشت سرمایه و ظهور گروههای ثروتمندی بود که به تولیدات صنعتی و وسایل رفاه و تجمل نیاز داشتند؛ این تطورات در پیدایش نهضت صنعتی و گسترش طبقۀ کارگر و حضور گسترده در رستههای صنعتگران مؤثر بود. توجه و ارجگذاری اخوانالصفا به صنعتگران و کار و کوششهایشان در نشر فرهنگ و علوم میان تودۀ مردم در این فصل بررسی شده و از تأثیر افکار صوفیه در میان اصناف غفلت نشده است؛ زیرا بسیاری از اندیشههای متصوفه میان پیشهوران و کارگران رسوخ کرده است. همچنین تشکیلات اصناف و صوفیه مشابهتی یافته شده که بر تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر دلالت دارد.
در فصل دوم از اصطلاحات مختلف اصناف بحث شده است: حرفه، کار، حنطه و نقابت. تأثیر میراث بیزانس و ساسانیان بر تشکیلات صنفی عربی ـ اسلامی که از همان آغاز پیدایش، نمایشگر خطوط اجتماعی جدیدی بوده نیز بررسی شده است. در این زمینه بسیاری از خاورشناسان حتی بنیان اصناف را به میراث بیزانسی و ساسانی نسبت دادهاند؛ ولی دلایل کافی برای اثبات فرضیۀ خود ارائه نکردهاند؛ بهویژه آنکه تقریباً هیچ اطلاعی از تشکیلات صنفی بیزانسی و ساسانی قبل از فتح اسلام موجود نیست؛ از همینرو گفتگو از ریشههای تاریخی اصناف عربی ـ اسلامی دشوار است. مقدمات اولیۀ ظهور اصناف، مانند فراهم آمدن صاحبان مشاغل و حرف در بازارها و محلهای مخصوص که به ایجاد همبستگی و درک اجتماعی آنها کمک کرده و پیشرفت تخصص حرفهای را که در جامعۀ عربی ـ اسلامی بدان دست یافته بود، بررسی شده است.
فصل سوم به بحث دربارۀ وظایف اصناف، مانند تنظیم کار، نظارت بر معیارهای مطلوب صنعتی، توجه به منافع و مصالح اعضای صنف، رسیدگی به مواد اولیه و بهداشت و پاکیزگی اختصاص داده و به شرح مراتب درجات و رتبههای موجود در صنف، مانند رتبۀ شیخ، استاد، خلیفه، صانع، مبتدی و رتبۀ نقیب که در دورههای متأخر در میان اصناف پیدا شد، پرداخته شده و از حدود اختیارات هر رتبه و ارتباط با هر یک با رتبههای دیگر و نیز با صنف سخن گفته شده است. در این فصل همچنین به آداب و سنتهای اهل اصناف پرداخته شده است.
فصل چهام متضمن مطالعه رابطۀ دولت با اصنافی است که مداخله در امور آنها و هدایت فعالیتشان را بر عهده داشت. حسبه برجستهترین دستگاه رسمی در ارتباط مستقیم با تشکیلات اصناف محسوب میگردید؛ چنانکه محتسب بر کار صاحبان صنایع در شهرهای عربی ـ اسلامی نظارت داشت و دستیاران و غلامانی که مهمترین آنها «عریف» بود، او را یاری میدادند. این فصل در باب فعالیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اصناف نیز بحث میکند. بررسی و تحقیقی تطبیقی دربارۀ اصناف عربی ـ اسلامی و اتحادیههای صنفی اروپا در قرون وسطی به عمل آورده و بین آنها شباهتهایی چشمگیر و در عین حال وجوهی از اختلاف نمایان شده است. گفتگوی پایانی دربارۀ بهرهگیری اصناف از منشها و آیینهای اهل فتوت است که دستگاههای عالی حکومتی به نمایندگی از الناصر بالله خلیفۀ عباسی، به ترویج آنها همت میگماردند؛ اصناف در عضوگیری و توسعه و آداب و سنن دنبالهرو این گروه بودهاند. اصناف به همین وضع در جامعۀ عربی ـ اسلامی ادامۀ حیات داد تا اینکه در اواخر قرن نوزدهم به تحلیل رفت و نقش مثبت خود را در تشکیلات صنعتگران و نظارت بر امور آنها از دست داد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات