اسنادی از پژوهشگاه علوم انسانی در دورهی پهلوی دوم
اسنادی از پژوهشگاه علوم انسانی در دورهی پهلوی دوم | |
---|---|
پدیدآوران | ملاییتوانی، علیرضا (نویسنده)
ملکی، لیدا (محقق) محمدی، سید محمدحسین (مترجم) |
ناشر | پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۶ |
کد کنگره | Z۳۳۷۰/پ۴م۸ ۱۳۹۶ |
اسنادی از پژوهشگاه علوم انسانی در دورهی پهلوی دوم به کوشش علیرضا ملاییتوانی، لیدا ملکی، سید محمدحسین محمدی؛ اندیشه ایجاد یک مرکز پژوهشی با هدف شناخت و تحلیل مسائل کلان سیاسی و اجتماعی جهان در ایران به سالهای آغازین دهه 1350 باز میگردد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی نیز همچون بسیاری از نهادهای پژوهشی و فرهنگی دورهی دوم پهلوی کارکرد خود را در معنایی که حکومت پهلوی تعریف کرده بود، از دست داد و گسستی جدی در مسیر فعالیتهای آن پدید آمد.
معرفی کتاب
اندیشهی ایجاد یک مرکز پژوهشی با هدف شناخت و تحلیل مسائل کلان سیاسی و اجتماعی جهان در ایران به سالهای آغازین دهه 1350 باز میگردد. بر اساس مدارک و شواهد موجود یک کمیتهی علمی زیر نظر هویدا - نخست وزیر وقت - به منظور فراهم آوردن مقدمات نظری و عملی چنین نهادی در آغاز سال 1352 شکل گرفت. اعضای این کمیته به عنوان هیات امنا و سیاست گزاران مؤسسهی پژوهشی در حال شکلگیری انتخاب شدند. یک سال بعد در اردیبهشت 1353 همین اعضا مؤسسهی مزبور را «مرکز تحقیقات و مطالعات علوم سیاسی» نامیدند، اما پس از چند نشست نام این نهاد پژوهشی را به «پژوهشگاه علوم انسانی» تغییر دادند. اما آغاز فعالیت رسمی پژوهشگاه علوم انسانی به درستی مشخص نیست. اما بر اساس مستندهای موجود نباید پیش از شهریور 1353 باشد؛ زیرا کمیتهی مزبور پس از یک سال و نیم تلاش و تکاپو سرانجام در تاریخ 5 شهریور ماه 1353 درگزارش مشروحی که توسط هویدا به دربار فرستاد، بر ضرورت تأسیس یک نهاد پژوهشی فعال در عرصهی علوم اجتماعی و سیاسی تأکید ورزید و این امر نشان میدهد که هنوز فعالیت مرکز مزبور آغاز نشده است. اساسنامهی پژوهشگاه علوم انسانی در16 آبان 1353 به تصویب هیأت امناء رسیده و فعالیت رسمی آن نیز از همین زمان آغاز شده است. فلسفه و ضرورت پی ریزی چنین نهادی به فضای سیاسی و اجتماعی ایران در دههی 1350 باز میگردد و هدف از تشکیل این مرکز شناخت مسائل کلان فکری و ایدئولوژیک جهان دو قطبی آن روز و تحلیل مکاتب و جریانهای اصلی در عرصهی سیاست بینالمللی از یک سو و بررسی مخاطرات سیاسی، فکری و ایدئولوژیکی از دیگر سو، بود که ذهن نسل جوان ایران را آشفته میساخت. بنابراین، تأسیس پژوهشگاه اقدامی ناگهانی نبود بلکه ریشه در انبوهی از بحرانها و مخاطرات واقعی داشت که حکومت پهلوی وجود و حضور آنها را حس میکرد و قدرت سخت حکومن در رویاروئی با آن دچار ناکامی شده بود و تأسیس چنین نهادی با تأکید بر قدرت نرم فرهنگ و دانش انسانی دقیقا با هدف چاره اندیشی در برابر همین مسائل و مخاطرات بود. پژوهشگاه علوم انسانی چهار سال مجدانه در راه تحقق هدفهای از پیش طراحی شده فعالیت کرد. شرح تفصیلی اقدام ها و برنامهها و نیز جهت گیریهای آن در مجموعهی اسناد همین اثر بازتاب یافته است. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی نیز همچون بسیاری از نهادهای پژوهشی و فرهنگی دورهی پهلوی کارکرد خود را در معنایی که حکومت پهلوی تعریف کرده بود، از دست داد و گسستی جدی در مسیر فعالیتهای آن پدید آمد؛ زیرا تا مدتها سرنوشتی مبهم داشت تا آن که در سال 1360 به همراه یازده نهاد دیگر در هم ادغام شدند و از ترکیب آنها ابتدا مؤسسهمطالعات و تحقیقات فرهنگی و سرانجام در سال 1373 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شکل گرفت.
فهرست فصلهای کتاب:
فصل اول: از مرکز تحقیقاتی و مطالعات علوم سیاسی تا تأسیس پژوهشگاه علوم انسانی
فصل دوم: هیأت امناء پژوهشگاه علوم انسانی
فصل سوم: معرفی، تشکیلات سازمانی و ساختار اداری
فصل چهارم: فعالیتها و عملکرد علمی و پژوهشی
فصل پنجم: بورس پژوهشی و فرصت مطالعاتی
فصل ششم: امور مالی و بودجه
فصل هفتم: امور اداری و استخدامی
فصل هشتم: ساختمان پژوهشگاه علوم انسانی[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران