ادبیات مشروطه: از ناسیونالیسم تا ممالک محروسۀ ایران
ادبیات مشروطه | |
---|---|
پدیدآوران | صدرینیا، باقر (نویسنده) |
ناشر | خاموش |
مکان نشر | اصفهان |
سال نشر | 1401 |
شابک | 5ـ80ـ6942ـ622ـ978 |
موضوع | ادبیات فارسی - قرن ۱۳ق. - تاریخ و نقد |
کد کنگره | PIR ۳۵۲۴/ص۴الف۴ ۱۴۰۱ |
ادبیات مشروطه: از ناسیونالیسم تا ممالک محروسۀ ایران تألیف دکتر باقر صدرینیا استاد دانشگاه تبریز؛ هر یک از دوازده مقالهای که در این کتاب آورده شده، مطالعه و بررسی گوشهای از ادبیات و مسائل عصر مشروطه را بر عهده گرفته است و ناسیونالیسم بهمثابۀ رشتۀ باریکی تقریباً همۀ آنها را بهنوعی با یکدیگر پیوند داده است.
ساختار
کتاب پس از بیان مقدمه از دوازده مقاله تشکیل شده است. عناوین مقالات کتاب عبارت است از:
ادبیات مشروطه
تجدد ادبی
بررسی سیر تکوین و تحول گفتمانهای ناسیونالیستی در عصر مشروطه
پیشینۀ تاریخی و مبانی نظری سرهنویسی
بررسی تطبیقی «نوروزینامۀ» عشقی و «نوروزیۀ» لاهوتی
تأثیر ادبیات نوگرای ترک بر شعر فارسی عصر مشروطه
بازتاب تحولات فکری و سیاسی اواخر عهد عثمانی در شعر عصر مشروطۀ ایران
سیمای روس و انگلیس در آیینۀ شعر عصر مشروطه
کارکرد شعر در فرودوفراز جنبش مقاومت تبریز
پیدایش و تحول چهارپارهسرایی در ایران
اندیشۀ عدالت اجتماعی در شعر عصر مشروطیت
پژوهشی در باب اصطلاح ممالک محروسۀ ایران
گزارش کتاب
نهضت مشروطهخواهی در ایران رخدادی شگرف و دورانساز بود؛ نقطۀ ختامی بر دورهای نهاد و سرفصل دوران نوآیینی را در دفتر تاریخ پرفرودوفراز این سرزمین گشود. ایران با انقلاب مشروطه، عزم نهایی خود را برای ورود به عصر جدید، استقرار آزادی، عدالت، حاکمیت مردم و پیریزی بنیان حکمرانی مطلوب اعلام داشت. بیتردید علل و عوامل گونهگونی در ناکامی مشروطه و بازتولید استبداد و خودکامگی سهمی داشت. با فروکاستن عوامل این ناکامی به مداخلات سلطهگران روس و انگلیس یا ایستادگی شاه خودکامۀ قاجار، اشراف منحط و خوگرفته به استبداد و چپاول و همپیمانان واپسگرای مذهبی و سنتی استبداد حاکم در برابر آن، همۀ ابعاد این ناکامی را نمیتوان بهدرستی توضیح داد.
واقعیت این است که اگر جنبش مشروطهخواهی از تحقق آرمانهای سیاسی خود در عینیت جامعه و پیریزی نظامی طراز مشروطیت ناکام ماند، در مقابل توفیق آن را یافت که این آرمانها را در ذهن و ضمیر روشنبینان و متفکران ایران تثبیت و نهادینه کند. در پرتو نهضت مشروطیت، اندیشههای تازهای به سپهر تفکر ایران راه یافت و افقهای نوینی در برابر نگاه فرهیختگان ایرانی گشوده شد و متعاقب آن بسیاری از ساحتهای اندیشه، فرهنگ، ادبیات و جامعه نیز دستخوش تحول گردید. بر اثر این اندیشهها و الزامات نوپدید بود که ادبیات ایران هم بهتدریج از موازین و معیارهای عصر سنت فاصله گرفت و پذیرای دگرگونی در صورت و محتوا شد و بدینگونه ادبیات نوآیین مشروطه سامان یافت.
هر یک از دوازده مقالهای که در این کتاب آورده شده، مطالعه و بررسی گوشهای از ادبیات و مسائل عصر مشروطه را بر عهده گرفته است و ناسیونالیسم بهمثابۀ رشتۀ باریکی تقریباً همۀ آنها را بهنوعی با یکدیگر پیوند داده است.
نخستین نوشتار این کتاب، توضیحی دربارۀ ادبیات مشروطه است. مقصود از ادبیات مشروطه آن بخش از ادب فارسی است که مقارن با تکوین مبانی فکری جنبش مشروطهخواهی آغاز شد و تا حدود سال 1305 شمسی استمرار یافت. در این نوشتار دربارۀ نثر فارسی در عصر مشروطه و ویژگیهای آن و شعر فارسی این دوره و ویژگیهای آن بحث شده است.
تجدد ادبی از جمله اصطلاحات نقد ادبی و تاریخ ادبیات و مبین تجدیدنظر در طرز و رویۀ ادبیات فارسی، بهویژه شعر و ایجاد شیوهای نو در عرصۀ سخنپردازی است که از آن به انقلاب ادبی نیز تعبیر شده است. در دومین نوشتار به تجدد ادبی در عصر مشروطه پرداخته شده است.
در سومین نوشتار ضمن بررسی اجمالی زمینههای عینی و ذهنی تکوین و رواج ناسیونالیسم در ایران، از وجود دو گفتمان ناسیونالیستی متفاوت در آستانۀ جنبش مشروطهخواهی سخن به میان آمده است؛ این دو گفتمان بر اساس یافتههای مقاله در عین مشابهت، وجوه تمایز شایان توجهی با یکدیگر دارند. سپس نویسنده در صدد تبیین سیر تاریخی تحول این دو گفتمان برآمده، با استناد به شواهد تاریخی و آثار تئوریک بازمانده از دورۀ مورد بحث نشان داده است که چگونه و تحت تأثیر چه عواملی دو گفتمان یادشده در آستانۀ جنبش مشروطهخواهی در یکدیگر ادغام شده و بنیاد ایدئولوژی این جنبش را شکل میدهند و با شعلهورشدن آتش جنگ جهانی اول بر اساس تحولات داخلی و تأثیر جنبشهای ناسیونالیستی اروپا، به چالش مجدد با یکدیگر برمیخیزند.
نوشتار چهارم این کتاب عهدهدار بررسی پیشینۀ سرهنویسی و جستجوی بنیانهای نظری آن تا عصر مشروطه است. این بررسی نشان میدهد برخلاف آنچه در آغاز به نظر میرسد، سرهنویسی شیوۀ نوپدیدی نیست و پیشینۀ آن به قرن پنجم هجری بازمیگردد و از آن پس در گذر قرنها همواره کسانی بدان اقبال نمودهاند. این نوشتار ضمن اشاره به نمونههای بازمانده از ادوار گذشته بر این نکته تأکید دار که این گونۀ نگارشی از نیمۀ دوم قرن سیزدهم تحت تأثیر رواج واژگان دساتیری، بهویژه اندیشۀ ناسیونالیسم مورد توجه و اهتمام فزونتری قرار گرفته است.
دو سرودۀ «نوروزینامۀ» میرزادۀ عشقی و «نوروزیۀ» ابوالقاسم لاهوتی از جمله آثار شعری دورۀ مشروطه است. در نوشتار پنجم این کتاب ضمن مقایسۀ این دو اثر و تبیین موارد اشتراک و تمایز آنها، وجوه بلاغی و میزان گسست هر یک از آن دو از موازین سنت ادبی مطالعه شده و درونمایۀ آنها با توجه به زمینههای سیاسی و اجتماعی و گفتمان رایج در آن مقطع تاریخی مورد تحلیل قرار گرفته است.
نوشتار ششم کتاب ضمن اشاره به پیشینۀ روابط فرهنگی ـ ادبی ایران و ترکیه و رواج زبان و ادبیات فارسی در دورۀ ماقبل تجدد و تأثیر آن بر ادبیات دیوانی و کلاسیک ترک، بر آن است که مناسبات ادبی دو کشور را در دورۀ تنظیمات و بهویژه دورۀ مشروطۀ عثمانی و مشروطۀ ایران بررسی کند.
ایران و ترکیه به عنوان بازماندۀ دو امپراتوری بزرگ، از دیرباز روابط و مناسبات گوناگونی با یکدیگر داشتهاند. از جلوههای این مناسبات را میتوان در مراودات همگرایانۀ روشنفکران و اهل دانش و فرهنگ دو کشور بهویژه در دورۀ مشروطیت دید. این مراودات تأثیر متقابلی در حوزۀ فرهنگ و ادبیات هر دو کشور و به طور خاص ایران برجای نهاده است. مقالۀ هفتم کتاب عهدهدار بررسی این موضوع در فاصلۀ سالهای 1309 ـ 1343 قمری یعنی از زمان تشکیل جمعیت اتحاد اسلام به زعامت سیدجمالالدین اسدآبادی تا چند ماه پس از استقرار جمهوریت در ترکیه است.
هشتمین نوشتار این کتاب درصدد است تا از رهگذر بررسی شعر عصر مشروطه، بازتاب نگاه ایرانیان به دو قدرت سلطهجوی روس و انگلیس را مطالعه کند و ضمن آن افزون بر بیان تلقی ایرانیان از این دو قدرت سلطهگر، تأثیر مداخلات آنها را در برانگیختن عواطف میهنی مردم ایران مورد بررسی قرار دهد. بدین ترتیب بازتاب ادبی رخدادهایی نظیر قرارداد 1907، لشکرکشی روس به آذربایجان و خراسان، اعدام ثقةالاسلام و جمعی از آزادیخواهان تبریز در عاشورای سال 1330 هجری و ... از جمله محورهای مقاله خواهد بود.
در نهمین نوشتار کتاب چندوچون حضور شعر در متن کوششها و پیکارهای مردم تبریز و تحول درونمایۀ آن در روند عبور جنبش از مرحلۀ تکاپوهای مسالمتآمیز مدنی به مرحلۀ مبارزۀ قهرآمیز مسلحانه بررسی شده است.
دربارۀ پیدایش «چهارپاره» یا «دوبیتیهای پیوسته»، تحول و بهویژه تأثیر شعر نوگرای عثمانی بر رویکرد شاعران ایرانی به این قالب نوپدید بحثی مستوفی صورت نگرفته است. نوشتار دهم این کتاب ضمن جستجو در باب منشأ این قالب شعری، با اشاره به رواج آن در ادبیات فرانسه، درصدد یافتن پاسخ به این سؤالات است: آیا شاعران ایرانی تحت تأثیر ادبیات اروپا و به طور خاص فرانسه به سرودن چهارپاره پرداختهاند؟ شعر نوگرای عثمانی تا چه اندازه در رویکرد شاعران ایرانی به این قالب تأثیرگذار بوده است؟ چهارپارهسرایی در ایران دقیقاً از چه زمانی آغاز شده و نخستین بار کدام شاعر به سرودن شعر در این قالب پرداخته است؟
شعر دورۀ مشروطه نهتنها تصویر روشنی از تبوتابها، التهابها، حوادث و رخدادهای زمان و حسرت و حرمان مردمان به دست میدهد، بلکه جلوههای گونهگون اندیشۀ سیاسی معاصر را نیز بهدرستی منعکس میکند؛ گرچه این ویژگیها اغلب شعر این روزگار را تا حد شعارها و مقالات روزنامهای پایین میآورد، در هر حال آن مایه از صمیمیت و عاطفه نیز در آن هستند که با وجود کمبود مایههای ادبی و هنر، شعر مشروطیت را دلنشین، مجذوبکننده و ماندگار سازد. در یازدهمین نوشتار کتاب اندیشۀ عدالت اجتماعی در شعر عصر مشروطه بررسی شده است.
اصطلاحات سیاسی، اداری یکی از نخستین حوزههایی است که به عنوان تابعی از متغیر اوضاع و احوال سیاسی، پیش از حوزههای دیگر از حیث صورت و محتوا دستخوش تحول شده، بهمثابۀ خط فاصلی دو دورۀ سیاسی را از یکدیگر متمایز میکند. «ممالک محروسۀ ایران» از جمله اصطلاحات سیاسی ـ اداری است که در بستر تحولات سیاسی زاده شده، ادامۀ حیات داده و سرانجام به دنبال دگرگونیهای عمیق فکری ـ سیاسی اوایل سدۀ چهاردهم هجری از فرهنگ سیاسی روزگار حذف شده است. بررسی این اصطلاح در نوشتار پایانی کتاب انجام شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات