احضار مغان: مقالاتی در نقد و تحلیل آثار هوشنگ گلشیری
احضار مغان | |
---|---|
پدیدآوران | تقوی، محمد (نویسنده) حسینزاده، محمد (نویسنده) |
ناشر | نیلوفر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 6ـ90ـ6654ـ622ـ978 |
موضوع | گلشیری، هوشنگ، ۱۳۱۶ - ۱۳۷۹ -- نقد و تفسیر,نویسندگان ایرانی -- قرن ۱۴ -- نقد و تفسیر,ranianB ,Authors -- century th02 -- interpretation and Criticism,داستانهای فارسی -- قرن ۱۴ -- تاریخ و نقد,ictionB Persian -- century th02 -- criticism and History |
کد کنگره | PIR ۸۱۹۲/ل۵۷ت۷ |
احضار مغان: مقالاتی در نقد و تحلیل آثار هوشنگ گلشیری تألیف محمد تقوی، محمد حسینزاده؛ دلمشغولیهای هوشنگ گلشیری و شهادت او بر زمانهاش باعث شده که مجموعۀ آثار او، چه داستانهای کوتاه و بلند و حتی رمانها و مقالهها و نقدهای او همه مثل یک سلسله جبال پیوسته از همین خاک برآمده و به همدیگر مربوط باشند.
گزارش کتاب
اوایل رمان «آینههای دردار» شخصیت اصلی رمان از خودش میپرسد: «کجاییام من؟» ما کجایی هستیم و چقدر نیازمند درک خویشتنیم؟ ما که هستیم؟ چه گذشتهای داریم و چه طرحی برای آینده در سر میپرورانیم؟ راه نجات ما چیست، کدام است، کجاست؟ چه نسبتی بین خرد و تخیل در ذهن ما وجود دارد؟ شخصیتهای این رمان با تعقل و تخیل خود تا کجا پیش میروند؟ چرا برای ایرانیان این کتاب تخیل بر واقعیت تقدم دارد؟ فرقی نمیکند از چه مسلک و طرز تفکر و گروهی باشند. چرا آنها همچون شخصیتهای داستان «پشت پرده نازک تجیر» عروس یغمایی و تخیلی و حتی بدون چهره را به معشوق حی و حاضر ترجیح میدهند؟ گلشیری از این دوگانۀ زن واقعی و زن خیالی در بسیاری از آثارش سود برده است. مثل شخصیت نویسندۀ رمان «آینههای دردار» که سالها با مینا زندگی کرده است؛ اما به خیالش عشق ورزیده و قدرت قلمش را مصروف صنمبانو کرده است. شاید به همین دلیل باشد که در ساختمان روایی این رمان شببهخیر آخر کتاب این قدر اهمیت دارد. شاید برای اولین بار باشد که داستاننویس یا کاتب ایرانی عروس یغمایی را پس زده باشد.
گلشیری در محدودهای بهشدت ایرانی قلم میزد و دلمشغولیهایش او را به هر طرف که میبرد، سرانجام به همین خاک دامنگیر باز میگرداند؛ به سوی مقولاتی که مردمان این سرزمین را زنده و مرده، از دیروز تا فردا به یکدیگر پیوند میدهد. شاید از این منظر بتوان تأثیر او را بر جهان تحلیل کرد؛ تأثیری که خواهناخواه دارای یک وجهۀ اجتماعی هم هست. اگر پذیرفته شود او از ناخودآگاه مشترکی تأثیر پذیرفته است که در ذهنیت همۀ ماست، چارهای نخواهیم داشت جز آنکه بپذیریم بنا بر قانون عمل و عکسالعمل او هم به جهان و و ناخودآگاه جمعی ما تأثیر گذاشته است و باید نشانههای تغییر و تحول را پیدا کنیم. نویسنده در این کتاب با چنین خط و مشی متفاوتی اقدام به ردیابی نشانههایی میکند که بهواسطۀ آنها میتوان به عملکرد انسان تراژیک ایرانی در بزنگاههای تاریخی پی برد. بزنگاههایی که گلشیری کاملاً کیمیاگرانه آنها را در بطن آثارش پیشگویی کرده است.
در آثار گلشیری همیشه نشانههایی از توجه به زمان حال وجود دارد؛ چه زمانی که داستان در زمانۀ نویسنده اتفاق میافتد، چه وقتی که زمان داستان گذشته یا حتی گذشتههای دور است. او نسبت به زمانۀ خویش متعهد است و تعهد نویسنده را در این بین میبیند که بر زمانۀ خویش شهادت بدهد. گلشیری در داستان «میرنوروزی ما» برای روایت وقایع معاصر از یکی از برجستهترین اشکال روایی فرهنگ ایران اسلامی یعنی تعزیه سود میبرد تا داستانی کاملاً معاصر را روایت کند. دلمشغولیهای این نویسنده و شهادت او بر زمانهاش باعث شده که مجموعۀ آثار او، چه داستانهای کوتاه و بلند و حتی رمانها و مقالهها و نقدهای او همه مثل یک سلسله جبال پیوسته از همین خاک برآمده و به همدیگر مربوط باشند.
اولین نوشتار این کتاب پس از گفتگوی نویسنده با هوشنگ گلشیری بعد از انتشار رمان «آینههای دردار» منتشر شده است. در عمیقترین لایههای این رمان، دو نیروی خرد از یکسو و خیالبازی یا خیالگرایی از سوی دیگر با هم در کشمکش هستند. این نسبت خرد و تخیل در این رمان در این نوشتار بررسی شده است.
«تیر و تیردان آرش» مقالهای است برای نفوذ در داستان «خانهروشنان» که در سال 71 به نگارش درآمده است. تکملۀ این نوشتار نیز بعد از مرگ نویسنده نوشته شده که در این کتاب آمده است. «عاشورا در بهار» نوشتاری است که در تحلیل و بررسی «میرنوروزی ما» نگاشته شده است. در این مقاله نویسنده کوشیده گوشه و کنارهای یک فرم روایی بدیع را در یکی از بهترین داستانهای کوتاه ادبیات معاصر کنکاش کند. «پچپچه ساحران» نوشتاری است که به فرایند آفرینش جهان قائم به ذات در داستان میپردازد که یکی از خصوصیات مهم داستانی گلشیری است و از همین منظر به بعضی از آثار گلشیری پرداخته است.
در دهمین سالگرد هوشنگ گلشیری مراسمی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد. «نویسندۀ جریانساز» عنوان سخنرانی نویسنده در این مراسم است. «راوی همان نویسنده است» مقالهای است که ضرورتهای رابطۀ تاریخ و ادبیات داستانی را کنکاش میکند و گذری است بر طرز تلقی گلشیری از ادبیات.
مطبوعات و مجلههای ادبی یکی از مهمترین عرصههایی است که هوشنگ گلشیری در آنها قلم زده و فعالیت کرده است. «کارنامۀ کارنامه» دربارۀ تلاشهای او در این عرصه و بهویژه در مجلۀ «کارنامه» نوشته شده است.
رمان «جننامه» در سال 1376 در سوئد منتشر شد. سالهای امید و تحرک و همینطور دوران خطر و تاوان. گلشیری امید بسیاری به این رمان بسته بود و خود از بعضی جهات آن را مهمترین اثر خود میدانست. نوشتار «کوکب نام تمام زنان است» بررسی این رمان است.
آخرین نوشتار این کتاب، گفتگویی است که نویسنده با فرزام حسینی دربارۀ داستانهای گلشیری و فعالیتهای او در مجلات ادبی از یکسو و آموزش علوم داستانی و کارگاههای داستان اوست.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات