ابن ناقیا، عبدالله بن محمد
نام | ابن ناقیا، عبدالله بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | ابنناقیا، عبدالباقی بن محمد
ابنناقیا البغدادی، ابوالقاسم عبدالله بن محمد بندار، عبدالله بن محمد |
نام پدر | محمد |
متولد | ذیقعده 410ق |
محل تولد | بغداد |
رحلت | 485 ق |
اساتید | ابواسحاق شیرازی |
برخی آثار | الجمان في تشبيهات القرآن (عربي) |
کد مؤلف | AUTHORCODE05074AUTHORCODE |
ابن ناقیا، ابوالقاسم عبدالله (عبدالباقی) بن محمد بغدادی (ذیقعده 410-4 محرم 485/مارس 1020-15 فوریه 1092)، شاعر، کاتب، ادیب و لغوی. «ناقیا» یا «باقیا» نام نیای بزرگ اوست. او خود به «ابن بُندار»، «بُندار» نیز معروف بوده است.
ولادت
ابن ناقیا در بغداد، در حریم طاهری (محلهای که سابقاً کاخهای طاهریان در آن واقعشده بود) چشم به جهان گشود و دوران کودکی خود را در آنجا گذرانید و به همین جهت، او را «حریمی» نیز خواندهاند.
تحصیلات
وی مقدمات دانش و ادب را نزد پدر و دیگر دانشمندان و ادیبان آن سامان فرا گرفت. چنین مینماید که ابن ناقیا، در کسب دانش، بیش از همه مرهون تعلیمات استادش ابواسحاق شیرازی (393-476ق) بوده است.
ویژگیهای ابن ناقیا
ابواسحاق از علمای بزرگ مذهب شافعی و مردی بسیار پارسا بود و در 415ق وارد بغداد شد و به گفته ابن نجار، بیشتر دانشمندان آن روزگار شاگردان وی بودند. ابن ناقیا بیش از هرچیز، به «هزل» و «مُجون» شهرت یافته است و گویی در هیچ مناسبتی از شوخی و مزاح و حتی طنزهای گزنده فروگذار نمیکرده است. یکی از شیرینترین طنزهای او، پاسخی است که فیالبداهه به ابن شبل و شعر مفاخرهآمیز او داده است. در بیتی از آن به او گفته است: «همان وجود تو در پشت آدم و بدشگونی تو بود که او را از خلدبرین فرود آورد. اگر آدم خبر میداشت که تو از نسل او پدید خواهی آمد، خود را مقطوعالنسل میکرد!». وقتی به او گفتند: مگر نه این است که تو نزد ابن شبل حدیث فرا گرفتهای؟! گفت: «چرا! و گرنه، این کودنی را که من دارم، از کجا میآوردم؟». این طرز رفتار و این شیوه گفتار ابن ناقیا که دامن اهل شریعت را هم گاه میگرفت، باعث گردید که او را، بهرغم شهرت به پیروی از آیین حنفی، به زندقه و کفر متهم گردانند و عقاید بتپرستان و دهریان و نیز تدوین رسالهای در تعطیل صفات باریتعالی را به او نسبت دهند و این سخن کفرآمیز وی را همهجا بازگو کنند که: «نهر شراب و نهر شیر و نهر عسل در اسمان هست، اما از هیچیک تاکنون قطرهای بر زمین نچکید و تنها این آب که خانهها را ویران میسازد و سقفها را فرومیریزد، همواره بر زمین میبارد!». چنانکه از مقدمه مقامات او برمیآید، وی شوخطبعی و طنز گویی و فکاههسرایی را شیوه ادبی کهنی به شمار میآورده و میان وارستگی و پارسایی و هزل و مطایبه منافاتی نمیدیده است.
ابن ناقیا بسیار شعر میسرود و طبعی روان داشت. صاحبنظران شعر وی را زیبایی، شیوایی و ظرافت ستودهاند و دیوان شعری بزرگ به او نسبت دادهاند؛ اما از آنهمه شعر جز اندکی (حدود 71 بیت) پراکنده در منابع، برجای نمانده و از آن جمله است: بخشی از قصیدهای در مدح امیر ابوالحارث مُهارش بن علی و ابیاتی از قصیدهای دیگر در رثای ابواسحاق شیرازی و قطعاتی در هزل و لغز و خمریات و حکمت و زهدیات.
ابن ناقیا خطی خوش و خوانا داشت و کاتبی ماهر و نویسندهای چیرهدست بود. علاوه بر دیوان شعر، کتابی با عنوان دیوان الرسائل نیز به او نسبت دادهاند. ابن خلکان به شهرت مقامات وی نزد اهل ادب اشاره کرده است. مقامات ابن ناقیا شامل 9 مقامه است که در آنها، از مقامهنویسان گذشته تقلید کرده است، به همین جهت در نظر برخی از معاصران، فاقد ارزش ادبی است. ابن ناقیا بهحکم آنکه اهل لغت بود، در پایان هر مقاله کلمات ناآشنا را شرح داده است. ظاهراً منظور ابن ناقیا از نوشتن مقامات آن بود که مفاسد اجتماع را در قالب حکایت و طنز بازگو کند. ابن ناقیا از دانشهای متنوع زمان خود، آن چنانکه استواری و ملاحتی درخور تحسین بخشیده است.
اساتید و شاگردان
ابن ناقیا در زمره راویان حدیث و شعر و ادب نیز بوده است. پدرش اهل تتبّع در اشعار و اخبار و از جمله مشایخ وی بوده است. ابوالقاسم عبدالرحمن بن عبیدالله خرقی (حرفی)، ابوطالب محمد بن علی عشاری، امیر ابومحمد حسن بن عیسی بن مقتدر، ابوالقاسم علی بن محمد تنوخی، ابوالحسین بن احمد بن نقور، ابوالخطاب محمد بن علی دجیلی، ابوالقاسم عبدالواحدبن محمد مطرّز و ابوالحسین محمد بن محمد بصری از جمله کسانی هستند که ابن ناقیا از آنان شعر و ادب روایت کرده است. کسانی چون عبدالوهاب انماطی و دیگر شیوخ ابن جوزی، رئیس ابوالمظفر، شجاع بن فارس ذهلی، هبهاللّه بن علی بن محلی، محمد بن ناصر سلامی از او روایت کردهاند.
آثار
- الجمان فی تشبیهات القرآن، در فن بلاغت
- مقامات
- شرح الفصیح که شرح و توضیحی است بر کتاب الفصیح ثعلب کوفی در لغت
آثار یافت نشده:
- اَغانی المحدثین یا المختصر فی الاغاثی. ظاهراً این اثر همان اختصار یک جلدی الاغاثی است که ابن خلکان گزارش کرده و همان المحدث فی الاغاثی است که ابن فضلالله عمری از آن نقل کرده است؛
- دیوان الرسائل که باید مجموعهای از نامههای نمونه ابن ناقیا بوده باشد و احتمال یکی بودن آن با ملح المکاتب وجود دارد؛
- دیوان بزرگ شعر وی؛
- مُلَح المکاتب، یا مُلَح الکتابه فی الرسائل، یا مُلَح الکتاب فی الرسائل که ظاهراً مجموعهای از نوادر رسائل بوده است؛
- ملح الممالحه که باید جُنگی از نوادر و فکاهیات بوده باشد[۱].