ابن عسال، صفیالدین بن ابوالفضل
صفى (الدوله) ابوالفضائل ماجد برادر ارشد از فرزندان فخرالدوله گردآورنده قوانين کليسايى و فيلسوف
خاندان ابن عسال
ابن عَسّال، نام مشترک اعضای خاندانى مسیحى از قبطیان است که افراد شاخص آن در سده 7ق/13م، مىزیستهاند و به «اولاد عسال» نیز مشهور بودهاند.
نسب
نسب ایشان به ابوبشر یوحنا ملقب به «کاتب مصری» بازمىگردد که ظاهراً در سده 5ق/11م، مىزیسته است.
فرزندان عسال
فرزندان عسال در میان نویسندگان قبطى سدههای میانه، از اهمیت بسزایى برخوردارند و تألیفات ایشان در زمینههای متنوع دینى و ادبى که به زبان عربى پرداخته شده، در ادبیات مسیحى مشرقزمین جایگاه ویژهای دارد.
مناصب
از سوی دیگر، القاب و مناصب دیوانى اولاد عسال در دستگاه ایوبیان - درحالىکه این سلسله در طول حیات خود بهسختى با صلیبیان درگیر جنگ بودهاند - مىتواند نشانهای از وفاداری ایشان به حکومت و مردم مسلمان مصر تلقى شود.
علت این رفتار را باید در اختلافات فرقهای میان قبطیان و صلیبیان و مستقل بودن سیاست رهبری قبطیان مصر از مسیحیت غرب، جستجو کرد.
بههرروی، بهرغم اهمیت این خاندان، دانستههای ما درباره ایشان بسیار اندک است.
در نگرشى به تاریخچه آشنایى با اولاد عسال باید گفت صرف نظر از پارهای اطلاعات موجود در لابهلای آثار خود ایشان و برخى منابع مصری نزدیک به عصر آنان، گویا نویسندگان متأخرتری که بهمناسبت بحث در تاریخ مسیحیان مصر یا مستقلاً از تألیفات ابن عسال، نام بردهاند، تصور نمىکردهاند که «ابن عسال» عنوان بیش از یک تن بوده باشد.
حتى هنگامى که رنودو در 1713م، در «تاریخ بطریقان اسکندریه» ابراز داشت که ابن عسال نام مشترک دو برادر (ابواسحاق و ابوالفضائل) بوده که هریک تألیفاتى داشتهاند، گفته وی در 1742م، مورد پذیرش استفان عواد سمعانى در «فهرست نسخههای خطى شرقى کتابخانه لاورنتیانا» قرار نگرفت.
در 1877م، اشتاین اشنایدر، نام ابوالفرج هبهالله بن عسال و برادرش مؤتمنالدوله ابواسحاق را صرفاً بهعنوان بدل و بدون تصریح به تمایز آن در کنار هم آورد.
در 1896م، ریو به دنبال بررسى برخى نسخههای خطى در «فهرست نسخههای خطى موزه بریتانیا» اعلام داشت که «ابن عسال» عنوان سه برادر بوده است.
بههرحال افراد شناختهتر خاندان عسال عبارتند از: صفى، اسعد، مؤتمن و امجد، پسران ابوالفضل (ابوالفضل اسعد ملقب به فخرالدوله، فرزند ابواسحاق ابراهیم ملقب به مؤتمن، پسر ابوسهل جرجیس بن ابىبشر یوحنا).
القاب فخرالدوله و مؤتمن برای پدر و پدربزرگ حکایت از ارج اجتماعى آنان دارد.
صفى (الدوله) ابوالفضائل ماجد، برادر ارشد از فرزندان فخرالدوله گردآورنده قوانين کليسايى و فيلسوف
قوانين و سنن کليسايى قبطى
درباره آغاز زندگى او چيزی نمىدانيم. وی از حدود 1235م به تأليف آغاز کرد و در 1239م آن اندازه در مجامع قبطى مورد توجه بوده که در انجمنى که برای رسيدگى به وضع بطريق سيريل بن لقلق تشکيل شده بود، نقش حسّاسى بر عهده او گذاشته شده است.
سيريل که با نيرنگ به مقام بطريقى دست يافته بود، تحت فشار سران مذهبى قبطيان ناچار شد انجمنى در قاهره تشکيل دهد تا به تخلفات او رسيدگى نمايد و برخى اصلاحات دينى انجام دهد.
در اين جلسه صفى مأمور شد تا قوانين و سنن کليسايى قبطى را گردآورد.
المجموع الصفوی
اين مجموعه قوانين که گاه به نام وی «المجموع الصفوی» خوانده شده، نقطه عطفى در آثار شرعى قرون وسطايى قبطى تلقى شد و چنان در جامعه مسيحى مصر مقبول افتاد که حتى امروز بر کليسای قبطى حاکم است.
از مشخصات اين اثر اين بود که ضمن جامعيت، مراجعه کننده را از رجوع به کتب نهچندان سهل الوصول پيشين بىنياز مىکرد.
بايد گفت مجموعه قوانين صفى حتى مرزهای مصر را در نورديده و کليساها مجاور را نيز تحت نفوذ خود گرفته است.
کليسای مارونى
در شرق مديترانه در دوره مماليک (690 -922ق/1291-1516م) که جامعه مسيحى مارونى درپى جنگهای صليبى و شدت عمل اميران مملوک محدود شده و اين محدوديت نوعى استقلال سياسى بدان بخشيده بود، بطريقان و اسقفان مارونى قدرت قضايى زيادی به دست آوردند و در پى در دست گرفتن محاکم، سران مذهبى به اين نکته پى بردند که منابع شرعى پيشين کارآيى لازم را ندارد، پس روی به مصر آورده، قوانين کليسای قبطى گردآورنده ابن عسال را در کليسای مارونى پذيرفتند.
قوانين شاهان
از ديگر سو، مسيحيان اتيوپى که از دير زمانى پيش از سده 13م پيوسته با کليسای قبطى در تماس تنگاتنگ بوده و از آن الهام مىگرفتهاند، مجموعه قوانين ابن عسال را با نام «قوانين شاهان» به اتيوپيايى (جعزی) ترجمه کردند و به عنوان مستند، مورد عمل قرار دادند.
در واقع بايد گفت اين متن تنها منبع اصلى است که مىتوان آن را قوانين کليسای اتيوپى ناميد. بر اساس تحقيقات کونتى روسينى، زمان اين ترجمه به سده 14م مىرسد، ولى گاه تاريخ آن را به سدههای 15 و 16م نيز رساندهاند.
متن اتيوپيايى و ترجمهای از آن به ايتاليايى به ترتيب در 1897 و 1899م در رم به کوشش گوئيدی به چاپ رسيده است. نسخههای موجود از اصل عربى مجموعه قوانين صفى با يکديگر تفاوتهايى دارند و تقريباً به دو دسته تقسيم مىشوند.
اين اثر چندين بار در قاهره با عنوانهای گوناگون، از جمله در 1900م، و نيز به کوشش جرجيس فيلوثاوس عوض در 1908م و به کوشش مرقس جرجيس در 1927م به چاپ رسيده است.
آثار
از ديگر آثاری که برای صفى برشمردهاند، مىتوان اين موارد را نام برد:
1.الدفاع عن الانجيل، چ سمير خليل جرجيس در المناره، 1983م، شم 24؛2.الفردوس الاعلى، چ قاهره، 1912م؛
3. فصول مختصره فى التثليث و الاتحاد، چ قاهره، 1921م؛
4. الصحاح فى الرد على النصاح، که ابنکبر در فهرست آثار صفى از آن ياد کرده و نسخههای خطى آن در کتابخانههای مختلف در بيروت، واتيکان و غير آن موجود است.
5- کلندار الکنيسه، که نسخ خطى آن در لندن و واتيکان يافت مىشود [۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: پاکتچی، احمد، ج4، ص296
منابع مقاله
پاکتچی، احمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.