ابن عبدون، احمد بن عبدالواحد بزاز
ابْنِ عُبْدون، ابوعبدالله احمد بن عبدالواحد بن احمد بزاز (د 423ق/1032م)، فقيه و محدّث امامى.
وی به ابن حاشر نيز شهرت دارد.
از جزئيات زندگى او اطلاع چندانى در دست نيست.
تحصیلات، اساتید، مشایخ
در مورد اوايل تحصيل او اين مقدار مىدانيم که در 348ق/959م با ابن زبير قْرَشى ملاقات داشته و از وی بهره برده است.
به گفته نجاشى ابن عبدون علاوه بر فقه و حديث در ادبيات نيز تبحر داشته و آن را نزد استادان بنام عصر خود فراگرفته بوده است.
با توجه به برخى گزارشهای پراکندهای که از حضور وی در بغداد رسيده و با توجه به اينکه غالب مشايخ و راويان او بغدادی بودهاند، مىتوان حدس زد که بخش عمدهای از عمر خويش را در آنجا سپری کرده است.
به گفته ابن ماکولا، ابن عبدون برای استماع حديث به نقاط مختلفى سفر کرده که از آن ميان حضور وی در تِنّيس (از شهرهای مصر) و استماع کتاب کافى کلينى در آنجا قابل ذکر است.
از مشايخ وی مىتوان ابوغالب زُراری، ابوبکر دوری، ابن قولويه قمى، ابن داوود قمى، ابوالفرج اصفهانى، ابن جعابى، ابن جنيد اسکافى، ابن حمزه طبری، ابوطالب انباری، سهل بن احمد ديباجى، دعلج بن احمد سجستانى و ابوالمفضّل شيبانى را نام برد.
راویان
از راويان او نيز نجاشى، شيخ طوسى، ابن غضائری و جعفر بن محمد دوريستى شايان ذکرند.
وصف رجالی
گفتنى است که نجاشى در باب توثيق يا تضعيف وی سخنى نگفته و طوسى نيز تنها او را به کثرت استماع و روايت حديث وصف کرده است.
آثار
آثاری همچون:
1.اخبار السيد بن محمد (سيد اسماعيل حميری)،
2.تاريخ، 3.تفسير خطبه فاطمه عليهاالسلام،
4.عمل الجمعه،
5.الحديثين المختلفين،
به ابن عبدون نسبت داده شده که امروزه نشانى از آنها در دست نيست.
همچنين ابن ماکولا از کتاب:
6.فهرست،
وی ياد کرده و افزوده است که نسخهای از آن را ديده که مفصل نيز بوده است.
اين کتاب مورد استفاده طوسى در الفهرست و نجاشى در رجال قرار گرفته است.
طوسى در امالى مجموعهای از احاديث ابن عبدون را نقل کرده، امّا روشن نيست آنها را از کدامين اثر وی برگرفته بوده است.
نيز ابن شهر آشوب در مناقب، از يکى از آثار ابن عبدون استفاده کرده است که عنوان آن دانسته نيست.
کتابى با عنوان:
7. آداب الحکماء،
نيز به وی نسبت داده شده است. [۱].
پانویس
- ↑ انصاری، حسن، ج4، ص204
منابع مقاله
انصاری، حسن،دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.