ابن اعرابی، ابوعبدالله محمد بن زیاد
نام | ابن اعرابى، محمد بن زیاد |
---|---|
نامهای دیگر | ابن اعرابى، ابوعبدالله محمد بن زیاد |
نام پدر | زیاد |
متولد | 150ق |
محل تولد | كوفه |
رحلت | 231 ق |
اساتید | قاسم بن مَعْن مسعودى
ابومعاویه ضریر |
برخی آثار | أسماء خیل العرب و فرسانها |
کد مؤلف | AUTHORCODE00588AUTHORCODE |
ابن اَعْرابى، ابوعبدالله محمد بن زیاد (۱۵۰-۲۳۱ق/۷۶۷- ۸۴۶م)، ادیب و شاعر سده 2 و 3ق، مولای بنیهاشم، اهل کوفه میباشد.
ولادت
او در سال 150ق، در شهر كوفه به دنیا آمد.
دودمان
برخى پدر او را بردهاى از اهل سند دانستهاند. قفطى به نقل از جاحظ نیز اشاره مىكند كه او عرب اصیل نبوده است. وى در كودكى پدر خود را از دست داد و مادرش به همسرى مفضل ضبى راوى بزرگ اشعار عرب درآمد.
اساتید
وى نزد مفضل نخستین مایههاى شعر، لغت عربى و آیین روایت آنها را كسب كرد و به گفته فرّاء كه خود، او را نزد مفضل دیده بود، از رشتههاى ادب، به شعر، معانى شعر، نوادر و غریب علاقه بیشترى نشان مىداد.
ابن اعرابى، مانند دیگر راویان و دانشمندان زمان، برای كسب علم دو منبع در اختیار داشت: یکى علماى بزرگ و دیگرى اعراب بادیه. مىدانیم كه وى از میان دانشمندان معاصر، علاوه بر مفضل، با كسایى نیز همنشینى داشت و از او نوادر و نحو آموخت. از استادان او، بجز كسایى كه بزرگترین پایهگذار مكتب نحو كوفه بود، به دو تن دیگر یعنى قاسم بن مَعْن مسعودى و ابومعاویه ضریر نیز اشاره كردهاند كه بىگمان، پیرو مكتب كوفیان بودند.
وى از استادان مكتب بصره به شدت روى برمىتافت و با بزرگترین آنان، اصمعى و ابوعبیده، دشمنى مىورزید، گرچه منازعات میان پیروان دو مكتب، بیشتر سیاسى- اجتماعى بود تا علمى، زیرا بسیارى از بزرگان مكتب كوفه (مثلاً كسایى)، نزد استادان بصره درس خواندهاند. ابن اعرابى نیز با واسطه از ابوزید انصارى استاد مكتب بصره، علم مىآموخت و تصریح شده است كه وى «علم بصریان» را اخذ كرد و روایت هیچ كس به اندازه روایت او به بصریان شبیه نبود. در مورد منبع دوم، یعنى اعراب بادیه، وى رنجى برخود هموار نساخت و به گروههایى از اعراب بنى اسد و بنى عقیل كه در حاشیه كوفه جاى گزیده بودند، اكتفا كرد. اما اشكال بزرگ این اعراب، آن بود كه دانشمندان بصره به روایات آنان و یا به فصاحت زبانشان اعتماد نداشتند و از این رو برخى از آنان، ابن اعرابى را نیز مورد انتقاد قرار دادهاند. در سند دیگرى كه مؤید روایت بالاست، از قول محمد بن فضل بن سعید بن سلم كه پدرش شاگرد ابن اعرابى بوده، چنین آمده است كه وى از حیث دانش، تنك مایه بود تا اینكه جماعتى از اعراب یمامه بیامدند و او از آنان دانش بسیار اخذ كرد.
شاگردان
احتمالاً وى از جوانى به كار تدریس پرداخت و كار او اندك اندك بالا گرفت و مجلس درس پرابهتى تشكیل داد. به گفته منابع متأخرتر، حقوق او هر ماه هزار درهم بوده است. این مجلس سالیان دراز برپا بود و بنا به روایتى كه گویا از ابن ندیم سرچشمه گرفته- هرچند كه آن را از قول ثعلب نقل كردهاند- و در تمام کتابهاى دیگر تكرار شده، 100 تن در آن درس حاضر مىشدند و شخصیت معروفى چون ثعلب بیش از 10 سال در آن مجلس درس خواند.
وى به رغم شهرتى كه كسب كرد، هرگز نتوانست به دستگاه خلافت یا امیران بزرگ روزگار راه یابد. از دیگر روابط اجتماعى او نیز چندان اطلاعى به دست نیست و چند روایت موجود هم بسیار پراكنده و نامرتبطند: یک بار به دربار مأمون رفت و خلیفه آداب دانى او را ستود و یک بار در محفل الواثق حاضر شد، اما روابط او با دو تن دیگر از بزرگترین راویان زمان، یعنى اصمعى و ابوعبیدة معمر بن مثنى شگفت است. اصمعى نیز به خانه سعید بن سلم كه پسرش فضل، شاگرد ابن اعرابى بود، رفت و آمد داشت و گویى رقابت میان دو مدرس به كدورت انجامید؛ زیرا وى در وهله اول اصمعى و سپس ابوعبیده را از دانش بىبهره مىخواند.
اما ابن اعرابى خود نیز از گزند انتقادهاى تند در امان نماند و هرچند كه همه به تقلید از ازهرى وى را پارسا و راستگو خواندهاند و برخى چون ابن انبارى وى را ثقه نیز دانستهاند، در عوض ابونصر باهلى او را كذاب مىخواند و به او نسبت «تزیّد» (افزودن جعلیات به روایات) مىداد.
دو روایت دیگر درباره او نقل شده كه گویا متناقضند: در روایت زبیدى آمده است كه وى به کتابهایش علاقه بسیار داشت و غالباً ً در میان آنها به خلوت مىنشست. روایت دوم كه از خطیب بغدادى آغاز شده، چنین است كه چون خواستند کتابهاى او را پس از مرگ خریدارى كنند، چیزى جز اوراقى پراكنده نیافتند. علاوه بر این، ثعلب نیز در روایتى كه از مجلس درس او نقل كرده، اشاره مىكند كه طى 10 و اندى سال درس در خدمت او، هرگز کتابى به دستش ندیده است. یعنى وى نیز مانند بسیارى دیگر بر حافظه اتكاء داشته است نه کتاب.
روش كار ابن اعرابى را غالباً ً روش فقیهان و محدثان دانستهاند. اما در صحت این سخن تردید است، و ظاهراً برخلاف آنان كه به قیاس پاى بند بودند، وى- مانند پیروان مكتب كوفه- به سماع توجه داشت.
آثار
از مجموعه آثارى كه ابن اعرابى خود نوشته یا دیگران از «امالى» او گردآوردهاند نام بیش از 15 کتاب در منابع كهن مذكور است، به این قرار:
- النوادر؛
- صفة الزرع؛
- نسب الخيل؛
- النبات؛
- الالفاظ؛
- الذباب؛
- الانواء؛
- الخيل؛
- تاريخ القبائل؛
- معانى الشعر؛
- نوادر الزبيريين؛
- نوادر بنى فقعس؛
- صفة النخل؛
- النبت و البقل؛
- تفسير الامثال؛
- صفة الدرع و...؛
احتمالاً کتاب صفة الدرع، تصحیفى از صفة الزرع، و کتاب النبت و البقل، همان النبّات است و ظاهراً به همین جهت صفدى، قفطى و ابن خلكان، از ذكر آن خوددارى كردهاند. نیز بعید نیست تكرارها و تحریفهاى دیگرى هم در فهرست بالا رخ داده باشد. مثلاً شاید کتاب الخیل و نسب الخیل یکى باشند، یا ملاحظه مىكنیم كه الذباب را گاه الدیات نوشتهاند.
علاوه بر این کتابها در منابع موجود، به کتابهاى دیگرى نیز اشاره شده است: الفاضل فی الادب، مقطعات مراث لبعض العرب، کتاب البئر، دیوان العاشقین، کتاب المعجم و نیز کتاب من نُسِب فی الشعر الى اُمّه.
وفات
وى در سال 231ق، در سامره وفات یافت[۱].
پانویس
- ↑ آذرنوش، آذرتاش، ج3، ص27
منابع مقاله
دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374