ابن الیاس شیرازی، منصور بن محمد
نام | ابن الیاس شیرازی، منصور بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | محمد |
متولد | بين سالهاى 720 تا 740ق |
محل تولد | شیراز |
رحلت | |
اساتید | |
برخی آثار | تشريح الأبدان |
کد مؤلف | AUTHORCODE03014AUTHORCODE |
منصور بن محمد بن احمد بن يوسف بن الياس شيرازى (متولد نیمه نخست سده هشتم هجری-شیراز)، نواده مولانا جلالالدين احمد بن يوسف بن الياس و یکى از نتيجههاى برادر نجمالدين محمود الياس، طبيب و فقيه معروف شيراز، در دورهٔ تیموریان
بنابراین وى در خانوادهاى سرشناس كه اطباى برجسته از آن برخاستهاند به دنيا آمد و خود نيز در علوم متداول عصر، خاصه در علم طب، سرشناس و مشهور بوده است.
وى معاصر خواجه حافظ شيرازى و نيز حاجى زينالعطار، پزشك مخصوص شاه شجاع و نگارنده اختيارات بديعى بوده است.
ولادت
تولد منصور بنا به قراين، حدود نيمه نخست سده هشتم هجرى و احتمالا قبل از سال 750ق و بين سالهاى 720 تا 740ق بوده است. زيرا كه در موقع تأليف «كفايه مجاهديه» كه به نام مجاهد السلطنه زينالعابدين شاه شجاع مبارزالدين محمد، از خاندان مظفريان، در حدود سالهاى 786 تا 789ق نگاشته و بعيد نيست كه وى پزشك مخصوص مجاهدالدين بوده باشد، حدوداً چهل ساله بوده است. محمدتقى میر اشاره كرده كه شاه شجاع میان سالهاى 786- 793ق بر فارس حكومت داشته و بعيد نيست كه منصور این کتاب را در فاصله این هفت سال نگاشته است.
درباره منصور مطلب زيادى در آثار تاريخى و منابع رجالشناسى به چشم نمىخورد. وى در ضمن آثار خود نيز به معرفى خود يا استادان، نياكان و خانواده خود نپرداخته است.
وى در عنوان کتاب «كفايه مجاهديه»، خود را منصور بن محمد بن احمد بن يوسف فقيه الياس معرفى نموده و افزوده است: «چون بر این علم و مطالعه این قسم (مقصود علم طب است) اشتغال مىنمود...» این سخن، حاكى از آن است كه شغلش منحصراً طبابت بوده و اگر به نوشته مرحوم علامه قزوینى در فهرست کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، لقب فقيه نيز بر نام مؤلف اضافه شده، اشتباه بوده است. گمان مىرود كه نویسنده فهرست، كلمه فقيه را كه در اول اسم جد مؤلف نوشته شده و مخصوص الياس است، به حساب نتيجه وى، منصور طبيب گذاشته است.
اطلاعى بيش از این از زندگى وى به دست نيامد.
آثار
- تشريح الابدان.
- كفايه مجاهديه: این اثر مشهورترين اثر اوست.
- غياثيه.
- رساله چوب چينى: كه البته به نظر نمىرسد انتساب این اثر به وى چندان درست باشد، چرا كه تداول چوب چينى بيشتر در سده دهم هجرى رواج يافت و در آثار پيش از آن ديده نمىشود.