إرشاد الثقات إلی اتفاق الشرائع علی التوحيد و المعاد و النبوات
إرشاد الثقات إلی اتفاق الشرائع علی التوحيد و المعاد و النبوات | |
---|---|
پدیدآوران | شوکانی، محمد (نويسنده) جمعي از نويسندگان (مصحح) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | مجلد1: 1984م , 1404ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
إرشاد الثقات إلی اتفاق الشرائع علی التوحيد و المعاد و النبوات، تألیف محمد بن علی شوکانی (متوفی 1250ق) از جمله آثار کلامی است که دیدگاه شرایع مختلف را در رابطه با اصول دین اسلام مطرح کرده است. این اثر توسط گروهی از علمای اهل سنت تحقیق و تصحیح شده است.
ساختار
کتاب مشتمل بر یک مقدمه، سه فصل و یک مطلب الحاقی است.
گزارش محتوا
نویسنده در تمهید کتاب پس از حمد و ثنای الهی و سلام و صلوات بر پیامبر و اهلبیت طاهرینش چنین مینویسد: «قرآن عظیم مشتمل بر بسیاری از بهترین مصالح معاش و معاد است و منافع دنیا و دین را دربر دارد؛ گاهی اجمالی و گاهی تفصیلی، گاهی عمومی و گاهی خصوصی. همانگونه که در آیات قرآن کریم میفرماید: «مَا فَرَّطْنَا فِي الْکِتَابِ مِنْ شَيْءٍ؛ ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكردهايم» (انعام: 38)؛ و یا «وَ نَزَّلْنَا عَلَيْکَ الْکِتَابَ تِبْيَاناً لِکُلِّ شَيْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ؛ و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل كرديم.» (نحل: 89)؛ اما مقاصد قرآن کریم که تکرار کرده و ادله حسی و عقلی بر آن ارائه کرده و در همه سورهها و در غالب قصهها و مثلها آورده سه مقصد است: اثبات توحید، معاد و نبوات. جمیع شرایع بر این سه مقصد اتفاقنظر دارند». سپس تصریح میکند که علاقهمند است این سه مقصد را بر اساس کتب پیشین و گذشته شرح و توضیح دهد؛ لذا این اثر را «إرشاد الثقات إلی اتفاق الشرائع علی التوحيد و المعاد و النبوات» نامیده است[۱].
فصل اول کتاب با این عبارت آغاز شده است: بدان که از جماعتی از بزرگترین علمای اسلام چنین نقل شده است: همه شرایع بر اثبات توحید با وجود کثرت عدد پیامبران و کتابهای الهی که بر آنها نازل شده، اتفاقنظر دارند. ابن حبان و بیهقی به دو سند حسن از ابوذر روایت کردهاند: انبیاء یکصدوبیستوچهار هزار و کتب نازل شده یکصدوچهار کتاب بوده است؛ بنابراین توحید، دین ابتدا و انتهای عالم و گذشتگان و آیندگان است و کسی که با آن مخالفت کند برای خداوند شریکی قرار داده و بندگی بتها را کرده است...[۲].
سپس تذکر میدهد که اگرچه عدد مذکور برای کتب الهی آورده شده است، لکن بعد از تفحص و جستجوی فراوان معلوم شد که آنچه اکنون در دست ملل و ادیان مختلف باقی مانده تنها تورات، زبور، انجیل و کتب نبوات انبیاء بنیاسرائیل است. در تورات نصوص فراوانی بر توحید ذکر شده است. این کتاب مشتمل بر مبارزه با بتپرستان و ذکر براهین بر بطلان اعتقادات آنها بهویژه پس از مرگ موسی و قیام انبیای بنیاسرائیل است. در مبارزه ایشان با بتپرستان داستانهای مفصلی ذکر شده است... همچنین تورات حاوی اخباری از انبیای قبل از موسی و ذکر برخوردهای بین آنها از دعوت به توحید و فرار از شرک و ابراز نفرت از آن است[۳].
نویسنده سپس به شواهدی از تورات اشاره میکند؛ بهعنوانمثال در فصل بیستم از سفر دوم از تورات چنین میخوانیم: «ان الله ربک الذی اخرجک من ارض مصر من بیت العبودیة، لا یکون لک معبود آخر من دونی، لا تصنع لک منحوتاً، و لا شبهاً لما فی السماء من العلو، و ما فی الارض مثلا، و ما تحت الارض، لا تسجد لهم و لا تعبدها لانی الله ربک القادر الغیور»[۴].
اما انجیل مسیح(ع) پر از مباحث توحیدی و ذم مشرکین و منافقین و مرائین است. هر کس میخواهد بهطور کامل بر این شواهد اطلاع یابد باید به اناجیل اربعهای که چهار تن از حواریین گردآوردهاند مراجعه کند. اجمالاً همه کتب الهی و همه پیامبران متفق بر توحید و دعوت به آن و نفی شرک به جمیع اقسامش هستند[۵].
نگارنده در ابتدای فصل دوم که در موضوع اتفاق شرایع بر اثبات معاد است، از مقالهای که پیشازاین نوشته با عنوان «المقالة الفاخرة فی بیان اتفاق الشرائع علی اثبات الدار الآخرة» نام برده است. سپس اشاره کرده که در ابتدای تورات به هنگام بحث از آغاز آفرینش تصریح به اسم جنت شده است: «فغرس الله جنانا فی عدن شرقیا...». همچنین در تورات به اسم آتش هم با لفظ «شول واشی» تصریح شده است که علمای یهود معنای این دو لفظ را «جهنم» دانستهاند[۶]. همچنین در فصل دوازدهم از سفر سوم تورات چنین آمده «رسوم و احکام مرا حفظ کنید، چراکه جزای کسی که به آنها عمل کند زندگی جاودانه است». مشخص است که زندگی جاودانه در دنیا نیست بلکه در آخرت است[۷]. یا در فصل پنجم از انجیل یوحنا چنین آمده است: همانا قیامت خواهد آمد که همه کسانی که در قبرها هستند صدایش را خواهند شنید، پس کسانی که عمل صالح انجام دادهاند بهسوی قیامت حیات و زندگی (جاودانه در بهشت) و کسانی که گناهکار بودهاند به قیامت دینونه (و دینونه جهنم) خارج میشوند[۸].
شوکانی پس از طرح این مباحث نتیجیری کرده که این مسئله نیز مورد اتفاق شرایع بوده و تمامی پیامبران و کتبشان به معاد تصریح کردهاند. پیروان همه انبیاء نیز آن را پذیرفته و انکار نکردهاند. البته گاهی کسانی چون موسی بن میمون یهودی اندلسی اگرچه معاد را میپذیرد اما معاد جسمانی را انکار میکند. او آنگونه که در شرححالش در تاریخ نصرانی آمده مقالهای در ابطال معاد جسمانی مینویسد و لذا گروهی از یهودیان انطاکیه و طرابلس او را لعنت کرده و کافر دانستهاند[۹].
نویسنده، ابن سینا را در انکار معاد جسمانی پیرو موسی بن میمون دانسته است اما محققین کتاب –که از علمای اهل سنت هستند- در پاورقی این سخن را برخلاف دیدگاه ابن سینا دانستهاند؛ چراکه او در موضوع معاد رساله اضحویه خود این مطلب را بر نصاری اشکال گرفته است[۱۰]. لازم به توضیح است که از نظر ابن سینا به دلیل دشوار بودن فهم حقیقت معاد روحانی برای عوام، شارع به تشبیهات و تمثیلات روی میآورد تا عوام بدانند که معادی در کار بوده و اعمال صالح انجام دهند. ابن سینا این دیدگاه را در کتاب مهم خود الهیات شفا و رساله الاضحویه مستقیماً مطرح مینماید و در سایر آثار خود از جمله اشارات و نجات فقط معاد روحانی را اثبات مینماید. مبانی فلسفی ابن سینا نیز تنها قادر است معاد روحانی را اثبات نماید و از عهده اثبات معاد جسمانی ناتوان است؛ بنابراین تنها معاد مقبول ابن سینا، معاد روحانی است. بر اساس مبانی فقهی، ابن سینا بهعنوان یک اندیشمند و محقق که خصومتی با اسلام ندارد با عدم پذیرش معاد جسمانی، کافر محسوب نمیگردد[۱۱].
در فصل سوم کتاب نیز بر این نکته تأکید شده است که هر پیامبری پیامبر پیش از خود را تصدیق میکرد و انبیا بر اینکه همگی از نزد خداوند آمدهاند اتفاقنظر داشتند. پیشازاین گفته شد که تعداد انبیا به یکصدوبیستوچهار هزار بالغ میشده است. محققین اتفاقنظر این تعداد را مفید علم ضروری به صدق آنچه بر آن اتفاق کردهاند دانستهاند؛ بلکه اتفاق یکدهم این عدد بلکه یکصدم آن را نیز مفید صدق آن میدانند. کسی که این اتفاقنظر انبیا را قبول ندارد لازم است به تورات مراجعه کند، در تورات حکایت حال انبیا از زمان آدم تا موسی(ع) ذکر شده است. سپس بعد از موسی و هارون انبیای بنیاسرائیل آمد و هرکدام پیامبر پیش از خود را تأیید کردند[۱۲].
در انجیل در فصل پانزدهم از انجیل یوحنا، لفظ «فارقلیط» ذکر شده که اشاره به نام پیامبر اسلام(ص) است. از شواهدی که دلالت بر این دارد که منظور از فارقلیط پیامبر ماست این است که این لفظ در برخی از نسخ انجیل حذف شده با آنکه در غالب آنها وجود دارد. این تغییر و تبدیل از سوی مسیحیان بوده است؛ چراکه میدانستند مراد از این لفظ بشارت دادن به آمدن پیامبری است که پس از مسیح میآید[۱۳].
کتاب با ذکر فضیلت نبوت بر مردم نوشته محمد بن ابوبکر بن قیم جوزی (متوفی 750ق)، که در خاتمه کتاب هدایة الحیاری در جواب یهود و نصاری نوشته شده به پایان آمده است[۱۴].
وضعیت کتاب
فهارس اعلام، قبایل، ملل و طوایف، اماکن و بلدان، اسامی کتب ذکر شده در متن به ترتیب حروف الفبا و فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.
آدرس آیات و روایات، معانی برخی لغات و ارجاعات خوبی در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- مسعودی، جهانگیر؛ طالبی، فاطمه کبری؛ «بررسی معاد مقبول ابن سینا»، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهشنامه کلام، بهار و تابستان 1394، شماره 2، صفحات 87 تا 100.