مسند الدارمي المعروف ب: (سنن الدارمي)
مسند الدارمي المعروف ب: (سنن الدارمي) | |
---|---|
پدیدآوران | دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن (نویسنده) دارانی، حسین سلیم (محقق) |
ناشر | دار المغني |
مکان نشر | ریاض - عربستان |
سال نشر | 1421 ق یا 2000 م |
چاپ | 1 |
شابک | 9960-36-471-2 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مسند الدارمي المعروف ب: (سنن الدارمي)، اثر ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمن بن فضل بن بهرام دارمى، با تحقيق حسين سليم اسد دارانى، از جمله كتب روايى اهل سنت است كه به زبان عربى و در قرن سوم هجرى نوشته شده است. اين اثر، به نام «المسند الجامع» نيز خوانده شده است[۱]
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهار جلد تنظيم شده است. اين كتاب، مجموعا دربردارنده 3546 روايت است كه بر اساس ابواب فقهى سامان يافته است.
در چاپهاى مختلف كتاب، تعداد روايات به صور مختلف شمارهگذارى شده كه دليل آن اختلاف محاسبه روايات مرفوع، موقوف و مقطوع است كه بهصورت مسند يا مرسل گزارش شدهاند. مسند داراى موضوعبندى روشنى است كه با عناوين جزئى در بابهاى متعدد آمده است، اما اثرى از فصلبندىهاى كلى در قالب «كتاب» در آن ديده نمىشود و بيست عنوان «كتاب» آن تقسيمى متأخر است[۲]
گزارش محتوا
خطیب بغدادى فقط از سه اثر دارمى به نامهاى مسند، تفسير و جامع سخن گفته، اما در منابع متأخر آثار ديگرى نيز به او نسبت داده شده است. بىشك برخى از اين آثار، مستقل نبوده و برگرفته از مسند و برخى از آنها نيز عنوانهاى بديل براى مسند است؛ مثلاً ثلاثيات، مجموعه مستقلى نيست و در واقع بخشى از مسند است كه افراد مختلفى از جمله عيسى بن عمر سمرقندى، شاگرد دارمى و راوى مسند او، سبکی و ابن نور هركدام جداگانه از مسند دارمى استخراج كردهاند[۳]
از دارمى فقط يك مجموعه حديثى برجاى مانده است. در اينكه اين اثر كداميك از سه مجموعه منتسب به اوست، اقوال گوناگونى وجود دارد كه منشأ آنها بيشتر عدم تطابق عنوان مسند در معناى مصطلح آن بر كتاب موجود دارمى است كه باعث شده در توجيه اين مطلب، اثر موجود را، كتابى جز مسند دارمى معرفى كنند. بااينهمه، مجموعه برجاىمانده از دارمى از ديرباز به مسند، نامبردار بوده است و درعينحال، به تنظيم موضوعى آن اشاره داشتهاند. برخى آن را به لحاظ علوّ اسنادش «المسند العالي» و به لحاظ اعتبار رواياتش «المسند الصحيح» خواندهاند. همين مجموعه، با در نظر گرفتن ساختار و طبقهبندى موضوعىاش، سنن ناميده شده و مكرر با اين نام به چاپ رسيده؛ همچنانكه با عنوان «المسند الجامع» نيز منتشر شده است. مسند دارمى برخلاف تمامى مسانيد ديگر، نه به اعتبار تنظيم آن براساس راوى، بلكه به سبب داشتن روايات با سلسله اسناد، بدين عنوان خوانده شده است[۴]
در مقدمه تحقيقى كتاب، ضمن ارائه زندگىنامه مفصلى از نویسنده و شرح دوران و عصر زندگانى وى، صحت انتساب كتاب به او، بررسى شده و در پايان، اقدامات تحقيقى صورتگرفته در آن، شرح داده شده است؛ اقداماتى همچون:
- تحقيق و تصحيح كتاب بر اساس سه نسخه موجود از آن.
- شروع روايات با نام صحابى و راوى آن و جدا كردن روايات از ساير مطالب با خطى ديگر.
- ضبط كامل و دقيق نص روايات.
- شرح لغات غريب، نادر و ديرياب احاديث با استفاده از كتب لغوى و حديثى معتبر.
- توضيح و تشريح اماكن و اعلامى كه نياز به شرح و توضيح داشته است.
- ذكر اسانيد روايات و تبيين درجه اعتبار و اهميت هر روايت از لحاظ صحت، حسن و ضعف، بر اساس قواعد متفقعليه نزد علما و اساتيد اين فن.
- استخراج احاديث از ساير صحاح و كتب سنن، مسانيد، معاجم و..[۵]
دارمى در مسند با مقدمهاى مفصّل، ابتدا بهاجمال به ويژگىهاى رسول اكرم(ص) و سپس با ذكر وفات آن حضرت، به موضوع پيروى از سنّت و علما و دورى از رأى و زمينههاى مرتبط با آن مىپردازد. موضوعات بعدى كتاب عموماً مباحث فقهى است كه با بحث طهارت آغاز شده و با وصايا پايان مىپذيرد. آخرين بخش كتاب به «فضائل القرآن» اختصاص دارد. غير از بخش مقدماتى و پايانى از فصلهاى ميانى، در كتاب رؤيا و سِيَر نيز به موضوعات غير فقهى پرداخته شده است. دارمى در كتاب خود به گردآورى طرق مختلف يك روايت توجهى ندارد و در هر باب به مصادر استنباط فقهى اشاره مىكند. تكرار روايت و تقطيع نيز در آن كم است. وى در كنار نقل روايات، بعضاً پارهاى اطلاعات درباره راويان يا نااستوارىهاى سندى را نيز گزارش مىكند[۶]
مسند دارمى به علوّ اسناد ممتاز است. روايات ثلاثى آن (رواياتى كه واسطه آن تا پيامبر اكرم سه نفرند) چهارده مورد است كه با مواردى كه در حكم ثلاثى هستند به 18 مورد مىرسد؛ درحالىكه ثلاثيات بخارى را 22 مورد دانستهاند. دارمى شروط خود را براى نقل روايات نياورده است، اما عالمان اهل سنّت، عموم روايات اين مجموعه را صحيح و حسن دانستهاند. او اگرچه بعضاً روايات ضعيف را نقل كرده، از اين موارد بهعنوان شاهد و متابع يا در فضائل و ترغيب و ترهيب بهره برده است. روايات منكر و شاذ اين مجموعه بسيار اندك است و بر همين اساس نيز ابن حجر عسقلانى مسند دارمى را بر سنن ابن ماجَه برترى داده است[۷]
مسند دارمى تنها از طريق ابوعمران عيسى بن عمر بن عباس سمرقندى (زنده به سال 320ق) به نسلهاى بعدى منتقل شده است. از او اطلاع اندكى در دست است و ذهبى او را صدوق دانسته است. كتاب مسند مورد توجه محدّثان بوده و در اغلب كتابهاى مشيخه و فهرست در كنار ديگر آثار حديثى، به اين كتاب و طريق روايت آن نيز اشاره شده است[۸]
وضعيت كتاب
فهرستهاى كتاب، شامل فهرست آيات، احاديث مرفوعه، آثار و مطالب در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىها علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به بررسى و معرفى اسناد روايات و توضيح برخى كلمات و عبارات متن پرداخته شده است.
نسخههاى خطى مختلفى از كتاب دارمى موجود است. همچنين چاپهاى مختلفى از كتاب مسند دارمى در دست است؛ از جمله چاپ حسين سليم اسد دارانى و چاپ ابراهيم على محمدعلى.
درباره مسند دارمى تاكنون كار زيادى انجام نشده است. از جمله كارهاى انجامگرفته، يكى شرح ابوعاصم نبيل بن هاشم غمرى است كه در 9141 با عنوان فتح المنان در ده جلد نگاشته كه در آن ضمن آنكه بخشهايى از متن كتاب شرح شده، متن نيز بر اساس چند نسخه خطى تصحيح شده است. صالح احمد شامى نيز در ضمن كتاب «زوائد السنن على الصحيحين» روايات مسند دارمى را كه در صحيحين نيامده، در كتاب خود آورده است.
همچنين بشّار عَوّاد معروف، بههمراه گروهى در كتاب المسند الجامع به گردآورى روايات كتابهاى معتبر اهل سنّت از جمله مسند دارمى پرداخته است. ابن حجر عسقلانى نيز كتابى با عنوان «الأفراد الحسان مِنْ مسند الدارمي عبداللّه بن عبدالرحمن» داشته است.
مصطفى ابوزيد رشوان نيز در كتاب «زوائد رجال سنن الإمام الدارمي على الكتب الستة»، رجالى را كه نامشان در مسند دارمى آمده، اما در صحيحين از آنها روايت نشده، استخراج كرده است. همو در كتاب «زوائد سنن الإمام الدارمي على الكتب الستة» رواياتى را كه در مسند دارمى آمده، اما در صحيحين نيامده، استخراج كرده است.
همچنين محمد عويضه رساله دكترى خود را به بررسى زندگى و اهميت كتاب سنن دارمى اختصاص داده كه در دانشگاه الازهر از آن دفاع كرده است. احمد عبدالقادر رفاهى نيز در كتاب «فهرس أحاديث و آثار سنن الدارمي»، فهرستى براى احاديث مندرج در كتاب سنن دارمى تهيه كرده است[۹]
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- شادى، نفيسى، دانشنامه جهان اسلام، جلد 16، زير نظر غلامعلى حداد عادل، تهران، بنياد دائرةالمعارف اسلامى، چاپ اول، 1390.