دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن
عبدالله بن عبدالرحمن دارمى (181-255ق)، كنيهاش ابومحمد، مفسر، محدث قرن سوم و صاحب مسند سنن دارمی است.
نام | دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن |
---|---|
نامهای دیگر | دارمی، ابومحمد عبدالله
سمرقندی، عبدالله بن عبدالرحمان |
نام پدر | عبدالرحمن |
متولد | 181ق |
محل تولد | سمرقند |
رحلت | 255 ق |
اساتید | |
برخی آثار | مسند الدارمي المعروف ب: (سنن الدارمي) |
کد مؤلف | AUTHORCODE18135AUTHORCODE |
نسبش به دارم بن مالك بن حنظلة بن زيده مناة بن تميم مىرسد، اما احتمالاً اين انتساب تنها از جهت ولاء بوده كه در آن روزگار تداول زيادى داشته است. عربىتبار بودن او صحيح نيست و در اصل ايرانىتبار است.
ولادت
به گفته خودش در سال وفات عبدالله بن مبارک؛ يعنى 181، در سمرقند متولد شده است. از خانواده او اطلاع چندانى در دست نيست. او نيز در آثارش از پدر خود چيزى نقل نكرده كه نشان مىدهد پدرش در دانش حديث تخصصى نداشته و شايد در زمره عالمان نيز نبوده است.
تحصیلات
دارمى تحصيلات خود را در سمرقند آغاز كرد و براى بهرهگيرى از استادان متبحر، به مراكز علمى در مشرق و مركز جهان اسلام سفر كرد. او از شهرهاى خراسان و ماوراءالنهر به بلخ، بخارا، مرو و هرات سفر كرد. از رى نيز ديدن كرد و در عراق از عالمان بغداد، كوفه، بصره، مدائن، واسط و در حجاز از محدثان مكه و مدينه استفاده برد و به شهرهاى مختلف جهان اسلام از جمله عراق، شام و مصر سفر كرد. خطیب بغدادى او را از محدثان پرسفر دانسته است. ابن عساكر فهرست بلندى از مشايخ دارمى را آورده كه از آنها در دمشق حديث سماع كرده است. بر اساس آثار برجاىمانده از او، 201 تن از استادان او شناخته شدهاند.
شهرت و مقام علمى دارمى، شاگردان بسيارى را به محضر او كشانده است. از شاگردان او به نام چهل تن اشاره شده است كه البته برخى همطبقه او بودهاند. در صدر اين شاگردان بايد از محدثان نامآورى چون ابوزرعه رازى، ابوحاتم رازى، بقى بن مخلد، عبدالله بن احمد بن حنبل و نيز از پنج تن از مؤلفان كتب ششگانه اهل سنت؛ يعنى محمد بن اسماعيل بخارى، مسلم بن حجاج نيشابورى، ترمذى، نسايى و ابوداود، ياد كرد كه از موقعيت علمى او حكايت دارد.
رجاليان، دارمى را توثيق كردهاند و در مدح و وصف مرتبه علمى او اقوال زيادى از بزرگان اهل سنت نقل شده است. در تفسير و فقه و حديث نيز وى را ممتاز دانستهاند. ابن عساكر و ذهبى، از قول محمد بن ابراهیم بن منصور شيرازى، ضمن ستايش دارمى در فنون مختلف، او را مفسرى كامل معرفى كردهاند. تفسيرى به او نسبت داده شده كه اثرى از آن برجاى نمانده و اطلاعى نيز از آن در منابع بعدى نيامده است و با توجه به اينكه در متون تفسيرى نيز چيزى از وى نقل نشده، درباره اينكه وى كتابى در تفسير داشته است، ترديد پديد مىآيد.
دارمى فقيهى برجسته بود؛ كتاب مسند او كه بر اساس ابواب فقهى سامان يافته است، بهروشنى بر اين امر دلالت دارد. وى بهرغم آنكه متأخر از ائمه مذاهب چهارگانه فقهى مىزيسته است، مجتهدى مستقل تلقى مىشود كه نامش در شمار عالمان هيچيك از اين مذاهب نيامده، جز آنكه ابن ابىيعلى از وى در شمار راويان احمد بن حنبل ياد كرده است؛ هرچند اين مطلب بر حنبلى بودن دارمى دلالت ندارد. علم حديث مهمترين حوزه تخصصى دارمى است.
او را از برجستهترين محدثان زمان خود و گاه برتر از برخى محدثان مشهور همعصرش دانستهاند. برخى او را به برترى در حفظ، در مقايسه با كسانى چون احمد بن حنبل، ابن راهويه و ابن مدينى، ستودهاند. همچنين از شهرت وى در مصر و شام اخبارى نقل شده است كه در پذيرش چنين اقوالى بايد احتياط كرد. محمد بن بشار بندار از وى در كنار مسلم، بخارى و ابوزرعه، بهعنوان يكى از چهار حافظ دنيا، نام برده است. دارمى به رجال و علل الحديث آگاه بود. ابن حنبل او را در رجال، امام خوانده و به قول او اعتماد كرده است. اگرچه دارمى در اين حوزه نوشته مستقلى ندارد، در ضمن مسند خود به داورىهاى رجالى پرداخته است. وى در زمينه اعتقادات، كتاب مستقلى تأليف نكرده، اما به نظر مىرسد كه مانند عموم محدثان اين دوره به قِدَم قرآن قائل بوده است؛ چنانكه اشاره احمد بن حنبل به دورى او از كفر ظاهرا ناظر به اين مطلب است. لالكائى وى را در زمره كسانى ياد كرده است كه قائل به قدم قرآن بودهاند. ابن حبان نيز در اشاره به ديدگاههاى دارمى گفته است كه وى در شهر خود، سمرقند، شعار سنت را زنده كرد و مردم را به آن فراخواند و به دفاع از حريم دين پرداخت كه آن را نشاندهنده موضع دارمى در دفاع از اهل حديث و مخالفت وى با معتزله و گروههاى ديگر در سمرقند دانسته است.
دارمى در عبادت، زهد و اخلاق شهره بود و از پذيرش مسئوليت قضا كه بهاصرار به او تحميل شده بود، پس از يك داورى كناره گرفت. احتمالاً گفته مشهور احمد بن حنبل درباره وى كه گفته است بر او دنيا را عرضه كردند و او آن را نپذيرفت اشارهاى به اين موضوع است. دارمى در ذىحجه 255 در سمرقند درگذشت. بر جنازه او احمد بن يحيى بن اسد بن سليمان نماز گزارد. محمد بن اسماعيل بخارى، پس از شنيدن خبر درگذشت دارمى، محزون شد و بيتى در رثاى او خواند.
خطیب بغدادى فقط از سه اثر دارمى به نامهاى مسند، تفسير و جامع سخن گفته، اما در منابع متأخر، آثار ديگرى نيز به او نسبت داده شده است. بىشك برخى از اين آثار، مستقل نبوده و برگرفته از مسند و برخى از آنها نيز عنوانهاى بديل براى مسند است؛ مثلاً «ثلاثيات» مجموعه مستقلى نيست و در واقع، بخشى از مسند است كه افراد مختلفى از جمله عيسى بن عمر سمرقندى شاگرد دارمى و راوى مسند او، سبکی و ابن نور هركدام جداگانه از مسند دارمى استخراج كردهاند.
منابع مقاله
نفيسى، شادى، «دانشنامه جهان اسلام»، زير نظر غلامعلى حداد عادل، جلد 16، ص761، بنياد دايرةالمعارف اسلامى، چاپ اول، 1390.