أدب النديم
أدب النديم | |
---|---|
پدیدآوران | کشاجم، محمود بن حسین (نويسنده) شعلان، نبوي عبدالواحد (محقق) |
ناشر | مکتبة الخانجي =مکتبة الخانجي |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1419ق =1999م |
شابک | 977-5046-54-8 |
زبان | عربی |
کد کنگره | /ک5الف4 / 3976 PJA |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أدب النديم، اثر ابوالفتح، محمود بن حسین کشاجم، کتابی است یک جلدی، به زبان عربی با موضوع اخلاق، سبک زندگی و سیاست. این کتاب، علیرغم حجم کمی که دارد، آداب سلوک و معاشرت ندیمان را در خود تحت عناوین مشخصی جمع کرده و سروسامان داده است. خود محمود کشاجم در مقدمهاش اشاره کرده که کتابش جمعی است از مباحثی که پیشینیان بهصورت پراکنده در مباحثشان درباره ادب ندیم ذکر کردهاند. وی این مباحث را سروسامان داده و بحثهای جدیدی را به آن افزوده و این مباحث را با احادیث و شعرهای شاعران و نکتههای ظریفان همراه کرده که هم غذای عقل خواننده کتابش را مهیا کند و هم غذای احساس و قلبش را. کشاجم علاوه بر ذکر شعرهای دیگر شاعران، از شعرهای خود نیز در این کتاب استفاده کرده است. این اثر به تحقیق و شرح دکتر نبوی عبدالواحد شعلان، رسیده است.
ساختار
کتاب دارای مقدمه چاپ دوم، مقدمه چاپ اول در دو بخش کلی (که در بخش اول، درباره حلب و قیام دولت حمدانیان در آن بحث شده و در بخش دوم، درباره محمود کشاجم و محتوای کتاب و نسخههای آن)، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب است.
گزارش محتوا
«أدب النديم»، یکی از کتابهای کشاجم است که به دست ما رسیده و در عین کمحجمی، بسیار مفید است. در میان نویسندگان معروف است که قرنهای چهار و پنج هجری از سدههای پربار در تاریخ فکر و فرهنگ بوده و سدههای بعدی بر سر سفره این سدهها نشستهاند. همه علوم، اعم از لغوی و ادبی و فقهی و علوم قرآنی و حدیث و علوم فلسفی و... در این دو سده نوشته شده، ولی کتابی با رویکرد «أدب النديم» در آن دوره نوشته نشده است[۱]. «أدب النديم» را میتوانیم ادب سلوک عام نیز بنامیم؛ زیرا گاهی در خصوص این ناحیه بحث کرده است و آنچه را که سلوک بر اساس آن هنگام همراهی و دیدار اصحاب و بزرگان و مجالست با آنان و صحبت کردن با آنان، برای انسان لازم است، بیان کرده و همچنین چیزهایی را که برای همنشینی لازم است، مانند مشارکت در آب و غذا و مناقشه را بیان کرده و علاوه بر آن، چیزهایی را که انسان در اینگونه مواقع نباید انجام دهد، هم توضیح داده است. البته حق این است که بحث از سلوک عام چیز جدیدی نیست؛ چراکه کتابهای قدیمی، بحثهای متفرقهای را در میان صفحات خود درباره این مباحث جای دادهاند؛ مصداق این ادعا را در «البيان و التبيين» جاحظ و «عيون الأخبار» ابن قتیبه میتوان دید، ولی چنانکه ذکر شد این مباحث بهصورت متفرق و بهمناسبتهای مختلف، در لابهلای مباحث کتب ذکر شده است، اما این کتاب، علیرغم حجم کمی که دارد، تمام آن آداب را تحت عناوین مشخص و محدودی در خود جمع کرده و سروسامان داده است تا ذهن خواننده علاقهمند به این مباحث در راستای دستیابی به آنها دچار تشتت نشود[۲]. خود کشاجم نیز معترف است که امتیاز این کتاب، در سر و سامان دادن و همه را در یک کتاب گنجاندن مباحثی است که بهصورت پراکنده در لابهلای کتابهای دیگر موجود بوده است. البته عمل وی در این کتاب، به این امر منحصر نمیشود، بلکه وی آنچه از آداب را یافته که عمل به آن یا ترکش بر ندیم لازم بوده نیز به این مباحث افزوده است. البته نگارش چنین اثری و افزودن چنین مطالبی به مطالب پیشینیان در این کتاب، برای کسی که در دربار سیفالدوله زیسته و در آن دوره چیزهای زیادی از زندگی حاکمان را دیده، امر غریبی نخواهد بود. کشاجم به این بسنده نکرده که رسوم و نظمی که ادب سلوک را برای ما توضیح میدهد، ذکر کند، بلکه در لابهلای این بحثها مؤیداتی برای مطالبش از سخنان شاعران و حکمتهای حکیمان و مواقف ظریفان آورده؛ بهگونهای که کتاب در آنِ واحد، اندیشه و عواطف را باهم تغذیه میکند[۳]. محمود کشاجم علاوه بر ذکر شعرهای دیگر شاعران، از شعرهای خود نیز در این اثر استفاده کرده است[۴]. مطالب کتاب در 13 باب جای داده شده است: باب اول، باب مدح ندیم و ذکر فضایل وی و ذم نوشیدن تنهایی نبیذ است. نویسنده در این باب از سبب نامگذاری ندیم به این نام و توضیح جایگاه وی صحبت میکند. سپس آنچه را دیگران درباره نبیذ و شراب گفتهاند، میآورد و گروهی از کسانی که معتاد به شرب خمر بوده و سپس آن را بر خودشان حرام کردند (چه در جاهلیت و چه در اسلام) را نام میبرد[۵]. دومین باب، درباره اخلاق و صفات ندیم است. کشاجم در آن، بیان میکند که ندیم باید ویژگیهایی داشته باشد تا پادشاه از بودن با وی خسته نشود یا از چشم پادشاه نیفتد. خواننده، به مطالبی در این باب برخورد میکند که نفس سلیم آن را قبول نمیکند؛ زیرا این ویژگیها را در منافق میبیند[۶]. نویسنده در باب سوم، درباره اموری که بر میزبان درباره مهمانش واجب است، صحبت میکند و خاطرنشان مینماید که تکلف وی به چیزی بیش از اندازه تاب و توانش درست نیست؛ زیرا انسان با این کار داخل در حوزه تکریم تصنعی میشود. چهارمین باب، درباره نوشیدن و کثرت و قلّت آن است و در آن درباره مشخصه اجتماع یاران بر نوشیدن صحبت میشود و... پنجمین باب، به بحث درباره آنچه در هنگام شنیدن غنا بر ندیم واجب است، اختصاص دارد؛ در این باب، جایگاه غنا در نفس بشری تبیین میشود و توضیح داده میشود که در هنگام استماع، مجالی برای تصحیح کلام یا نغمهها وجود ندارد. ششمین باب، درباره گفتگو است؛ ندیم، بدون داشتن ویژگیهای خوشکلامی و تیزفهمی و گزیدهگویی، ندیم نخواهد بود[۷]. باب هفتم، درباره شستن دست پیش از غذا و پس از آن است. هشتمین باب، درباره پیمانهگردانی است. در سنت جاهلیت واجب بود که شراب، ابتدا به کسی که در سمت راست ساقی است داده شود؛ هرچند شأن این فرد از دیگران کمتر باشد. در این باب، بیان شده که اسلام تقدیم سمت راست را که ریشه جاهلی دارد، پذیرفته است[۸]. نهمین باب، درباره اکثار و اقلال است. نویسنده در آن درباره آنچه که ابتدا به شراب در آن لازم است، صحبت کرده و بیان کرده که واجب نیست که ندیم را بر نوشیدن مجبور کنند. وی توضیح داده که اگر ندیم مست شود، چنانچه بر نوشیدن وادار شده، ملامتی بر وی نیست. همچنین بدی سرانجام کسانی را که همیشه مست هستند و امورات زندگی را به خود رها کردهاند، بیان نموده است[۹]. باب دهم، درباره طلب حاجت در وقت نشستن بر بساط شراب است. در این باب، بیان شده که در حالت نوشیدن شراب، درست نیست که ندیم از همراهانش درخواست کند حاجتی از وی را برآورند؛ زیرا این امر داخل در مجال فرصتطلبی و بهرهکشی در آن لحظه خاص است؛ البته اگر وی برای غیر خود درخواستی داشته باشد، اشکالی بر وی نیست؛ هرچند در همین مورد نیز تأخیر درخواست و انداختن آن به زمانی پس از نوشیدن، بهتر است[۱۰]. نویسنده در یازدهمین باب، درباره آداب و پوشش و زی و هیئتی که ندیم باید به آن ملتزم باشد صحبت میکند. چیزهایی مانند نظافت جسم و... در این باب بیان میشود. درست نیست که ندیم از فرصت همنشینی با بزرگان بهرهبرداری کند و کلفت میان خودش و آنان را بردارد؛ زیرا این کار وی را از چشم آنان میاندازد[۱۱]. باب دوازدهم، درباره اموری است که درباره ندیم بر رئیسش لازم است. کشاجم در این باب توضیح میهد که بر رئیس لازم است بر کرامت ندیمش محافظت کند و وی را گرامی بدارد و او را بالا ببرد و باعث پایین آمدن شخصیت وی نزد دیگران نشود. سیزدهمین باب، درباره آداب شطرنج گفتگو میکند؛ نویسنده در آن درباره آدابی که در لابهلای بازیها رعایتش لازم است، مینویسد؛ خصوصا در مواردی که به طول میانجامد. وی سپس بیان میکند که این بازی نیازمند سکوت و آرامش است تا حواس افراد در این بازی پرت نشود[۱۲]. کشاجم، همه این ابواب را در اسلوب ادبی والا، مزین به شعر زیبا و مفید و نثر ادبی فخیم عرضه کرده است[۱۳].
وضعیت کتاب
فهارس فنی (آیات، احادیث نبوی، امثال، اشعار، رجز، اعلام، مصادر و مراجع و موضوعات)، در انتهای اثر ذکر شده است. در پاورقیها، اختلاف نسخ، منابع، ترجمه برخی اعلام و پارهای توضیحات دیگر ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه محقق بر چاپ اول کتاب.