آیین گنوسی و عرفان اسلامی

    از ویکی‌نور
    آیین گنوسی و عرفان اسلامی
    آیین گنوسی و عرفان اسلامی
    پدیدآورانجعفری، فرشته (نویسنده)
    ناشرعطائی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک2ـ313750ـ964ـ978
    کد کنگره

    آیین گنوسی و عرفان اسلامی تألیف فرشته جعفری، هدف از پژوهش در این کتاب، اثبات این نکته نیست که عرفان و تصوف اسلامی دارای سرچشمه‌هایی غیرایرانی و اسلامی است، بلکه هدف، شناخت مشترکات و مشابهات آراء و اندیشه‌های عرفان اسلامی و گنوسی از طریق تطبیق و مقایسۀ این آراء و اندیشه‌هاست.

    ساختار

    کتاب در چهار فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    تعالیم صوفیه که از قرآن و احادیث پیامبر سرچشمه گرفته بود، در ابتدای کار از نوع عملی و زاهدانه بود و بعدها جنبۀ نظری و عاشقانه به خود گرفت. محققان ظهور رابعه و تعالیم و رازونیازهای عاشقانۀ او به درگاه خداوند را نقطۀ شرع عرفان عاشقانه می‌دانند و تا پیش از او عرفان مبتنی بر زهد خشک مبتنی بر خوف بود. اما با گذشت زمان این تعالیم از تأثیر فلسفه و اندیشه‌های دیگر هم برکنار نماند و محیط فکری شهرهایی چون بغداد، صوفیه را با تعالیم فلاسفۀ یونان و نوافلاطونیان آشنا کرد. بدین ترتیب مباحث مربوط به وحدت وجود نیز وارد اندیشۀ عارفان مسلمان شد. از سوی دیگر مباحثه و مناظرۀ متکلمین اسلام با علمای یهود و مجوس و نصاری و مانوی، صوفیه را با اندیشۀ آنان آشنا کرد و سبب شد اصول و مباحثی از آیین‌های مختلف در اندیشۀ صوفیان مسلمان راه پیدا کند و سبب غنای تعالیم عرفانی اسلامی شود. همین نکته بود که بعضی از محققان را به اشتباه انداخت؛ به‌گونه‌ای که منشأ تصوف را همین مأخوذات یا حتی بعضی از آنها به‌شمار آوردند و فراموش کردند که مدت‌ها قبل از شروع به این اقتباسات، عرفان و تصوف در بین مسلمانان به وجود آمده است.

    آغاز شکل‌گیری کیش گنوسی را در قرن دوم میلادی دانسته‌اند؛ اگرچه عده‌ای باور دارند پیش از این تاریخ نیز گرایشات گنوسی در میان مذاهب مسیحی و یهودی وجود داشته است و مبدأ این آیین را در ظلمات ایام مختفی می‌دانند. اساس عقاید گنوسی بر معرفت اشراقی و سری است که انسان‌ها را به رهاندن روح از عالم مادی و رساندن آن به عالم بالا تشویق می‌کند و لازمۀ آن را زهد و امساک از نعمت‌های دنیوی می‌داند. از آنجا که بیشتر فرقه‌های گنوسی، مسیحی‌اند؛ تا اواخر قرن نوزدهم میلادی عقیدۀ حاکم این بود که گنوستیسیزم منشأ مسیحی دارد. اما امروزه با کشف متون جدید و مطالعۀ آنها پی به این نکته برده شده که در حقیقت آیین گنوسی از یک قرن پیش از مسیحیت آغاز شده و به سبب نگاه خاص مسیحیت به عالم، در آن بستر مناسبی برای رشد یافته است.

    هدف از پژوهش در این کتاب، اثبات این نکته نیست که عرفان و تصوف اسلامی دارای سرچشمه‌هایی غیرایرانی و اسلامی است، بلکه هدف، شناخت مشترکات و مشابهات آراء و اندیشه‌های عرفان اسلامی و گنوسی از طریق تطبیق و مقایسۀ این آراء و اندیشه‌هاست.

    در مقدمۀ کتاب ابتدا دربارۀ سرچشمه‌های عرفان و تصوف نکاتی بیان شده و سپس نویسنده پیشینۀ مطالعات گنوسی و مانوی را بررسی کرده است. در ادامۀ مقدمه دربارۀ آغاز کیش گنوسی و آراء و عقاید آنها و همچنین فرقه‌های گنوسی و نفوذ اندیشه‌های آنان میان مسلمانان بررسی‌هایی انجام داده است.

    فصل اول کتاب اختصاص به بررسی تطبیقی خداشناسی در آیین گنوسی و عرفان اسلامی دارد. در دیدگاه خداشناسانۀ این دو آیین با وجود اختلاف بنیادین، مشابهت‌هایی نیز وجود دارد. آیین گنوسی، آیینی ثنوی و دوبن‌انگار است که بحث از حضور دوگانۀ خالق دارد، یعنی خالق خیر و خالق شر که این دوگانگی و تقابل به تمام عناصر هستی راه می‌یابد و جسم و روح، نور و ظلمت و عقل و نفس را در برابر هم قرار می‌دهد. اما عارفان و حکیمان مسلمان اعتقاد به وحدانیت خدای متعال دارند. از سوی دیگر در کیش‌های گنوسی ذات خداوند متعال ناشناخته است و در عقاید عرفانی نیز شناخت ذات الهی برای هیچ انسانی مقدور نبوده و تنها صفات او را می‌توان شناخت.

    در فصل دوم کتاب، دربارۀ جهان‌شناسی این دو آیین مطالبی مطرح شده است. گنوسی‌ها این جهان را آفریدۀ خدای متعال نمی‌دانند، بلکه معتقدند خدایی زیردست آن را آفریده و عده‌ای معتقدنی فرشته‌ای نادان این جهان را خلق کرده است. آنان جهان و ماده را پست و بی‌ارزش می‌دانند؛ چون آفریدۀ خدای شر است تا روح انسان را که اخگری است ایزدی در بند و اسارت کشد.

    فصل سوم اختصاص به بررسی تطبیقی دربارۀ انسان‌شناسی دارد. گنوسیان انسان را مرکب از دو عنصر روح و جسم می‌دانند و جسم را زندان روح می‌شمرند و همواره انسان را تشویق به ترک آن می‌دانند. همین دیدگاه میان عارفان مسلمان نیز وجود دارد. عارف مسلمان جسم را زندان می‌داند؛ زیرا مانع صعود روح به عالم اعلی و جایگاه حقیقی خویش است. در مسئلۀ جبر و اختیار، گنوسی‌ها همچون عارفان مسلمان دچار گونه‌ای تناقض هستند. از سویی ستارگان و سیارات همواره بر سرنوشت انسان نظارت دارند و انسان اسیر دست سرنوشت است و از سوی دیگر انسان را مختار می‌دانند تا در میان جهل و معرفت یکی را برگزیند و به رستگاری رسد و از سرنوشت محتومی که خدایان شر برای او رقم زده‌اند، رها شود. این دیدگاه متناقض در میان عارفان مسلمان نیز نمایان است.

    فصل آخر کتاب دربارۀ فرجام‌شناسی است. از نظر گنوسی‌ها مرگ نه‌تنها زشت و ناپسند نیست که از آن‌رو که عامل رهایی روح انسان از زندان جسم است، امری مطلوب برداشت می‌شود. عارفان مسلمان نیز که همواره در آرزوی وصال به معشوق حقیقی خویش‌اند، مرگ را تولدی دیگر می‌یابند که به واسطۀ آن به کمال محبوب می‌رسند و از زندان جسم رهایی می‌یابند. [۱]


    پانويس

    1. ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها