ایزدی، عباس
نام | ایزدی، عباس |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | محمد |
متولد | 1301 ش |
محل تولد | نجفآباد اصفهان |
رحلت | 1371 ش یا 1412 ق |
اساتید | آيتالله مرعشى نجفى |
برخی آثار | اخلاق ایزدی
متن، شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی (موضوعی، قرآنی، روایی، اخلاقی، عرفانی و تربیتی) |
کد مؤلف | AUTHORCODE09720AUTHORCODE |
عباس ايزدى (1301-1371ش)، از اساتید حوزه علمیه اصفهان، نماینده حضرت امام خمینی ره و امام جمعه نجف آباد
ولادت
او فرزند محمد، در سال 1301ش در خانوادهاى مذهبى و متوسط از نظر اقتصادى كه پدر آن خانواده از كسبه بازار بود، در نجفآباد اصفهان، ديده به جهان گشود.
تحصیلات
در همان دوران كودكى مادر خويش را از دست داد. متأسفانه مرحوم پدرش با تحصيل علوم دينى ايشان مخالف بود، لذا وقتى به حوزه علميه راه يافت، از طرف پدر مورد بىتوجهى و بىاعتنايى قرار گرفت. ولى عموى ايشان حاج ملّا حيدر ايزدى كه كاسب و عالم بود، سرپرستى ايشان را بر عهده گرفت. بعد از دوران دبستان، در مغازه عموى خوش كار مىكرد و ساعاتى از شبانه روز را در منزل مرحوم حاج على منتظرى به تحصيل مىگذرانيد. سپس با كمك عموى خويش و ارشاد شيخ احمد حججى، به حوزه علميه قم هجرت كرد و از سن 18 سالگى، در سال 1319ش به تكميل علوم دينى در قم اشتغال ورزيد؛ در حالىكه گرفتار فقر مادى بود و از طريق روزه و نماز استيجارى امرار معاش مىنمود.
اساتيد
ادبيات را در قم و نجفآباد نزد شيخ احمد حججى، شيخ غلامحسين منصور و شيخ ابراهیم رياضى، قسمتى از لمعه، رسائل و مكاسب را نزد شيخ عبدالرزّاق نائينى، مقدارى از لمعه را نزد آيتالله مرعشى نجفى، قسمتى از مكاسب را در اصفهان نزد حاج آقا رحيم ارباب و شيخ احمد فياض، كفايه و مقدارى از فقه را در قم نزد محقق داماد، فلسفه، فقه، اصول و اخلاق را نزد امام خمينى(ره)، حسين بروجردى و محمدرضا گلپايگانى خواند و بالاخره بين سالهاى 1326تا1338، از درس فلسفه، عرفان و تفسير علامّه طباطبايى بهره برد. همزمان در اين ايام به تدريس فقه، اصول و فلسفه اشتغال داشت و همراه آيتالله منتظرى و آيتالله شهيد مطهرى به طور خصوصى در منزل، خدمت امام خمينى(ره) به فراگيرى منظومه حكمت (مرحوم حاج ملّا هادى سبزوارى) پرداخت.
تبلیغ و ارشاد
در سال 1338ش بعد از قريب 20 سال تحصيل در حوزه علميه قم، پس از آنكه چند سال از درگذشت مرحوم شيخ ابراهیم رياضى گذشته بود، به دنبال نياز مردم، به زادگاه خود، نجفآباد مراجعت نمود و رهبرى فكرى، اجتماعى و سياسى حوزه علميه و مردم نجفآباد را برعهده گرفت و با تحمل سختىها و مشكلات فراوان، در سختترين شرايط ستم شاهى، لحظهاى از ارشاد و هدايت مردم باز نماند. با اخلاص و جدّيت به تدريس فلسفه، عرفان، منطق، فقه و كتابهاى اسفار، منظومه، طهارت، خمس (حاج آقا رضاى همدانى)، مكاسب شيخ انصارى، كفاية الاصول، اخلاق، نهجالبلاغه و تفسير پرداخت.
تواضع و مسئولیتشناسى ايشان به اندازهاى بود كه جامع المقدمات، گلستان سعدى و عقايد الامامية را هم درس مىداد. در زمان شاه، موقعى كه در مدرسه علميه «الحجة» نجفآباد از طرف ساواک بسته شده بود و عدهاى از طلاب آن دستگير شده بودند، چند خانه خريدند تا تحصيل طلاب ادامه پيدا كند.
توجه وى به جوانان و گسترش علوم اسلامى بين اقشار مختلف جامعه، به حدى بود كه حتى كتابهاى فارسی كه اساتيد، نوعاً از تدريس آنها امتناع دارند و شأن خود را بالاتر از آن مىدانند، همانند: اصول فلسفه و روش رئاليسم (مرحوم علامه طباطبايى) و كتاب عدل الهى و عرفان و كلام (مرحوم شهيد مطهرى) را براى اقشار فرهنگى، دانشگاهى و حوزوى تدريس میكردند. در كنار آن، در فاطميه خواهران كه به وسيله آقا مجتبى آيت تأسيس شده بود، به تدريس پرداختند.
شبها در مسجد ميدان و ظهرها در حسینه اعظم نجفآباد، نماز جماعت مىخواند و به سخنرانى مىپرداخت. اكثر جوانان و مردم نمازگزار نيز به صف جماعت او مىپيوستند.
ايشان وقتى به نجفآباد آمدند، از ابتداى قرآن تا سوره مبارک يوسف را براى علماء، فضلاء، عدهاى از بازاريان و معلمين، با استفاده از تفاسير مختلف خصوصاً الميزان و مجمع البيان (به طور موضوعى اول صبح) تفسير میكردند و در مناسبتهاى مختلف به شرح دعاى افتتاح، ابوحمزه ثمالى، نهجالبلاغه و روايات اصول كافى مىپرداختند. اغلب سخنرانىها و خطبههاى ايشان پر مطلب، مفيد و جنبه درسى و تحقيقى داشت.
ايشان مىفرمودند از آغاز ورود به نجفآباد، نماينده آيتالله بروجردى و امام خمينى(ره) بودند. حضرت امام خمينى(ره) در يك اجازهنامهاى كه به ايشان دادهاند مىفرمايند: «من شرايط فقاهت را در ايشان مجتمع مىبينم فله التصدى لما للفقيه فيه التصدى» يعنى ايشان مجتهد هستند و هر چيزى را كه مجتهد عهدهدار هستند ايشان هم لياقت آن را دارند.
مبارزات
همزمان با اوجگيرى نهضت امام خمينى(ره)، در همه مراحل انقلاب اسلامى پيشقدم بودند و مردم را بيدار و هدايت مىنمودند. در اين راستا قبل از پيروزى انقلاب، همراه عدهاى از مردم و حجتالاسلام شيخ غلامحسين ايزدى (برادر خانم ايشان) دستگير و مدتى در زندان اصفهان بودند. وى دو نوبت از طرف مردم اصفهان، به عنوان نمايندهى خبرگان براى تدوين قانون اساسى و خبرگان رهبرى برگزيده شد. ايشان با پيروزى انقلاب اسلامى نيز از طرف امام خمينى(ره) به امامت جمعه تا سال 1371ش منصوب مىشوند.
ايشان در طول هشت سال دفاع مقدس، پيوسته پشت جبهه، ياور رزمندگان بود و در وقت ضرورت در كنار رزمندگان در جبههها حاضر مىشد. در شهادت فرزندش چنان صبور و بردبار بود كه اسوهى استقامت و الگويى نمونه براى همهى خانوادههاى شهداء به شمار مىرفت. شهادت فرزندش را به فال نيك گرفت.
وفات
ايشان بعد از يك عمر رياضت، خدمت به مردم، تبليغ دين، تدريس و پرورش شاگردان و استوانههاى علمى سرانجام در صبحگاه جمعه 8 خرداد ماه سال 1371ش مطابق با 26 ذى القعده 1412 در پى يک سكته قلبی و قريب دو ماه بيمارى دعوت حق را لبيک و به ملکوت اعلى پيوست.
آثار
بخشى از آثار و تأليفات ايشان كه بعد از وفات از درسها و سخنرانىهایشان شده، عبارت است از:
- شوق ديدار، قصهى حضرت موسى(ع) در قرآن
- يينه حريم، شرح و تفسير خطبه اول نهجالبلاغه
- كليات اخلاق
- شرح و تفسير دعاى افتتاح و...