آرتیمانی، رضیالدین
رَضیُالدّینِ آرْتیمانی، شاعر ایرانی سدۀ ۱۱ ق / ۱۷ م، میرزا ابراهیم ادهم فرزند ایشان است.
نام، تخلص، لقب، نسب
نام وی سید محمد، تخلصش رضی، و لقبش رضیالدین بود؛ اما نام و شهرتش در برخی منابع به صورتهای سید رضیالدین آرتمانی و میر رضی آرتیمانی همدانی نیز ضبط شده است. او از سادات آرتیمان، قریهای در نیمفرسنگی شهر تویسرکان و از توابع همدان، بود.
خاندان رضی همگی اهل عرفان و ادب بودند. از پدربزرگ وی، خان احمد خان، اشعاری بر جای مانده است.
اساتید
از جزئیات زندگی رضیالدین اطلاعی دقیق در دست نیست. وی دوستدار سیروسفر بود. در جوانی سفری به همدان داشت و در آنجا با شاعرانی چون میر مغیث محوی، مرشد بروجردی، رشکی، هلاکی و دیگران دیدار کرد و حتى گفتهاند که مدتی شاگرد میر مرشد بروجردی (د ۱۰۳۰ ق / ۱۶۲۱ م) هم بوده است.
سفرها، منشی دفتر شاه عباس اول، تصوف
رضی به همراه مرشد بروجردی که به قصد سیروسلوک عازم اصفهان و شیراز شده بود، مدتی به اصفهان رفت و در آنجا در زمرۀ منشیان دفتر شاه عباس اول (سل ۹۹۶- ۱۰۳۸ ق / ۱۵۸۸- ۱۶۲۹ م) درآمد و مورد عنایت اعتمادالسلطنه (د ۱۰۳۷ ق / ۱۶۲۸ م) قرار گرفت.
سفر به اصفهان، زندگی رضیالدین آرتیمانی را متحول کرد؛ چراکه نهتنها در آنجا صاحب شغلی مناسب شد، بلکه در همانجا بود که با بانویی از خاندان صفوی ازدواج کرد و از وی صاحب پسری شد. رضی گویا قصد رفتن به هندوستان داشت، اما به سببی نامعلوم از این سفر چشم پوشید.
در همان زمان جوانی که سفری به همدان داشت، به خدمت میرزا ابراهیم همدانی (ه م؛ د ۱۰۲۵ یا ۱۰۲۶ ق / ۱۶۱۶ یا ۱۶۱۷ م)، از پیشوایان اهل تصوف آن ناحیه رسید؛ از همان زمان به عرفان و تصوف گرایش پیدا کرد و خیلی زود، مقامات سلوک را طی نمود و سرحلقۀ عارفان همدان شد.
رضیالدین در اواخر عمر به آرتیمان بازگشت و روزهای پایانی عمرش را در آنجا سپری کرد. وی بهعنوان شیخالاسلام تویسرکان و توابع آنجا، به امور دینی مردم مشغول شد و روزگارش را به ارشاد گذراند. او هیچگاه از ریاست دینی و مقام عرفانی خود استفادۀ مادی نکرد و برای گذران زندگی، به کشت و زرع در تویسرکان پرداخت و گویا خانقاهی هم در مزرعه بنا نمود.
وفات
پس از مرگ رضی در ۱۰۳۷ ق / ۱۶۲۸ م، وی را در همان خانقاه به خاک سپردند و آن مزرعه هم به نام «میر رضی» شهرت یافت (آرامگاه او در «همینه «(محلهای در شهر) تویسرکان قرار دارد که به آرامگاه میررضیالدین آرتیمانی شهرت دارد).
ویژگیهای شعری
رضیالدین بهویژه در سرودن غزل و قصیده و رباعی تبحری خاص داشت و در بیان مضامین عارفانه استاد بود؛ سادگی و روانی از ویژگیهای شعری او ست. قصاید رضیالدین نیز حالوهوای عارفانه دارند؛ در برخی از قصایدش، به مدح حضرت علی(ع) پرداخته و بدینسان، ارادت خود را به آن حضرت بازنموده است. غزلیات وی که بیشترِ حجم دیوان او را در بر گرفته، ساده و رواناند؛ وی در بهرهگرفتن از صنایع بیانی و بدیعی چون تشبیه و تلمیح و جز آن، در اشعارش افراط نکرده، و فهم آنها بسیار آسان است. به گفتۀ اته، رضیالدین آرتیمانی نیز همانند دیگر شاعران غزلسرای همعصر خود، چندان دربند وزن و قافیه نبود و در سرودههای خود احساسات بیشائبه را جلوهگر میساخت.
فرزندان
پسر رضیالدین، میرزا ابراهیم ادهم ـ که او نیز دستی در شعر داشت ـ در عهد شاهجهان (سل ۱۰۳۷- ۱۰۶۸ ق / ۱۶۲۸- ۱۶۵۸ م) به هند رفت و بااینکه به کمک داوود تقرب خان، نزد شاه تقرب یافت، بهسبب ارتکاب اعمال ناشایست به زندان افتاد. وی در ۱۰۶۰ ق / ۱۶۵۰ م در هندوستان جان سپرد.
آثار
1- دیوان،
از رضیالدین آرتیمانی دیوان شعری بر جای مانده که مشتمل بر قصیده، غزل، قطعه، ترجیعبند، رباعی و برخی غزلهای ناتمام وی است؛
2- ساقینامه به نام «خروش سینه» یا «سوگندنامه»،
همچنین از او ساقینامهای به نام «خروش سینه» یا «سوگندنامه»، و نیز ساقینامهای بیعنوان باقی مانده است که شهرت رضیالدین آرتیمانی بیشتر مرهون همین ساقینامههای او ست.
3- ساقینامهای بیعنوان،
این ساقینامه که در مدح شاه عباس صفوی سروده شده است، بااینکه بیش از ۱۷۵ بیت ندارد، در مقایسه با دیگر ساقینامههای عصرش، کوتاهتر، زیباتر و بیتکلفتر است. آغاز و انتهای این اثر، موشح به نام حضرت علی(ع) است.
دیوان رضیالدین و «ساقینامۀ» وی که نسخههای گوناگونی در کتابخانههای سراسر جهان دارد، نخستینبار توسط محمدعلی امامی در ۱۳۴۶ ش همراه با مقدمهای کوتاه منتشر شد. این دیوان در ۱۳۷۲ ش نیز به کوشش انتشارات دارالفکر، و بار دیگر در ۱۳۷۳ ش به کوشش احمد کرمی در تهران به چاپ رسیده است[۱].
پانویس
- ↑ رفوگران، مروارید، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی
منابع مقاله
رفوگران، مروارید، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی. https://www.cgie.org.ir/fa/article/266785