آراء المعتزلة الأصولية
آراء المعتزلة الأصولية | |
---|---|
پدیدآوران | ضویحی، علی بن سعد (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | دراسة و تقويما |
سال نشر | 1415ق - 1995م |
چاپ | 1 |
شابک | 9960-01-024-4 |
موضوع | اصول فقه اهل سنت - قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ض9 آ4 155/1 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آراء المعتزلة الأصولیة، نوشته علی بن سعد بن صالح ضویحی است که در آن، آرای معتزلیان را در آنچه که بهحکم شرعی، ادله شرعی، نسخ، دلالت الفاظ، اجتهاد و تقلید تعلق میگیرد و با مقایسهای که با فرقههای اصولی دیگر انجام داده، بررسی کرده است. عبدالحمید میهوب عویس بر این کتاب تقریظ زده است.
ضویحی، در رویکرد تطبیقی خود، آرای معتزلیان اصولی را با روش ممتاز و یکتا (منحصربهفرد) پژوهش کرده است. او چهار روش را در تحقیق علم اصول در برابر خود دیده است؛ الف- رویکرد جمهور علمای اصولی که از سه مذهب مالکی، شافعی و حنبلی فراهم میآید. آنان رویکرد متکلمان را برگزیدهاند؛ ب- رویکرد حنفیان که در روش پژوهش خود به استقرای فرعها و مسئلهها دستزده و قاعدهها را از میان آنها بیرون میآورند. روش آنان، به خلاف رویۀ جمهور، برای آشنایی مبتدیان سودمندتر است. چراکه جمهور در ابتدا، قاعدهها را وضع میکنند. اما کار تطبیق آنها را بر فروع به خواننده وامینهند. البته، کاربرد این رویکرد تطبیقی از توان کسی جز عالمان برنمیآید؛ پ- رویکرد شاطبی، عالم اصولی که در روش خود، تحقیقات علمی را به واقعیت احکام شرعیه ربط میدهد؛ ت- رویکرد تطبیقی میان همه دیدگاهها و برگزیدن رأی درست از میان آنها. ضویحی همین رویکرد اخیر را در پژوهش خود برگزیده است.
ضویحی در روش خود، آرای جمهور اصولیان را بررسی نموده و موارد همسان و اختلافی دیدگاهها را بیان کرده است. او سپس، آرای جمهور را با آرای معتزلیان مقایسه نموده و در این کار، هر مسئلهای را که اثر و فرع فقهی بر آن بار نشود، بیرون گذارده است؛ چراکه، اینگونه مسائل در علم «اصول فقه» اصالت نداشته و جایگاه عاریتی دارند و این، نکتهای است که شاطبی نیز به آن تاکید ورزیده و ضویحی از او پیروی نموده است.[۱]
ضویحی هیچ موضوع اصولی را وانهاده است و با رویکرد تطبیقی میان همه آرا، همسانیها و تفاوتهای آنها را نمایان کرده است. او کار خود را از مباحث مقدماتی علم اصول آغاز کرده، سپس از مبحث «حکم شرعی» و تقسیمات آن تا آخرین مبحث «تقلید» و مسائل آن پیش رفته است.
نویسنده بر این باور است که این موضوع، تا کنون، جداگانه بررسی نشده است. ازاینرو، دست به تحریر آرای معتزلیان زده است و آنها را از منابع اصلیشان، مانند کتاب «مغنی» از قاضی عبدالجبار، «المعتمد» از حسین بصری و آثار دیگران به همراه بهرهگیری از کتابهای اصولی فرقههای دیگر که دیدگاه معتزلیان را ثبت کردهاند، به دست آورده است.
روش پژوهش ضویحی اینگونه است که او به خوانش درست و دقیق آرای معتزلیان، آنگونه که امانتداری ایجاب میکند، میپردازد و در بررسی آرای اصولیان با نگاه به یک دیدگاه مخالف، ابتدا رأی جمهور را آورده، سپس، دیدگاه معتزلیانی که موافق آرای جمهورند، ارائه میدهد. او در هر مسئلهای، ترتیب زمانی آرا و گفتارها را بهحسب گوینده آنها رعایت کرده است. وی حدیثها را از منابع معتبر نقل میکند و به احادیثی که اصولیان در کتابهایشان آوردهاند، از جهت اعتبار آنها بیاعتنا بوده است. از کارهای دیگر او، ارائه استدلالهای شرعی و عقلی در تبیین مسئلهها، اعتماد بهدرستی روایتهایی که از صحیحین نقل شده است و بررسی نمودن احادیثی که غیر از این دو منبع آورده شدهاند، تخریج حدیثها، ارائه شرح کوتاه از فرقههایی که نامشان در کتاب آمده است، ارائه شرح کوتاه از هر دانشی که در بحثها مطرح شده است، درج معنای واژههای دشوار از فرهنگنامهها، درج نتیجه هر بحث در پایان آن و درج فهرستی از آیهها، حدیثها، کتابها، فرقهها، کسان و موضوعها است.[۲]
پانویس
منابع مقاله
- تقریظ کتاب
- مقدمه نویسنده