آداب النفس
آداب النفس، اثر سید محمد بن محمد عیناثی عاملی (از اعلام قرن یازدهم هجری) است. این کتاب با هدف تأدیب و تهذیب نفس انسانی نگاشته شده است و شامل نصایح و مواعظی است که روح را بهسوی تقوی، زهد در دنیای فانی و رغبت به دار آخرت سوق میدهد، تا با خیر و راستی و رشد آراسته شده و از شر و فساد دور گردد.
| آداب النفس | |
|---|---|
| پدیدآوران | عیناثی، محمد بن محمد (نويسنده) میاموی، محمدکاظم (محقق) |
| ناشر | مؤسسة الأعلمي للمطبوعات |
| مکان نشر | لبنان - بیروت |
| سال نشر | 1415ق - 1995م |
| چاپ | 1 |
| موضوع | اخلاق اسلامی -- متون قدیمی تا قرن ۱۴,قرن ۱۱ق احادیث اخلاقی,قرن ۱۱ق داستانهای اخلاقی |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | BP ۲۴۷/۶۵/ع۹آ۴ |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب در یک مقدمه، بیست و شش فصل و یک خاتمه تنظیم شده است.
سبک نگارش
سبک نگارش کتاب ماهیتی تعلیمی و اخلاقی دارد و بر سه ویژگی اصلی استوار است:
گزارش محتوا
مقدمه کتاب بر این اصل بنا شده است که نفس انسانی نیازمند تأدیب، تهذیب، تعنیف و ترغیب است. نویسنده وظیفه هر انسان را کمال بخشیدن به مکارم اخلاق میداند و در بخشی مفصل به این مسئله میپردازد که آیا میتوان خلقی را که طبعاً در انسان وجود دارد، تغییر داد یا خیر. نفس دارای چهار قوه است: عاقله، غضبیه (سبعیه)، شهویه و بهیمیه؛ و عدالت که حکیمان آن را حکمت، شجاعت و عفت مینامند، حاصل اعتدال و توازن بین این قوا است. در نهایت، هدف غایی، تصفیه نفس از کدورت، دعوت به تقوی و کسب آمادگی برای دار باقی است[۴].
فصل اول: این فصل به ترغیب در طاعات و زهد در دنیای فانی اختصاص دارد. در این بخش حکایات و مواعظی از سلف صالح نقل شده که انسان را به مغتنم شمردن فرصتها برای اعمال نیک و روی گرداندن از دنیا تشویق میکند، چرا که دنیا دارِ فانی و منزل موقت است[۵].
فصل دوم: به بحث در فضایل عزلت و خلوت میپردازد و با نقل کلمات و اشعار حکما و عرفا توضیح میدهد که چگونه عزلت به انسان کمک میکند تا از آفات آمیزش با خلق و آفات برخاسته از تعاملات بپرهیزد و با فراغ قلب به بندگی خدا بپردازد. در این فصل همچنین نقل شده که عاقل در صورت نیافتن یار صدیق و خوف از گمراهی، انزوا را بر معاشرت ترجیح میدهد؛ اما معاشرت با صالحان و اخیار را ترک نکرده و آن را بر عزلت ترجیح میدهد[۶].
فصل سوم: در مورد مصاحبت با نفوس پاک و معاشرت با آنها و انس با اخلاق نیکو است. واجب است که انسان در طلب اخلاق نیکو باشد تا در معاشرت با مردم آن را بکار گیرد و با مردم به شیوهای برخورد کند که خیروبرکت را به همراه داشته باشد، در معاشرت خود اخلاص، تواضع و وفای به عهد را رعایت کند. همچنین در این فصل بر اهمیت انتخاب دوستان شایسته و پرهیز از کسانی که رذایل اخلاقی دارند، تأکید شده است[۷].
فصل چهارم: در آداب نفس با فضیلتهای عفت، تقوی، زهد و ورع است. عفت به معنای خویشتنداری از لذات مشترک بین حیوان و انسان است و منظور، استفاده از لذات در حد نیاز و تحت فرمان عقل است نه ترک آنها و تقوی و ورع به اجتناب از محرمات و شبهات میانجامد. زهد به رغبت در آخرت و روی گرداندن از دنیا تعریف میشود. و برای ورع (پرهیزکاری) چهار مرتبه ذکر شده، پرهیز از عملی که سبب تفسیق و سقوط عدالت شود، ورع صالحین که پرهیز از هر چیزی است که شائبه حرام دارد، ورع متقین که پرهیز از هر آنچه فایده برای فرد نداشته باشد و ورع صدیقین که پرهیز از هر آنچه که در قوت بر طاعت الهی از آن طلب نشود یا اینکه شائبهای از معصیت در آن باشد. وی با ذکر روایت، قصههای تاریخی و نقلقول از حکما، صالحین و خطبا سعی در روشنکردن ابعاد مختلف بحث دارد[۸].
فصل پنجم: شامل اشیای متفرقه و مواعظ حکیمانه مختلف است. از جمله مطالب مطرح شده، بیان حدیث پیامبر(ص) در اینکه: هفت دستهاند که در روز قیامت زیر سایه رحمت خدا قرار میگیرند. همچنین این فصل به مباحثی پیرامون دوری از حاکمان ظالم و ترک دنیا بهمنظور حفظ دین و آخرت میپردازد[۹].
فصل ششم: درباره شکر و مراتب آن سخن میگوید. این فصل شکر را از جمله مقامات برجسته میداند که صاحبان حقایق (اصحاب المعانی) به دنبال آن هستند و اشاره میکند که شکر از اخلاق الهی و آغاز و خاتمه کلام بهشتیان است[۱۰].
فصل هفتم: در معارف و سعادت نفسانی است. سعادت حقیقی نفسانی به معنای کسب ملکه و هیئتی است که اعمال نیکو را در پی داشته باشد و فرد را بهسوی معرفت کامل حق و رهایی از دنیا هدایت کند. این فصل به تقسیم مردم بر اساس نحوه برخوردشان با دنیا و آخرت اشاره دارد[۱۱].
فصل هشتم: در آداب نفس، به ذکر چگونگی انتقال از حرکات نکوهیده بهسوی اعمال ستوده و لزوم وقوف بر حد کمال میپردازد. این آداب شامل اموری چون اخلاص، وفاداری، تواضع، صلهرحم و احسان است. این بخش بهتفصیل طبقات مردم در رعایت آداب و تفاوت میان اهل بلاغت (آداب ظاهری) و اهل مجاهده (آداب باطنی) میپردازد[۱۲].
فصل نهم: در بیان مختصری از آداب سفر است. در این بخش دلایلی که زاهدان به سفر میروند (مانند حج، طلب علم، یا فرار از آفات دنیا) ذکر شده و توصیههایی برای مسافر، از جمله توکل بر خدا و حسن معاشرت در سفر، ارائه میشود سپس جمع و فرق، فنا و بقا و غیبت و حضور را هر کدام بر چهار دسته تقسیم میکند و توضیح میدهد[۱۳].
فصل دهم: شامل مواعظ و اندرزهایی متنوع است. این فصل دربرگیرنده احادیث قدسی و اقوال حکما و صالحان است که بر اهمیت محاسبه نفس، آمادهسازی برای مرگ، و عدم فریبخوردن از غرور و جاهلیت تأکید میکند[۱۴].
در سایر فصول کتاب نیز بر همین ترتیب، به موضوعاتی همچون عجب و احوال زهاد، مرگ و مباحث مربوط به آن، تواضع و تکبر، حیا و وفا، خوفورجا، فقر و گرسنگی، حرص و آرزو، مخالفت با نفس، غضب و حلم، خیر و شر، کیفیت معاشرت با دوستان و... پرداخته شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.