گلستان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ آوریل ۲۰۲۳
{{کاربردهای دیگر| گلستان (ابهام زدایی)}}
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
({{کاربردهای دیگر| گلستان (ابهام زدایی)}})
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR18085J1.jpg
| تصویر =NUR18085J1.jpg
| عنوان =گلستان سعدی: پس از مقابله هفت نسخه خطی و ده نسخه چاپی
| عنوان =گلستان سعدی
| عنوان‌های دیگر =پس از مقابله هفت نسخه خطی و ده نسخه چاپی از مداخله کاتبان و ناشران پیشین ویراسته بد آنچه سعدی روی کاغذ آورد نزدیک با اعراب و معنای واژه‌ها
| عنوان‌های دیگر =پس از مقابله هفت نسخه خطی و ده نسخه چاپی از مداخله کاتبان و ناشران پیشین ویراسته بد آنچه سعدی روی کاغذ آورد نزدیک با اعراب و معنای واژه‌ها


گلستان
گلستان
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سعدی، مصلح بن عبدالله]] (نويسنده)
[[سعدی، مصلح بن عبدالله]] (نویسنده)


[[ایزدپرست، نورالله]] (به کوشش)
[[ایزدپرست، نورالله]] (به کوشش)
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =964-6305-09-1
| شابک =964-6305-09-1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18602
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18085
| کتابخوان همراه نور =18085
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر| گلستان (ابهام زدایی)}} 
'''گلستان سعدى'''، اثر فارسى [[سعدی، مصلح بن عبدالله|ابومحمد مصلح بن عبدالله]] مشهور به [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى شيرازى]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|مشرف‌الدين]] (606 - 691ق)، كتابى اخلاقى و اجتماعى و يكى از مهم‌ترين و جذاب‌ترين متون ادب فارسى است كه [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] آن را يك سال پس از بوستان، كتاب نخستينش، در بهار 665ق نوشته و آن را به نام شاهزاده سعد بن ابى‌بكر بن سعد بن زنگى كرده است.
'''گلستان سعدى'''، اثر فارسى [[سعدی، مصلح بن عبدالله|ابومحمد مصلح بن عبدالله]] مشهور به [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى شيرازى]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|مشرف‌الدين]] (606 - 691ق)، كتابى اخلاقى و اجتماعى و يكى از مهم‌ترين و جذاب‌ترين متون ادب فارسى است كه [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] آن را يك سال پس از بوستان، كتاب نخستينش، در بهار 665ق نوشته و آن را به نام شاهزاده سعد بن ابى‌بكر بن سعد بن زنگى كرده است.


خط ۳۷: خط ۳۸:


== ساختار ==
== ساختار ==
 
كتاب، پس از مقدمه محقق در اشاره به نقص نسخه چاپى، با ديباچه نویسنده آغاز شده و ترتيب مطالب، چون بهشت، به هشت باب اتفاق افتاده و اين بيت كه در يكى از غزل‌هاى خود شيخ آمده، مناسب اين كتابت است:
 
كتاب، پس از مقدمه محقق در اشاره به نقص نسخه چاپى، با ديباچه نويسنده آغاز شده و ترتيب مطالب، چون بهشت، به هشت باب اتفاق افتاده و اين بيت كه در يكى از غزل‌هاى خود شيخ آمده، مناسب اين كتابت است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''هر باب ازين كتاب نگارين كه بنگرى''|2=''همچون بهشت گويى از آن باب خوش‌تر است''}}
{{ب|''هر باب ازين كتاب نگارین كه بنگرى''|2=''همچون بهشت گويى از آن باب خوش‌تر است''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
اين اثر، داراى نثرى است آميخته به شعر، ساده و روان، آهنگين و مسجع. پيش از سعدى نيز نويسندگانى بوده‌اند كه كلام خويش را به سجع مى‌آراستند، اما هيچ‌يك از آنان در اين كار توفيق سعدى را نيافت؛ زيرا [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] سجع و موازنه را با سادگى كلام توأم كرد و اين كارى است بس دشوار. ديگر نويسندگان براى آوردن سجع و موازنه، از كلمات عربى و گاه از واژگان دشوار آن زبان كمك مى‌گرفتند؛ حال آنكه سجع‌هاى گلستان همه با كلمات ساده و متداول زبان ساخته شده و در كلام او بس طبيعى افتاده است<ref>غلام‌رضايى، محمد، ص 120</ref>
اين اثر، داراى نثرى است آميخته به شعر، ساده و روان، آهنگين و مسجع. پيش از سعدى نيز نويسندگانى بوده‌اند كه كلام خويش را به سجع مى‌آراستند، اما هيچ‌يك از آنان در اين كار توفيق سعدى را نيافت؛ زيرا [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] سجع و موازنه را با سادگى كلام توأم كرد و اين كارى است بس دشوار. ديگر نويسندگان براى آوردن سجع و موازنه، از كلمات عربى و گاه از واژگان دشوار آن زبان كمك مى‌گرفتند؛ حال آنكه سجع‌هاى گلستان همه با كلمات ساده و متداول زبان ساخته شده و در كلام او بس طبيعى افتاده است<ref>غلام‌رضايى، محمد، ص 120</ref>
خط ۵۳: خط ۵۲:
انشاء گلستان را از نوع نثر مسجع شمرده‌اند كه معمولا آن را در مقابل نثر مرسل يا آزاد، يكى از دو قسم قرار مى‌دهند، اما حق مطلب اين است كه نثر مسجع، قسم سومى است از كلام ادبى كه حد متوسط و برزخ مابين نظم و نثر است؛ چه از جهت سجع و قافيه، شبيه نظم است و از اين جهت كه مقيد به وزن عروضى نيست، داخل نوع نثر مى‌شود<ref>همان، ص 103</ref>
انشاء گلستان را از نوع نثر مسجع شمرده‌اند كه معمولا آن را در مقابل نثر مرسل يا آزاد، يكى از دو قسم قرار مى‌دهند، اما حق مطلب اين است كه نثر مسجع، قسم سومى است از كلام ادبى كه حد متوسط و برزخ مابين نظم و نثر است؛ چه از جهت سجع و قافيه، شبيه نظم است و از اين جهت كه مقيد به وزن عروضى نيست، داخل نوع نثر مى‌شود<ref>همان، ص 103</ref>


== گزارش محتوا ==
==گزارش محتوا==
 
ديباچه، پس از حمد پروردگار، نعت پيامبر(ص) و ستايش حكمران آن زمان و جانشين و نخست‌وزير او، پيرامون موارد زير مى‌باشد: وابسته نبودن نویسنده به دربار و دستگاه، زمينه تأليف كتاب، گوشه‌نشينى و خاموشى گزيدن و...
 
ديباچه، پس از حمد پروردگار، نعت پيامبر(ص) و ستايش حكمران آن زمان و جانشين و نخست‌وزير او، پيرامون موارد زير مى‌باشد: وابسته نبودن نويسنده به دربار و دستگاه، زمينه تأليف كتاب، گوشه‌نشينى و خاموشى گزيدن و...


باب اول، در سيرت پادشاهان بوده و داراى چهل و دو مثل نثر آميخته با نظم و دو مثنوى حكمت و اندرز است.
باب اول، در سيرت پادشاهان بوده و داراى چهل و دو مثل نثر آميخته با نظم و دو مثنوى حكمت و اندرز است.
خط ۸۰: خط ۷۷:
«او را ديد از هيئت نخستين بگرديده و سرخ و سپيد برآمده».
«او را ديد از هيئت نخستين بگرديده و سرخ و سپيد برآمده».


«يكى از حكما پسر را نهى همی‎كرد از بسيارى خوردن كه سيرى مردم را رنجور كند. گفت: اى پدر! گرسنگى خلق را بكشد، نشنيده‌اى كه ظريفان گفته‌اند به سيرى مردن به كه گرسنگى بردن؟ گفت:اندازه نگه‌دار»<ref>غلام‌رضايى، محمد، ص 122</ref>
«يكى از حكما پسر را نهى همی‎كرد از بسيارى خوردن كه سيرى مردم را رنجور كند. گفت: اى پدر! گرسنگى خلق را بكشد، نشنيده‌اى كه ظريفان گفته‌اند به سيرى مردن به كه گرسنگى بردن؟ گفت: اندازه نگه‌دار»<ref>غلام‌رضايى، محمد، ص 122</ref>


[[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] در جملگى داستان‌هاى گلستان، در بيان مطلب، از عناصر زندگى مردم كمك گرفته است. مثال را به ابيات زير كفايت مى‌كنيم:
[[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] در جملگى داستان‌هاى گلستان، در بيان مطلب، از عناصر زندگى مردم كمك گرفته است. مثال را به ابيات زير كفايت مى‌كنيم:
خط ۹۹: خط ۹۶:
[[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]]، مسلمان است و متدين، عارف‌مسلك، فرهيخته و مهذّب و بافرهنگ كه فرهنگ پيش از خود را به‌عنوان پشتوانه‌اى براى آثار خويش قرار داده است و از آن به‌طرزى نيكو در آثار خود استفاده برده؛ بدين سبب خواننده فارسى‌زبان، آثار سعدى را آيينه فرهنگ گذشته خويش مى‌بيند و از نظر ذهنى و فكرى و فرهنگى با آن‌ها احساس بيگانگى نمى‌كند. سخن از دين، قرآن، فقه، كعبه، درويش و... گفتن و از حاتم طايى، لقمان حكيم، فريدون، كيخسرو، ضحاك، محمود، اياز و حجاج يوسف نام بردن و ده‌ها نمونه ديگر ازين دست، نمونه‌هاى بارز و ممتازى است بر اين مدعا و اگر نيك بنگريم هيچ جاى گلستان را با فرهنگ گذشته خويش بيگانه نمى‌بينيم؛ به همين سبب فضاى گلستان را فضاى زندگى و جامعه خود مى‌يابيم كه براى ما مأنوس و مألوف است<ref>همان، ص 123</ref>
[[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]]، مسلمان است و متدين، عارف‌مسلك، فرهيخته و مهذّب و بافرهنگ كه فرهنگ پيش از خود را به‌عنوان پشتوانه‌اى براى آثار خويش قرار داده است و از آن به‌طرزى نيكو در آثار خود استفاده برده؛ بدين سبب خواننده فارسى‌زبان، آثار سعدى را آيينه فرهنگ گذشته خويش مى‌بيند و از نظر ذهنى و فكرى و فرهنگى با آن‌ها احساس بيگانگى نمى‌كند. سخن از دين، قرآن، فقه، كعبه، درويش و... گفتن و از حاتم طايى، لقمان حكيم، فريدون، كيخسرو، ضحاك، محمود، اياز و حجاج يوسف نام بردن و ده‌ها نمونه ديگر ازين دست، نمونه‌هاى بارز و ممتازى است بر اين مدعا و اگر نيك بنگريم هيچ جاى گلستان را با فرهنگ گذشته خويش بيگانه نمى‌بينيم؛ به همين سبب فضاى گلستان را فضاى زندگى و جامعه خود مى‌يابيم كه براى ما مأنوس و مألوف است<ref>همان، ص 123</ref>


در زبان فارسى، كمتر شاعر و نويسنده‌اى را مى‌شناسیم كه چون سعدى صاحب طبعى روان و موزون باشد و بر الفاظ مسلّط. تسلّط او بر واژگان آن‌چنان است كه هيچ‌يك از كلمات او را چه در نثر و چه در نظم، نمى‌توان جابه‌جا كرد و هيچ واژه‌اى را نمى‌توان تغيير داد. بسيارى از اشعار او، از نظر مقام كلمات در جمله و ارتباط آن‌ها با يكديگر، هم به لحاظ دستورى و هم به لحاظ معانى و بيان، آن‌چنان مناسب افتاده است كه اگر بيت او را به نثر بنويسيم و نثر او را به نثر امروزى بدل كنيم نيز همان حالت را خواهد داشت<ref>همان، ص 124</ref>
در زبان فارسى، كمتر شاعر و نویسنده‌اى را مى‌شناسیم كه چون سعدى صاحب طبعى روان و موزون باشد و بر الفاظ مسلّط. تسلّط او بر واژگان آن‌چنان است كه هيچ‌يك از كلمات او را چه در نثر و چه در نظم، نمى‌توان جابه‌جا كرد و هيچ واژه‌اى را نمى‌توان تغيير داد. بسيارى از اشعار او، از نظر مقام كلمات در جمله و ارتباط آن‌ها با يكديگر، هم به لحاظ دستورى و هم به لحاظ معانى و بيان، آن‌چنان مناسب افتاده است كه اگر بيت او را به نثر بنویسیم و نثر او را به نثر امروزى بدل كنيم نيز همان حالت را خواهد داشت<ref>همان، ص 124</ref>


[[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] چون شعر مى‌سرايد و نثر مى‌نويسد، گويى كلمات چون سيلى خروشان و سر به نشيب از كوهسار طبعش به‌سوى درياى آثارش روان است؛ بدين سبب، كلام او روان و مؤثر و گيرا و دل‌نشين است؛ آن‌چنان‌كه بسيارى از اشعار و جملات وى با يك‌بار خواندن بر آيينه خاطر نقش مى‌بندد و در ذهن مرتسم مى‌شود. هر صفحه‌اى از گلستان را كه باز كنيم، مثالى و شاهدى بر اين مدعا مى‌توانيم بيابيم. براى پرهيز از تفصيل به اين چند بيت اكتفا مى‌كنيم:<ref>همان، ص 124</ref>
[[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] چون شعر مى‌سرايد و نثر مى‌نويسد، گويى كلمات چون سيلى خروشان و سر به نشيب از كوهسار طبعش به‌سوى درياى آثارش روان است؛ بدين سبب، كلام او روان و مؤثر و گيرا و دل‌نشين است؛ آن‌چنان‌كه بسيارى از اشعار و جملات وى با يك‌بار خواندن بر آيينه خاطر نقش مى‌بندد و در ذهن مرتسم مى‌شود. هر صفحه‌اى از گلستان را كه باز كنيم، مثالى و شاهدى بر اين مدعا مى‌توانيم بيابيم. براى پرهيز از تفصيل به اين چند بيت اكتفا مى‌كنيم:<ref>همان، ص 124</ref>
خط ۱۱۶: خط ۱۱۳:
شاهكارهاى بزرگ ادبى جهان و از جمله گلستان سعدى اين خصوصيت را دارند كه زمان و مكان نمى‌شناسند و از مرزهاى زمانى، مكانى، زبانى و فرهنگى خويش عبور مى‌كنند و به همه زبان‌ها ترجمه مى‌شوند و همگان آن‌ها را مى‌خوانند و بدين گونه مى‌توان گفت كه اين دسته از شاهكارها، اختصاص به قومى خاص ندارند، بلكه از آن همه مردم جهان است. سعدى در گلستان در جنب ساير هنرمندى‌ها و نوآورى‌هاى خويش چنين كارى كرده است<ref>همان، ص 125</ref>
شاهكارهاى بزرگ ادبى جهان و از جمله گلستان سعدى اين خصوصيت را دارند كه زمان و مكان نمى‌شناسند و از مرزهاى زمانى، مكانى، زبانى و فرهنگى خويش عبور مى‌كنند و به همه زبان‌ها ترجمه مى‌شوند و همگان آن‌ها را مى‌خوانند و بدين گونه مى‌توان گفت كه اين دسته از شاهكارها، اختصاص به قومى خاص ندارند، بلكه از آن همه مردم جهان است. سعدى در گلستان در جنب ساير هنرمندى‌ها و نوآورى‌هاى خويش چنين كارى كرده است<ref>همان، ص 125</ref>


در جوامع بشرى، فراوانند انسان‌هايى كه بنياد خراب مسائل را در نظر ندارند و يا مصلحتشان چنين اقتضا مى‌كند و به‌دروغ به ظواهر مى‌پردازند. اين نكته‌اى است كه در آثار قبل از سعدى؛ مثلا در حديقه سنايى، بدان توجّه شده است، اما هيچ‌كس در زبان فارسى، اين نكته را چون سعدى نگفته؛ بدين سبب ضرب‌المثل شده است:
در جوامع بشرى، فراوانند انسان‌هايى كه بنياد خراب مسائل را در نظر ندارند و يا مصلحتشان چنين اقتضا مى‌كند و به‌دروغ به ظواهر مى‌پردازند. اين نكته‌اى است كه در آثار قبل از سعدى؛ مثلاًدر حديقه سنايى، بدان توجّه شده است، اما هيچ‌كس در زبان فارسى، اين نكته را چون سعدى نگفته؛ بدين سبب ضرب‌المثل شده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''خانه از پاى‌بست ويران است''|2=''خواجه در بند نقش ايوان است''}}
{{ب|''خانه از پاى‌بست ويران است''|2=''خواجه در بند نقش ايوان است''}}
خط ۱۶۱: خط ۱۵۸:
پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و بيشتر به توضيح كلمات و عبارات مشكل متن، اختصاص يافته است.
پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و بيشتر به توضيح كلمات و عبارات مشكل متن، اختصاص يافته است.


==پانویس ==
==پانویس==
<references />
<references/>


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
خط ۱۷۰: خط ۱۶۷:
# دهباشى، على، «تصحيح انتقادى از گلستان»، مجله كلك، آبان 1369، شماره 8 (از صفحه 157 تا 160)؛
# دهباشى، على، «تصحيح انتقادى از گلستان»، مجله كلك، آبان 1369، شماره 8 (از صفحه 157 تا 160)؛
# همايى، جلال‌الدين، «گلستان سعدى»، مجله يغما، خرداد 1341، شماره 167 (از صفحه 97 تا 103).
# همايى، جلال‌الدين، «گلستان سعدى»، مجله يغما، خرداد 1341، شماره 167 (از صفحه 97 تا 103).
{{شعر و شاعری}}
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[خيابان گلستان (شرح گلستان سعدی)]]
[[شرح گلستان]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
۸٬۴۳۵

ویرایش