۸۱٬۷۱۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ، ' به '، ') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
در سال 1873 میلادی، به منظور ارائهی نتایج علمی پژوهشهای شرق شناسان، اولین کنگرهی خاورشناسی درشهر پاریس برگزار شد. آخرین گنگره، در سال 1983 رویکردی ناحیهای یافت و مطالعات آسیایی جایگزین خاورشناسی سنتی شد. در این دوره که بیش از یکصد سال به طول کشید در مجموع 29 کنگرهی خاورشناسی برگزار شد ولی جایگاه مطالعات مربوط به ایران، غیر روشن و مبهم بود و بیشتر در ذیل مطالعات هند قرار داشت. | در سال 1873 میلادی، به منظور ارائهی نتایج علمی پژوهشهای شرق شناسان، اولین کنگرهی خاورشناسی درشهر پاریس برگزار شد. آخرین گنگره، در سال 1983 رویکردی ناحیهای یافت و مطالعات آسیایی جایگزین خاورشناسی سنتی شد. در این دوره که بیش از یکصد سال به طول کشید در مجموع 29 کنگرهی خاورشناسی برگزار شد ولی جایگاه مطالعات مربوط به ایران، غیر روشن و مبهم بود و بیشتر در ذیل مطالعات هند قرار داشت. | ||
در ابتدای قرن نوزدهم میلادی، نفوذ زبان و ادبیات فارسی در هندوستان تا حدی بود که بدون آشنایی با آن، ادارهی سرزمین پهناور هند، برای دولت استعمارگر انگلستان ممکن نبود. از این رو همزمان با تأسیس «انجمن سلطنتی آسیایی بمبئی»، بخش مطالعات ایرانی، به عنوان مهمترین شعبهی غیر هندی انجمن، تأسیس شد. راهیابی نتایج پژوهشهای ایرانشناسی از این طریق به اروپا، از عوامل مهم آشنایی جوامع دانشگاهی، با زبان و ادبیات فارسی و مذاهب ایران باستان بود. به همین دلیل، «انجمن سلطنتی آسیایی بمبئی»، پایه گذار نهاد «ایران شناسی» و قرن نوزدهم را، دورهی اعتلای این دانش، در غرب میدانند. در این قرن، انجمنهای مهم خاورشناسی که در همهی آنها، شاخهی مطالعات ایرانی وجود داشت، در اروپا و آمریکا تأسیس شد. صدها ایران شناس به ترجمهی آثار بزرگ ادبیات ایران پرداختند. خط میخی رمز گشایی و بسیاری از نکات تاریک تاریخ و تمدن ایران، روشن شد. وجه سیاسی تحقیقات خاورشناسی و به تبع آن ایران شناسی، همواره موجب نقدهای فراوان بر آن بود، تا حدی که، برخی بر این | در ابتدای قرن نوزدهم میلادی، نفوذ زبان و ادبیات فارسی در هندوستان تا حدی بود که بدون آشنایی با آن، ادارهی سرزمین پهناور هند، برای دولت استعمارگر انگلستان ممکن نبود. از این رو همزمان با تأسیس «انجمن سلطنتی آسیایی بمبئی»، بخش مطالعات ایرانی، به عنوان مهمترین شعبهی غیر هندی انجمن، تأسیس شد. راهیابی نتایج پژوهشهای ایرانشناسی از این طریق به اروپا، از عوامل مهم آشنایی جوامع دانشگاهی، با زبان و ادبیات فارسی و مذاهب ایران باستان بود. به همین دلیل، «انجمن سلطنتی آسیایی بمبئی»، پایه گذار نهاد «ایران شناسی» و قرن نوزدهم را، دورهی اعتلای این دانش، در غرب میدانند. در این قرن، انجمنهای مهم خاورشناسی که در همهی آنها، شاخهی مطالعات ایرانی وجود داشت، در اروپا و آمریکا تأسیس شد. صدها ایران شناس به ترجمهی آثار بزرگ ادبیات ایران پرداختند. خط میخی رمز گشایی و بسیاری از نکات تاریک تاریخ و تمدن ایران، روشن شد. وجه سیاسی تحقیقات خاورشناسی و به تبع آن ایران شناسی، همواره موجب نقدهای فراوان بر آن بود، تا حدی که، برخی بر این باورند، حتی با بحث های صددر صد علمی ایران شناسان غیر ایرانی، باید با سوء ظن روبه رو شد. با در نظر داشتن انصاف علمی و درک اهمیت مطالعات ایرانشناسی که توسط ایرانیان انجام شده است، شاید بتوان گفت؛ اهداف و اغراض، سیاسی و اقتصادی تحقیقات، از علل ورود دانشمندان ایرانی به پژوهشهای ایرانشناسی و تلاشی در جهت شناخت ایران از منظر درون یا خودشناسی بود. حضور محققان ایرانی در کنگرههای خاورشناسی، تأسیس مراکز ایران شناسی، انتشار نشریهها و کتابه ها، برگزاری همایشهای ملی و بین المللی در کشور را میتوان، تلاش فرهیختگان ایرانی در بازنوسی تاریخ و شناخت تمدن و فرهنگ خود دانست. از همین منظر، بنیاد ایران شناسی، در سال 1376 خورشیدی تأسیس شد و با تعیین «ایران شناسی»، به عنوان، قلمرو اصلی فعالیتها و تحقیقات، از سال 1380، به طور رسمی آغاز به کار کرد. طبق اساسنامه، وظایف بنیاد ایرانشناسی در حوزههای پژوهش و آموزشی، تمامی مسائل مربوط به «ایران» در مفاهیم «ایران فرهنگی - تاریخی»، «ایران زبانی»، «ایران جغرافیایی» و «ایران در تعاملات جهانی» را شامل میشود. | ||
اساس سیاست تحقیقاتی این مرکز، پرداختن به پژوهشهای بنیادی با روش «پژوهشهای بین رشته ای» است. تجهیز و توسعهی کتابخانه تخصصی و مرکز اسناد، طراحی و ایجاد بانک های اطلاعاتی، برگزاری هم اندیشی و همایهای ملی و بین المللی، برقراری ارتباط با ایران شناسان و مراکز ایران شناسی، انتشار کتاب، نشریه و گزارش، بخشی از فعالیتهای بنیاد ایرانشناسی است. بنیاد ایرانشناسی در راستای اهداف و انجام وظایف آموزشی، رشتهی ایرانشناسی را با همکاری دانشگاه شهید بهشتی در سال 1383 راه اندازی کرد. پس از سالها تدریس در تحصیلات تکمیلی بنیاد ایران شناسی، یکی از کمبودهایی که وجود داشت فقدان فرهنگ یا واژه نامهی تخصصی ایرانشناسی بود. کتاب حاضر رافع این نیاز است که 4000 مدخل دارد. مداخل و متن آن طی سال هایی که در حال تدوین بود، بارها ویرایش شد. این واژه نامه از سه بخش، واژه نامهی فارسی - انگلیسی با شرح و توصیف، واژه نامهی انگلیسی - فارسی و فهرست منابع، تشکیل شده است.<ref> [https://www.historylib.com/books/2413 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | اساس سیاست تحقیقاتی این مرکز، پرداختن به پژوهشهای بنیادی با روش «پژوهشهای بین رشته ای» است. تجهیز و توسعهی کتابخانه تخصصی و مرکز اسناد، طراحی و ایجاد بانک های اطلاعاتی، برگزاری هم اندیشی و همایهای ملی و بین المللی، برقراری ارتباط با ایران شناسان و مراکز ایران شناسی، انتشار کتاب، نشریه و گزارش، بخشی از فعالیتهای بنیاد ایرانشناسی است. بنیاد ایرانشناسی در راستای اهداف و انجام وظایف آموزشی، رشتهی ایرانشناسی را با همکاری دانشگاه شهید بهشتی در سال 1383 راه اندازی کرد. پس از سالها تدریس در تحصیلات تکمیلی بنیاد ایران شناسی، یکی از کمبودهایی که وجود داشت فقدان فرهنگ یا واژه نامهی تخصصی ایرانشناسی بود. کتاب حاضر رافع این نیاز است که 4000 مدخل دارد. مداخل و متن آن طی سال هایی که در حال تدوین بود، بارها ویرایش شد. این واژه نامه از سه بخش، واژه نامهی فارسی - انگلیسی با شرح و توصیف، واژه نامهی انگلیسی - فارسی و فهرست منابع، تشکیل شده است.<ref> [https://www.historylib.com/books/2413 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |