هوية التشيع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR12300J1.jpg|بندانگشتی|هوية التشيع]]
| تصویر =NUR12300J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =هوية التشيع
|+ |
| عنوان‌های دیگر =
|-
| پدیدآوران =  
! نام کتاب!! data-type='bookName'|هوية التشيع
[[وائلی، احمد]] (نویسنده)
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[وائلي، احمد]] (نويسنده)


| زبان =عربی
| کد کنگره =
| موضوع =


|-
| ناشر =  
|زبان
دار الصفوة
|data-type='language'|عربي 
| مکان نشر =لبنان - بيروت
|-
| سال نشر =1994م , 1414ق
|کد کنگره
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|
|-
|موضوع
|data-type='subject'|
|-
|ناشر
|data-type='publisher'|دار الصفوة


|-
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12300AUTOMATIONCODE
|مکان نشر
| چاپ =3
|data-type='publishPlace'|لبنان - بيروت
| تعداد جلد =1
|-
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12300
|سال نشر
| کتابخوان همراه نور =12300
|data-type='publishYear'|1994م , 1414ق 
| کد پدیدآور =
|-class='articleCode'
| پس از =
|کد اتوماسیون
| پیش از =
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE12300AUTOMATIONCODE
}}
|}
</div>


 
'''هوية التشيع'''، تألیف [[وائلی، احمد|احمد الوائلی]]، اثری است که در تبیین عقاید مذهب تشیع و پاسخ به برخی اتهامات معاندین به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در مقدمه چاپ اول تذکر داده که بنای بر ذکر تمام صفات و ویژگی‌های تشیع نداشته و تنها به امور روشنگر هویت تشیع پرداخته است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>
==معرفی اجمالی==
'''هوية التشيع'''، تألیف احمد الوائلی، اثری است که در تبیین عقاید مذهب تشیع و پاسخ به برخی اتهامات معاندین به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در مقدمه چاپ اول تذکر داده که بنای بر ذکر تمام صفات و ویژگی‌های تشیع نداشته و تنها به امور روشنگر هویت تشیع پرداخته است<ref> ر.ک: مقدمه، ص5</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۶: خط ۳۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
فصل اول از باب اول کتاب با ذکر تاریخچه شکل‌گیری تشیع آغاز شده است. کسانی چون ابن خلدون، احمد امین، حسن ابراهیم، قائل به تشکیل شیعه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) هستند. ابن حزم و گروهی دیگر معتقدند شیعه در زمان عثمان شکل گرفته است و... نویسنده پس از ذکر اقوال مختلف، در انتهای اقوال، به نظر محمد عبدالله اشاره کرده، می‌نویسد: حق آن است که بگوییم شروع و ابتدای شیعه برمی‌گردد به همان عصر حضور رسول خدا، آن هنگامی که مطابق آیه انذار مأمور به انذار اقوام و خویشان خود گشت<ref> ر.ک: متن کتاب، ص28؛ وائلی، احمد، ص20</ref>.
فصل اول از باب اول کتاب با ذکر تاریخچه شکل‌گیری تشیع آغاز شده است. کسانی چون [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، [[امین، احمد|احمد امین]]، [[حسن ابراهیم حسن|حسن ابراهیم]]، قائل به تشکیل شیعه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) هستند. [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] و گروهی دیگر معتقدند شیعه در زمان عثمان شکل گرفته است و... نویسنده پس از ذکر اقوال مختلف، در انتهای اقوال، به نظر محمد عبدالله اشاره کرده، می‌نویسد: حق آن است که بگوییم شروع و ابتدای شیعه برمی‌گردد به همان عصر حضور رسول خدا، آن هنگامی که مطابق آیه انذار مأمور به انذار اقوام و خویشان خود گشت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص28؛ وائلی، احمد، ص20</ref>  


در فصل دوم به دلایل پیدایش شیعه در زمان پیامبر اکرم(ص) پرداخته شده است. در دومین دلیل چنین می‌خوانیم که برخی محققین و مورخین معتقدند که شیعه در روز سقیفه پدید آمده است. این دلیلی است بر اینکه شیعه در ایام پیامبر اکرم(ص) وجود داشته است؛ زیرا معقول نیست که یک گروه ویژه در کمتر از یک هفته شکل بگیرد؛ یعنی امکان ندارد در فاصله رحلت پیامبر اکرم(ص) و جریان سقیفه گروهی از مردم مواضع و عقاید معین را برگزینند و یک سری ویژگی‌ها و مشخصات گوناگونی را به‌عنوان اعتقاد خود ابراز دارند؛ زیرا پذیرفتن یک چنین آراء و نظراتی امری نیست که بتوان همه آنها را در مدت اندکی شکل بخشید و سروسامان داد و هرکس که اندکی مطالعه و توجه به حوادث و وقایع داشته باشد و نظرات مخالفین بیعت با ابوبکر را ملاحظه کند، درخواهد یافت که چنین مواضعی به‌خاطر گرایش‌های آشکار و تفکرات عمیق آن مسئله‌ای نیست که بتواند در یک فاصله کم و با سرعتی زیاد حاصل گردد<ref> ر.ک: همان، ص29؛ همان، ص22</ref>.
در فصل دوم به دلایل پیدایش شیعه در زمان پیامبر اکرم(ص) پرداخته شده است. در دومین دلیل چنین می‌خوانیم که برخی محققین و مورخین معتقدند که شیعه در روز سقیفه پدید آمده است. این دلیلی است بر اینکه شیعه در ایام پیامبر اکرم(ص) وجود داشته است؛ زیرا معقول نیست که یک گروه ویژه در کمتر از یک هفته شکل بگیرد؛ یعنی امکان ندارد در فاصله رحلت پیامبر اکرم(ص) و جریان سقیفه گروهی از مردم مواضع و عقاید معین را برگزینند و یک سری ویژگی‌ها و مشخصات گوناگونی را به‌عنوان اعتقاد خود ابراز دارند؛ زیرا پذیرفتن یک چنین آراء و نظراتی امری نیست که بتوان همه آنها را در مدت اندکی شکل بخشید و سروسامان داد و هرکس که اندکی مطالعه و توجه به حوادث و وقایع داشته باشد و نظرات مخالفین بیعت با ابوبکر را ملاحظه کند، درخواهد یافت که چنین مواضعی به‌خاطر گرایش‌های آشکار و تفکرات عمیق آن مسئله‌ای نیست که بتواند در یک فاصله کم و با سرعتی زیاد حاصل گردد<ref>ر.ک: همان، ص29؛ همان، ص22</ref>  


در ابتدای فصل سوم، اسامی 133 تن از پرچم‌داران اولیه تشیع ذکر شده است. ابوذر غفاری، عمار یاسر، سلمان فارسی، جابر بن عبدالله انصاری، مالک بن حرث اشتر نخعی از جمله این اشخاص هستند. بیشتر اسامی بدون توضیح و برخی نیز با مختصری توضیح ذکر شده است؛ به‌عنوان مثال درباره زید بن ارقم انصاری چنین می‌خوانیم که در 17 حادثه با پیامبر همراه بود. البته نویسنده تصریح می‌کند که: «اینها به‌عنوان نمونه کوچکی از پیش‌قراولان شیعه محسوب می‌گردند که بدون گزینش و انتخاب با مرور بر برخی کتب رجالی و سرگذشت‌نامه‌ها یادداشت کرده‌ام»<ref> ر.ک: همان، ص35-33؛ همان، ص32-30</ref>.
در ابتدای فصل سوم، اسامی 133 تن از پرچم‌داران اولیه تشیع ذکر شده است. ابوذر غفاری، عمار یاسر، سلمان فارسی، جابر بن عبدالله انصاری، مالک بن حرث اشتر نخعی از جمله این اشخاص هستند. بیشتر اسامی بدون توضیح و برخی نیز با مختصری توضیح ذکر شده است؛ به‌عنوان مثال درباره زید بن ارقم انصاری چنین می‌خوانیم که در 17 حادثه با پیامبر همراه بود. البته نویسنده تصریح می‌کند که: «اینها به‌عنوان نمونه کوچکی از پیش‌قراولان شیعه محسوب می‌گردند که بدون گزینش و انتخاب با مرور بر برخی کتب رجالی و سرگذشت‌نامه‌ها یادداشت کرده‌ام»<ref>ر.ک: همان، ص35-33؛ همان، ص32-30</ref>  


در چهارمین فصل، اتهام رافضی بودن شیعیان مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده در ابتدای بحث، پیشینه انتساب شیعه به رافضی را در ایام بنی‌امیه دانسته است؛ به همین خاطر در بعضی نصوص تاریخی، روافض را قسمتی از شیعه دانسته‌اند نه خود شیعه. نویسنده در رابطه با این موضوع که چرا گروهی که صحابه و خلفا را سب کرده و دشنام داده‌اند از شیعیان محسوب شده‌اند و حال آنکه نه اصحاب امامیه و نه ائمه(ع) چنین عملی را جایز نمی‌دانند، به بررسی اسباب شتم و ناسزاگویی پرداخته است. وی اموی‌ها را اولین کسانی دانسته که مبادرت به شتم و ناسزاگویی به امام علی(ع) کردند و بر روی منابر به مدت 80 سال اهل‌بیت(ع) را مورد انواع دشنام‌ها و اتهامات قرار می‌دادند<ref> ر.ک: همان، ص43-40؛ همان، ص40-38</ref>.
در چهارمین فصل، اتهام رافضی بودن شیعیان مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده در ابتدای بحث، پیشینه انتساب شیعه به رافضی را در ایام بنی‌امیه دانسته است؛ به همین خاطر در بعضی نصوص تاریخی، روافض را قسمتی از شیعه دانسته‌اند نه خود شیعه. نویسنده در رابطه با این موضوع که چرا گروهی که صحابه و خلفا را سب کرده و دشنام داده‌اند از شیعیان محسوب شده‌اند و حال آنکه نه اصحاب امامیه و نه ائمه(ع) چنین عملی را جایز نمی‌دانند، به بررسی اسباب شتم و ناسزاگویی پرداخته است. وی اموی‌ها را اولین کسانی دانسته که مبادرت به شتم و ناسزاگویی به [[امام على(ع)]] کردند و بر روی منابر به مدت 80 سال اهل‌بیت(ع) را مورد انواع دشنام‌ها و اتهامات قرار می‌دادند<ref>ر.ک: همان، ص43-40؛ همان، ص40-38</ref>  


مهم‌ترین موضوعی که در باب دوم مورد بررسی قرار گرفته، اتهام ایرانی بودن تشیع است. این موضوع یکی از موضوعاتی است که بحث ‌و گفتگو درباره آن فراوان صورت گرفته است و در واقع جزئی از همان تبلیغات سوء و محاصره تشیع است. بذر تشیع ابتدا در مهد عرب و در جزیرةالعرب رشد یافت و شیعیان اولیه و پرچم‌داران تشیع همگی عرب بوده‌اند که بهترین گواه بر بطلان فرضیه ایرانی بودن شیعه است. در میان گروه اولیه شیعه هیچ‌کس جز سلمان فارسی محمدی، ایرانی نبوده است که این لقب سلمان محمدی را نیز پیامبر به‌جای سلمان فارسی به وی عطا نمودند<ref> ر.ک: همان، ص60؛ همان، ص62</ref>.
مهم‌ترین موضوعی که در باب دوم مورد بررسی قرار گرفته، اتهام ایرانی بودن تشیع است. این موضوع یکی از موضوعاتی است که بحث ‌و گفتگو درباره آن فراوان صورت گرفته است و در واقع جزئی از همان تبلیغات سوء و محاصره تشیع است. بذر تشیع ابتدا در مهد عرب و در جزیرةالعرب رشد یافت و شیعیان اولیه و پرچم‌داران تشیع همگی عرب بوده‌اند که بهترین گواه بر بطلان فرضیه ایرانی بودن شیعه است. در میان گروه اولیه شیعه هیچ‌کس جز سلمان فارسی محمدی، ایرانی نبوده است که این لقب سلمان محمدی را نیز پیامبر به‌جای سلمان فارسی به وی عطا نمودند<ref>ر.ک: همان، ص60؛ همان، ص62</ref>  


در باب سوم کتاب، هویت عقیدتی شیعه با استناد به سخنان عالمان شیعی ابن بابویه قمی، شیخ مفید، سید محسن امین عاملی و محمدرضا مظفر تبیین شده است<ref> ر.ک: همان، ص128-125؛ همان، ص132-131</ref>.
در باب سوم کتاب، هویت عقیدتی شیعه با استناد به سخنان عالمان شیعی [[ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی|ابن بابویه قمی]]، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، [[امین، سید محسن|سید محسن امین عاملی]] و [[مظفر، محمدرضا|محمدرضا مظفر]] تبیین شده است<ref>ر.ک: همان، ص128-125؛ همان، ص132-131</ref>


نویسنده در ساختگی بودن شخصیت عبدالله بن سبا به هشت دلیل استناد کرده است. دکتر طه حسین تنها منبع قصه ابن سبا را سیف بن عمر دانسته که او هم مردی دروغگو است و جاعل بودن او امری قطعی و مسلم است<ref> ر.ک: همان، ص137-135؛ همان، ص144-142</ref>.
نویسنده در ساختگی بودن شخصیت عبدالله بن سبا به هشت دلیل استناد کرده است. [[طه حسین|دکتر طه حسین]] تنها منبع قصه ابن سبا را سیف بن عمر دانسته که او هم مردی دروغگو است و جاعل بودن او امری قطعی و مسلم است<ref>ر.ک: همان، ص137-135؛ همان، ص144-142</ref>  


در آخرین باب کتاب، اتهاماتی چون ضدیت شیعه با عرب مطرح و پاسخ داده شده است. در این رابطه جنبش ضد عرب شعوبیه از اهمیت برخوردار بوده؛ لذا نویسنده عوامل پیدایش این نهضت را بررسی کرده است. نویسنده متهم کردن تشیع به شعوبی‌گری را مسئله عجیبی دانسته و لذا علامت یا منشأ پیدایش شعوبیه را بررسی کرده است<ref> ر.ک: همان، ص210؛ همان، ص231</ref>. در ادامه اسامی 16 تن از شعرای عرب با ذکر شرح حال آنها آمده است. آخرین شاعر، دعبل بن علی خزاعی است که درباره آن چنین می‌خوانیم: «وی اصالتاً خزاعی است، ولی برخلاف آنچه بعضی تصور کرده‌اند، جزء موالی نیست و کتاب‌های انساب و شرح حال تأکید بر این مطلب دارند. همچنین او از بزرگان شیعه و ادیبان و سخنوران مشهور آنهاست و صاحب اشعار و قصائد بلندی در مدح و ثنای اهل‌بیت و نیز ندبه و فغان بر مظلومیت آنها می‌باشد. اما برخی کتاب‌های ادبی، او را فردی ناسزاگو و بدزبان مطرح کرده‌اند؛ به‌نحوی که هیچ‌کس از زبان او در امان نبوده است. نبیه حجاب، برای اثبات شعوبی بودن او استدلال کرده است که وی مأمون را مورد شتم و بدگویی قرار داده است... و در قسمت آخر هم می‌گوید: این دعبل خزاعی، زبانش چون شمشیری برهنه علیه عرب و خلفای آنهاست<ref> ر.ک: همان، ص221-212، همان، ص239-234</ref>.
در آخرین باب کتاب، اتهاماتی چون ضدیت شیعه با عرب مطرح و پاسخ داده شده است. در این رابطه جنبش ضد عرب شعوبیه از اهمیت برخوردار بوده؛ لذا نویسنده عوامل پیدایش این نهضت را بررسی کرده است. نویسنده متهم کردن تشیع به شعوبی‌گری را مسئله عجیبی دانسته و لذا علامت یا منشأ پیدایش شعوبیه را بررسی کرده است<ref>ر.ک: همان، ص210؛ همان، ص231</ref> در ادامه اسامی 16 تن از شعرای عرب با ذکر شرح حال آنها آمده است. آخرین شاعر، دعبل بن علی خزاعی است که درباره آن چنین می‌خوانیم: «وی اصالتاً خزاعی است، ولی برخلاف آنچه بعضی تصور کرده‌اند، جزء موالی نیست و کتاب‌های انساب و شرح حال تأکید بر این مطلب دارند. همچنین او از بزرگان شیعه و ادیبان و سخنوران مشهور آنهاست و صاحب اشعار و قصائد بلندی در مدح و ثنای اهل‌بیت و نیز ندبه و فغان بر مظلومیت آنها می‌باشد. اما برخی کتاب‌های ادبی، او را فردی ناسزاگو و بدزبان مطرح کرده‌اند؛ به‌نحوی که هیچ‌کس از زبان او در امان نبوده است. نبیه حجاب، برای اثبات شعوبی بودن او استدلال کرده است که وی مأمون را مورد شتم و بدگویی قرار داده است... و در قسمت آخر هم می‌گوید: این دعبل خزاعی، زبانش چون شمشیری برهنه علیه عرب و خلفای آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص221-212، همان، ص239-234</ref>  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
در انتهای کتاب فهرست منابع و مطالب ذکر شده است. نام منابع با ذکر جلد و صفحه در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.  
در انتهای کتاب فهرست منابع و مطالب ذکر شده است. نام منابع با ذکر جلد و صفحه در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.  


==پانویس ==
==پانویس==
<references />
<references />


خط ۷۲: خط ۵۷:
# وائلی احمد، «هویت تشیع»، ترجمه ناصر سلیمانی ایزدی، انتشارات دانشگاه تربیت معلم سبزوار، چاپ نخست، 1380.
# وائلی احمد، «هویت تشیع»، ترجمه ناصر سلیمانی ایزدی، انتشارات دانشگاه تربیت معلم سبزوار، چاپ نخست، 1380.


== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


==پیوندها==
[[هویت تشیع]]
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:فرق اسلامی]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:فرق شیعه]]
[[رده:شیعه‌شناسی]]
۸٬۳۸۲

ویرایش