نهج‌البلاغه با ترجمه منظوم (امید مجد): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۱: خط ۶۱:
نامه‌اى است از آن حضرت به اميران لشكر هنگامى كه خليفه شد.
نامه‌اى است از آن حضرت به اميران لشكر هنگامى كه خليفه شد.


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''مردمى كه پيش از اين مى‌زيستند''|2=''خوار گرديدند و ديگر نيستند''}}
! مردمى كه پيش از اين مى‌زيستند!! خوار گرديدند و ديگر نيستند
{|''حق مردم را ز ريشه سوختند''|2=''رشوه بگرفتند و دين فروختند''}}
|}
{|''خلق را بردند سوى گمرهى''|2=''خلق هم دادند دل از ابلهى''}}
 
{{پایان شعر}}
{| class="wikitable poem"
|-
! حق مردم را ز ريشه سوختند!! رشوه بگرفتند و دين فروختند
|}
 
{| class="wikitable poem"
|-
! خلق را بردند سوى گمرهى!! خلق هم دادند دل از ابلهى
|}


مبناى اصلى ترجمه اين است كه تا حد ممكن به توان عين مطلب اصلى را در ترجمه منعكس كرد؛ اما واقعيت اين است كه جز در مورد قرآن مجيد براى هر ترجمه ديگرى مى‌توان بر حسب قابليت‌هاى زبان دوم يا فرهنگى كه مردم آن كشور دارند، تغييراتى را در متن اصلى داد كه علاوه بر آن كه حامل بار اصلى متن باشند، در عين حال متناسب با ذائقه خوانندگان زبان دوم باشند.
مبناى اصلى ترجمه اين است كه تا حد ممكن به توان عين مطلب اصلى را در ترجمه منعكس كرد؛ اما واقعيت اين است كه جز در مورد قرآن مجيد براى هر ترجمه ديگرى مى‌توان بر حسب قابليت‌هاى زبان دوم يا فرهنگى كه مردم آن كشور دارند، تغييراتى را در متن اصلى داد كه علاوه بر آن كه حامل بار اصلى متن باشند، در عين حال متناسب با ذائقه خوانندگان زبان دوم باشند.


ايشان در مقدمه دارند كه «اينجانب نيز در بعضى از قسمت‌ها دست به چنين تغييراتى زده‌ام و در بعضى جاها خصير. مثلاًدر نامه‌اى كه به عمروعاص نوشته‌اند، مى‌فرماييد: اين كه تو به دنبال معاويه رفته‌اى، در مثل چون سگيست كه به دنبال شيرى مى‌رود تا از ته مانده شكار او بخورد در اين جا من اين تشبيه را تغيير داده‌ام، زيرا حيف است كه انسان مطرودى؛ همچون معاويه را به شير تشبيه كرد و تازه سگ هم در فرهنگ ما اگر چه صفات منفى زيادى دارد؛ ولى به هر حال صفات مثبتى هم دارد و بهتر است كه اين دو دشمن واقعى دين را به چيزهايى تشبيه كرد كه در ذهن ما منفى‌تر باشند:
ايشان در مقدمه دارند كه «اينجانب نيز در بعضى از قسمت‌ها دست به چنين تغييراتى زده‌ام و در بعضى جاها خصير. مثلا در نامه‌اى كه به عمروعاص نوشته‌اند، مى‌فرماييد: اين كه تو به دنبال معاويه رفته‌اى، در مثل چون سگيست كه به دنبال شيرى مى‌رود تا از ته مانده شكار او بخورد در اين جا من اين تشبيه را تغيير داده‌ام، زيرا حيف است كه انسان مطرودى؛ همچون معاويه را به شير تشبيه كرد و تازه سگ هم در فرهنگ ما اگر چه صفات منفى زيادى دارد؛ ولى به هر حال صفات مثبتى هم دارد و بهتر است كه اين دو دشمن واقعى دين را به چيزهايى تشبيه كرد كه در ذهن ما منفى‌تر باشند:


{| class="wikitable poem"
{{شعر}}
|-
{{ب|''او چو گرگى كه شكارى مى‌درد''|2=''تو چو گفتارى كه لاشه مى‌برد''}}
! او چو گرگى كه شكارى مى‌درد!! تو چو گفتارى كه لاشه مى‌برد
{{پایان شعر}}
|}


همچنين هزاران تشبيه و استعاره و صنايع ادبى كه تراوش ذهن شاعر مى‌باشد، در اين اثر براى زيبايى و قابل فهم بودن آن گنجانده شده است.
همچنين هزاران تشبيه و استعاره و صنايع ادبى كه تراوش ذهن شاعر مى‌باشد، در اين اثر براى زيبايى و قابل فهم بودن آن گنجانده شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش