مسکویه، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فارابى' به 'فارابى'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == [[' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}} [[')
جز (جایگزینی متن - 'فارابى' به 'فارابى')
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
در حكمت نظرى دو كتاب عمده از او ياد كرده‌اند: الفوز الاصغر و الفوز الاكبر. اثر اخير در دست نيست و ظاهرا بر سامان الفوز الاصغر، ولى به تفصيل نوشته شده است. ابو سليمان «دو فوز صغير و كبير» را در فهرست آثار ابو على آورده است (ص 347).
در حكمت نظرى دو كتاب عمده از او ياد كرده‌اند: الفوز الاصغر و الفوز الاكبر. اثر اخير در دست نيست و ظاهرا بر سامان الفوز الاصغر، ولى به تفصيل نوشته شده است. ابو سليمان «دو فوز صغير و كبير» را در فهرست آثار ابو على آورده است (ص 347).


اقبال لاهورى فلسفۀ ما بعد الطبيعۀ مسكويه را از فلسفۀ فارابى منظم‌تر دانسته و در مسير تاريخى فلسفه، به جاى جنبۀ نو افلاطونى ابن سينا، از «خدمت اصيل مسكويه به فلسفۀ كشورش»، بر پايۀ همين الفوز الاصغر سخن گفته است (ص 33).
اقبال لاهورى فلسفۀ ما بعد الطبيعۀ مسكويه را از فلسفۀ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] منظم‌تر دانسته و در مسير تاريخى فلسفه، به جاى جنبۀ نو افلاطونى ابن سينا، از «خدمت اصيل مسكويه به فلسفۀ كشورش»، بر پايۀ همين الفوز الاصغر سخن گفته است (ص 33).


بخش نخست الفوز الاصغر در 10 فصل مربوط به اثبات صانع يا خداشناسى است. در فصل نخست، ابو على مسكويه اثبات آفريدگار را از سويى آسان و از سويى بس دشوار مى‌داند: آشكار است، چون سخت مى‌درخشد، نهان است، چون چشم خرد در برابرش از كار مى‌افتد (ص 11). در فصل دوم، سخن در اين است كه فلاسفۀ پيشين همگى در اثبات هستى آفريدگار كوشيده و در آن سخن گفته‌اند (ص 17). در فصل سوم، هر جسم طبيعى-اعم از موجود يا در حال ايجاد-را داراى حركتى مى‌داند ويژۀ خود او، زيرا اقوام جسم به صورت ويژۀ خود اوست و صورت ويژه‌اش مقوّم ذات او و ذات او همان طبيعت اوست و طبيعتش مبدأ حركت خاص او و همين است كه او را به سوى تماميت به حركت وا مى‌دارد. تماميت هر چيز سازگار با خود اوست. هر متحركى كه به سوى تماميت خود در حركت است، حركتش به سبب شوق است و آنچه به شوق مى‌آيد، معلول مشوّق خويش است. چون علت طبعا مقدم بر معلول است. از اين رو استدلال به حركت، بهترين استدلال بر وجود آفريدگار است (ص 20-21). در فصل چهارم، مسكويه با اين استدلال كه هر جنبنده‌اى به جنباننده‌اى نيازمند است و در نهايت جنباننده‌اى است كه خود جنبنده نيست، به اثبات ذاتى بودن وجود براى آفريدگار مى‌پردازد و نتيجه مى‌گيرد كه مبدع نخستين، عدم پذير نيست و وجود او واجب است (ص 22-23).
بخش نخست الفوز الاصغر در 10 فصل مربوط به اثبات صانع يا خداشناسى است. در فصل نخست، ابو على مسكويه اثبات آفريدگار را از سويى آسان و از سويى بس دشوار مى‌داند: آشكار است، چون سخت مى‌درخشد، نهان است، چون چشم خرد در برابرش از كار مى‌افتد (ص 11). در فصل دوم، سخن در اين است كه فلاسفۀ پيشين همگى در اثبات هستى آفريدگار كوشيده و در آن سخن گفته‌اند (ص 17). در فصل سوم، هر جسم طبيعى-اعم از موجود يا در حال ايجاد-را داراى حركتى مى‌داند ويژۀ خود او، زيرا اقوام جسم به صورت ويژۀ خود اوست و صورت ويژه‌اش مقوّم ذات او و ذات او همان طبيعت اوست و طبيعتش مبدأ حركت خاص او و همين است كه او را به سوى تماميت به حركت وا مى‌دارد. تماميت هر چيز سازگار با خود اوست. هر متحركى كه به سوى تماميت خود در حركت است، حركتش به سبب شوق است و آنچه به شوق مى‌آيد، معلول مشوّق خويش است. چون علت طبعا مقدم بر معلول است. از اين رو استدلال به حركت، بهترين استدلال بر وجود آفريدگار است (ص 20-21). در فصل چهارم، مسكويه با اين استدلال كه هر جنبنده‌اى به جنباننده‌اى نيازمند است و در نهايت جنباننده‌اى است كه خود جنبنده نيست، به اثبات ذاتى بودن وجود براى آفريدگار مى‌پردازد و نتيجه مى‌گيرد كه مبدع نخستين، عدم پذير نيست و وجود او واجب است (ص 22-23).
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
بيشتر اخلاق‌نويسان بعدى به گونه‌اى از تهذيب الاخلاق مسكويه تأثير پذيرفته‌اند. نصير الدين طوسى اخلاق ناصرى را بر پايۀ همين كتاب مسكويه نوشته است. وى به مسكويه ارادت ويژه‌اى داشته و در ابياتى كه به تازى سروده، او و كتابش را ستوده است (ص 35-36).
بيشتر اخلاق‌نويسان بعدى به گونه‌اى از تهذيب الاخلاق مسكويه تأثير پذيرفته‌اند. نصير الدين طوسى اخلاق ناصرى را بر پايۀ همين كتاب مسكويه نوشته است. وى به مسكويه ارادت ويژه‌اى داشته و در ابياتى كه به تازى سروده، او و كتابش را ستوده است (ص 35-36).


در فلسفۀ سياسى يا سياست مدن، اثرى از مسكويه بر جاى نمانده است، ولى كتابى در اين باب به نام السياسة للملك به او نسبت داده‌اند (خوانسارى، 255/1؛امين، 160/3؛مدرس، 208/8). چنين مى‌نمايد كه فلسفۀ سياسى مسكويه را در چارچوب بخش سوم حكمت عملى او بايد بررسى كرد كه به احتمال بسيار بر همان شيوۀ فارابى و پيش از او ارسطو و افلاطون نوشته شده و امتيازهاى روش شناختى مسكويه را بايد خود دارد.
در فلسفۀ سياسى يا سياست مدن، اثرى از مسكويه بر جاى نمانده است، ولى كتابى در اين باب به نام السياسة للملك به او نسبت داده‌اند (خوانسارى، 255/1؛امين، 160/3؛مدرس، 208/8). چنين مى‌نمايد كه فلسفۀ سياسى مسكويه را در چارچوب بخش سوم حكمت عملى او بايد بررسى كرد كه به احتمال بسيار بر همان شيوۀ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و پيش از او ارسطو و افلاطون نوشته شده و امتيازهاى روش شناختى مسكويه را بايد خود دارد.


مسكويه، چنانكه در علم اخلاق از او ديده‌ايم، هم در توضيح استدلالى اصول علم اخلاق كوشيده و هم در جزئيات كه همان استقرار در اندرزها و اندرزنامه‌ها و عملكردهاست، تلاش كرده است. نمونۀ نخست، كتاب تهذيب الاخلاق، و نمونۀ زمينۀ دوم، كتاب جاويدان خرد و برخى آثار ديگر اوست. در فلسفۀ سياسى نيز در هر دو زمينۀ علم سياست كوشيده است. يكى فلسفى و استدلالى كه با عنوان ياد شده در فهرستها آمده است؛دوم استقصاى موارد و عملكردهاى مردان سياست كه اين زمينه را به ويژه در تجارب الامم از طريق شناخت ديدگاه و معيارهايى كه در گزينش حوادث تاريخ از خود نشان داده و در مقدمه‌اش باز نموده، يا تعليقهايى كه باز در تجارب الامم بر حوادث تاريخ نوشته است، مى‌توان باز شناخت.
مسكويه، چنانكه در علم اخلاق از او ديده‌ايم، هم در توضيح استدلالى اصول علم اخلاق كوشيده و هم در جزئيات كه همان استقرار در اندرزها و اندرزنامه‌ها و عملكردهاست، تلاش كرده است. نمونۀ نخست، كتاب تهذيب الاخلاق، و نمونۀ زمينۀ دوم، كتاب جاويدان خرد و برخى آثار ديگر اوست. در فلسفۀ سياسى نيز در هر دو زمينۀ علم سياست كوشيده است. يكى فلسفى و استدلالى كه با عنوان ياد شده در فهرستها آمده است؛دوم استقصاى موارد و عملكردهاى مردان سياست كه اين زمينه را به ويژه در تجارب الامم از طريق شناخت ديدگاه و معيارهايى كه در گزينش حوادث تاريخ از خود نشان داده و در مقدمه‌اش باز نموده، يا تعليقهايى كه باز در تجارب الامم بر حوادث تاريخ نوشته است، مى‌توان باز شناخت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش