۸۱٬۷۸۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رده:فهرست ها. کشف الحدیث ها، واژه نامه ها. غریب لغات الحدیث، سازمان ها. انجمن ها. دارالحدیث ها، کنگره ها' به 'رده:فهرستها، کشف الحدیثها، واژهنامهها، غریب لغات الحدیث، سازمانها، انجمنها، دارالحدیثها، کنگرهها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'یای ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
شرح جامع الأصول: مادرش فاطمه بنت اسد، او را به نام پدر خودش نامید؛ درحالیکه ابوطالب غایب بود. وقتی ابوطالب برگشت، این اسم را نپسندید و او را علی نامید<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص613. </ref>. | شرح جامع الأصول: مادرش فاطمه بنت اسد، او را به نام پدر خودش نامید؛ درحالیکه ابوطالب غایب بود. وقتی ابوطالب برگشت، این اسم را نپسندید و او را علی نامید<ref>ر.ک: متن کتاب، همان، ص613. </ref>. | ||
* «رُمح»: درباره آن آمده است: «السلطان ظلُّ الله و رُمحُه»؛ یعنی سلطان و حاکم، سایه خدا و نیزه اوست و با این دو (ظلّ و رمح) دو نوع وظیفه والی را بیان کرده است که برعهده اوست که از مردمش در برابر ظالمان حمایت کند و آنان را در امنیت نگهدارد؛ همچون سایه که پناهگاهی در هنگام گرما و خستگی است که به آن پناه برده شود و برعهده حاکم است که دشمن را بترساند تا آزاری به مردمش نرساند و رمح، کنایه از دفع است<ref>ر.ک: همان، ج2، ص377</ref>. | * «رُمح»: درباره آن آمده است: «السلطان ظلُّ الله و رُمحُه»؛ یعنی سلطان و حاکم، سایه خدا و نیزه اوست و با این دو (ظلّ و رمح) دو نوع وظیفه والی را بیان کرده است که برعهده اوست که از مردمش در برابر ظالمان حمایت کند و آنان را در امنیت نگهدارد؛ همچون سایه که پناهگاهی در هنگام گرما و خستگی است که به آن پناه برده شود و برعهده حاکم است که دشمن را بترساند تا آزاری به مردمش نرساند و رمح، کنایه از دفع است<ref>ر.ک: همان، ج2، ص377</ref>. | ||
* «طیب»: طیب و طیبات بیشتر برای حلال استفاده میشود؛ همانند خبیث که کنایه از حرام است. طیب گاهی به معنای پاک میآید؛ مانند کلام او به عمار: «مرحباً بالطيب المطيب»؛ یعنی خوش | * «طیب»: طیب و طیبات بیشتر برای حلال استفاده میشود؛ همانند خبیث که کنایه از حرام است. طیب گاهی به معنای پاک میآید؛ مانند کلام او به عمار: «مرحباً بالطيب المطيب»؛ یعنی خوش آمدیای پاک و پاکیزه و کلام [[امام علی(ع)]] آنگاه که پیامبر(ص) رحلت کرد: «طبتَ حياً و طبتَ ميتاً»؛ یعنی در زندگی و مرگ، پاک بودی و هستی<ref>ر.ک: همان، ج3، ص476</ref>. | ||
* «غرب»: نهاية ابن الأثير: «إن الإسلام بدأ غريباً»؛ یعنی در آغاز دعوت، اسلام، مانند تنهایی بود که اهل و خاندانی ندارد؛ زیرا مسلمانان کم بودند و «سيعود غريباً»؛ یعنی در آخرالزمان غریب میشود؛ «فطوبی للغرباء»؛ یعنی بهشت برای مسلمانان است در اول و آخرشان، بهخاطر صبری که بر آزار کافران کردند و به اسلام ایمان آوردند. نووی: گفتهشده: یعنی بهخاطر شکیبایی که فقط در مدینه داشتند، ولی ظاهرش عموم است<ref>ر.ک: همان، ج4، ص16</ref>. | * «غرب»: نهاية ابن الأثير: «إن الإسلام بدأ غريباً»؛ یعنی در آغاز دعوت، اسلام، مانند تنهایی بود که اهل و خاندانی ندارد؛ زیرا مسلمانان کم بودند و «سيعود غريباً»؛ یعنی در آخرالزمان غریب میشود؛ «فطوبی للغرباء»؛ یعنی بهشت برای مسلمانان است در اول و آخرشان، بهخاطر صبری که بر آزار کافران کردند و به اسلام ایمان آوردند. نووی: گفتهشده: یعنی بهخاطر شکیبایی که فقط در مدینه داشتند، ولی ظاهرش عموم است<ref>ر.ک: همان، ج4، ص16</ref>. | ||
* «عاشوراء»: اللآلي: فضیلت روزه عاشورا و اینکه در آن روز، «آسمانها آفریده شدند و چه و چه و ابراهیم(ع) زاده شد و از آتش رهایی یافت و فرعون غرق شد و پیامبر(ص) به دنیا آمد و روز قیامت در آن برپا خواهد شد»، همه ساختگی است و حدیث هرکسی که روز عاشورا سرمه بکشد، هرگز چشمش درد نکند، نیز جعلی است<ref>ر.ک: همان، ج5، ص225</ref>. | * «عاشوراء»: اللآلي: فضیلت روزه عاشورا و اینکه در آن روز، «آسمانها آفریده شدند و چه و چه و ابراهیم(ع) زاده شد و از آتش رهایی یافت و فرعون غرق شد و پیامبر(ص) به دنیا آمد و روز قیامت در آن برپا خواهد شد»، همه ساختگی است و حدیث هرکسی که روز عاشورا سرمه بکشد، هرگز چشمش درد نکند، نیز جعلی است<ref>ر.ک: همان، ج5، ص225</ref>. |