لطائف أخبار الأول فيمن تصرف في مصر من أرباب الدول: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'بيت المقدس ' به 'بيت‌المقدس ')
    جز (جایگزینی متن - 'ذى القعده' به 'ذى‌القعده')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۷۲: خط ۷۲:
    باب سوم، حكومت عباسيان را مورد كنكاش قرار مى‌دهد. در سال 132ق خلافت عباسيان، جاى امويان را در سراسر سرزمين‌هاى اسلامى جزء اسپانيا گرفت. خلفاى عباسى، سى و هفت تن بودند و نسب آنها به عموى پيامبر اكرم(ص) مى‌رسد. «سفاح» اوّلين خليفه عباسى، دولت امويان را منقرض كرد، مركز خلافت عباسى ابتداء شهر «هاشميّه» در شمال كوفه بود. سپس به دستور منصور (ابوجعفر) دوّمين خليفه عباسى در سال 140 هجرى، بغداد بناء گرديد و او به سال 146ق مركز خلافت خود را به اين شهر منتقل نمود و اين شهر تا پايان سلطنت عباسيان، پايتخت آنها بود كه در اين باب به معرّفى اين 37 تن خلفاى عباسى به ترتيب سال حكومت آنها پرداخته شده است.
    باب سوم، حكومت عباسيان را مورد كنكاش قرار مى‌دهد. در سال 132ق خلافت عباسيان، جاى امويان را در سراسر سرزمين‌هاى اسلامى جزء اسپانيا گرفت. خلفاى عباسى، سى و هفت تن بودند و نسب آنها به عموى پيامبر اكرم(ص) مى‌رسد. «سفاح» اوّلين خليفه عباسى، دولت امويان را منقرض كرد، مركز خلافت عباسى ابتداء شهر «هاشميّه» در شمال كوفه بود. سپس به دستور منصور (ابوجعفر) دوّمين خليفه عباسى در سال 140 هجرى، بغداد بناء گرديد و او به سال 146ق مركز خلافت خود را به اين شهر منتقل نمود و اين شهر تا پايان سلطنت عباسيان، پايتخت آنها بود كه در اين باب به معرّفى اين 37 تن خلفاى عباسى به ترتيب سال حكومت آنها پرداخته شده است.


    مصر و شام در تاريخ اسلام غالباً تحت يك حكومت و اداره قرار داشته‌اند. مسلمين شام را بين سال‌هاى 17 14 ه.ق و مصر را در 21ق فتح نمودند. مصر از تاريخى كه به دست مسلمين افتاد تا سال 254ق حكومتى مجزا بود كه آن را حكّامى از جانب خلفاء راشدين، بنى‌اميّه و بنى‌عباس اداره مى‌كردند و عدد اين حكّام به 98 نفر مى‌رسد كه در باب چهارم، دو بخش اوّل آن به معرّفى اين 98 نفر كه اوّلين والى بعد از فتح مصر، عمروعاص است و آخرين آنها «احمد بن مزاحم» (254 ه ق) مى‌باشد، مى‌پردازد. در بخش سوّم اين باب، دولت طولونى مطرح مى‌شود كه در سال 254ق احمد بن طولون حكمران جديد مصر كه به عنوان نيابت از طرف «المعتز» مامور گرديده بود، چيزى نگذشت كه در آنجا خود را مستقل اعلام نمود. او دارالحكومه خود را به «القطائع» كه خود مابين فُسطاط و قاهره بناء كرده بود، انتقال داد. تا اين كه او در 270ق بعد از بيست سال حكومت، فوت نمود. بعد از او، پسر بيست ساله‌اش «خمارويه» به جاى او نشست. تا اين‌كه در ذى القعده 282ق در دمشق به دست يكى از غلامانش كشته و او را براى دفن به مصر منتقل كردند. بعد از او پسر چهارده ساله‌اش «ابوالعساكر» به جاى او بر تخت خلافت تكيه زد و اين حكومت بيش از هشت ماه دوام نياورد و در جمادى‌الاولى 283ق بدست اطرافيانش كه از او ناراضى بودند، كشته شد.بعد از او برادرش «هارون بن خمارويه» به حكومت رسيد و او هم در 10 صفر 292ق كشته و عمويش «ابوالمغازى شيبان» جاى او را گرفت ولى دولت او بيش از 12 روز دوام نياورد و «محمد بن سليمان» كه از طرف خليفه عباسى مامور شده بود، به «القطائع» هجوم آورد و به حكومت 37 ساله سلسله طولونى پايان داد. بعد از اين، براى مدّت كمى تا سال 323 واليانى از طرف دولت عباسى در زمان خلافت «المكتفى و المقتدى» براى اداره مصر منصوب شدند كه تعداد آنها 10 نفر مى‌باشد كه تمام اين‌ها در اثر معرّفى شده‌اند.
    مصر و شام در تاريخ اسلام غالباً تحت يك حكومت و اداره قرار داشته‌اند. مسلمين شام را بين سال‌هاى 17 14 ه.ق و مصر را در 21ق فتح نمودند. مصر از تاريخى كه به دست مسلمين افتاد تا سال 254ق حكومتى مجزا بود كه آن را حكّامى از جانب خلفاء راشدين، بنى‌اميّه و بنى‌عباس اداره مى‌كردند و عدد اين حكّام به 98 نفر مى‌رسد كه در باب چهارم، دو بخش اوّل آن به معرّفى اين 98 نفر كه اوّلين والى بعد از فتح مصر، عمروعاص است و آخرين آنها «احمد بن مزاحم» (254 ه ق) مى‌باشد، مى‌پردازد. در بخش سوّم اين باب، دولت طولونى مطرح مى‌شود كه در سال 254ق احمد بن طولون حكمران جديد مصر كه به عنوان نيابت از طرف «المعتز» مامور گرديده بود، چيزى نگذشت كه در آنجا خود را مستقل اعلام نمود. او دارالحكومه خود را به «القطائع» كه خود مابين فُسطاط و قاهره بناء كرده بود، انتقال داد. تا اين كه او در 270ق بعد از بيست سال حكومت، فوت نمود. بعد از او، پسر بيست ساله‌اش «خمارويه» به جاى او نشست. تا اين‌كه در ذى‌القعده 282ق در دمشق به دست يكى از غلامانش كشته و او را براى دفن به مصر منتقل كردند. بعد از او پسر چهارده ساله‌اش «ابوالعساكر» به جاى او بر تخت خلافت تكيه زد و اين حكومت بيش از هشت ماه دوام نياورد و در جمادى‌الاولى 283ق بدست اطرافيانش كه از او ناراضى بودند، كشته شد.بعد از او برادرش «هارون بن خمارويه» به حكومت رسيد و او هم در 10 صفر 292ق كشته و عمويش «ابوالمغازى شيبان» جاى او را گرفت ولى دولت او بيش از 12 روز دوام نياورد و «محمد بن سليمان» كه از طرف خليفه عباسى مامور شده بود، به «القطائع» هجوم آورد و به حكومت 37 ساله سلسله طولونى پايان داد. بعد از اين، براى مدّت كمى تا سال 323 واليانى از طرف دولت عباسى در زمان خلافت «المكتفى و المقتدى» براى اداره مصر منصوب شدند كه تعداد آنها 10 نفر مى‌باشد كه تمام اين‌ها در اثر معرّفى شده‌اند.


    بعد از اين مدّت كوتاه كه حكام خلفاى عباسى در مصر قدرتى موقتى به هم رسانده بودند، «محمد اخشيد» سلسله مستقل ديگرى در اين نواحى تشكيل داد. پدر او «ابوبكر محمد بن طُنج» قبلاً از طرف خليفه عباسى «القاهر» به اين منطقه اعزام شده بود. در سال 323ق «محمد اخشيد» از جانب خليفه «الراضى بالله» به حكومت مصر گمارده شد. اقدامات وى آرامش را به منطقه بازگرداند و خليفه در سال 327ق «اخشيد» (اين كلمه براى آن معانى مختلفى ذكر كرده‌اند، در زبان فارسى معناى فرمانروا مى‌دهد) از اين پس بر منابر از او با اين عنوان ياد مى‌شد.
    بعد از اين مدّت كوتاه كه حكام خلفاى عباسى در مصر قدرتى موقتى به هم رسانده بودند، «محمد اخشيد» سلسله مستقل ديگرى در اين نواحى تشكيل داد. پدر او «ابوبكر محمد بن طُنج» قبلاً از طرف خليفه عباسى «القاهر» به اين منطقه اعزام شده بود. در سال 323ق «محمد اخشيد» از جانب خليفه «الراضى بالله» به حكومت مصر گمارده شد. اقدامات وى آرامش را به منطقه بازگرداند و خليفه در سال 327ق «اخشيد» (اين كلمه براى آن معانى مختلفى ذكر كرده‌اند، در زبان فارسى معناى فرمانروا مى‌دهد) از اين پس بر منابر از او با اين عنوان ياد مى‌شد.