قواعد فقه 4، بخش جزایی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
| موضوع =
| موضوع =


| ناشر =مرکز نشر علوم اسلامي
| ناشر =مرکز نشر علوم اسلامى


| مکان نشر =ايران - تهران  
| مکان نشر =ايران - تهران  
خط ۱۹: خط ۱۹:
| شابک =964-6567-09-6  
| شابک =964-6567-09-6  
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =50692
| کتابخوان همراه نور =50692
| کد پدیدآور =00264
| کد پدیدآور =00264
| پس از =
| پس از =
خط ۲۵: خط ۲۶:
}}  
}}  


'''قواعد فقه 4، بخش جزایی'''، اثر [[محقق داماد، مصطفی|سید مصطفی محقق داماد]]، پژوهشی است پیرامون قواعد فقهی جزایی، به زبانی ساده و علمی.
'''قواعد فقه 4، بخش جزایی'''، اثر [[محقق داماد، سید مصطفی|سید مصطفی محقق داماد]]، پژوهشی است پیرامون قواعد فقهی جزایی، به زبانی ساده و علمی.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۳: خط ۳۴:
در دیباچه، ابتدا به تشریح جایگاه دادرسی و قضا در نظام ارزشی اسلام پرداخته شده و سپس، ضمن اشاره به اهمیت حکم قاضی، به مقایسه نظام قضایی اسلام با اروپا و شعارهای اصولی پرداخته شده و در نهایت، موضوع عمل جوامع اسلامی و تفاوت آن با اسلام نظری، مطرح گردیده است<ref>ر.ک: دیباچه، ص1-‎8</ref>.
در دیباچه، ابتدا به تشریح جایگاه دادرسی و قضا در نظام ارزشی اسلام پرداخته شده و سپس، ضمن اشاره به اهمیت حکم قاضی، به مقایسه نظام قضایی اسلام با اروپا و شعارهای اصولی پرداخته شده و در نهایت، موضوع عمل جوامع اسلامی و تفاوت آن با اسلام نظری، مطرح گردیده است<ref>ر.ک: دیباچه، ص1-‎8</ref>.


در فصل نخست، به قاعده «قبح عقاب بلابیان» (اصل قانونی بودن مجازات) پرداخته شده است. مفاد این قاعده، اجمالا آن است که مادام که عملی توسط شرع نهی نشده و آن نهی به مکلف ابلاغ نشده، چنانچه شخصی مرتکب آن گردد، مجازات او عقلا قبیح و زشت است و مادام که عملی توسط شرع واجب نشده و امر شارع به مکلف ابلاغ نشده، چنانچه شخصی آن را ترک کند، مجازات او بر ترک فعل مزبور، عقلا قبیح و زشت است. به اعتقاد نویسنده، قلمرو این قاعده، وسیع‎تر از «اصل قانونی بودن جرم و مجازات» در حقوق عرفی معاصر است؛ چراکه اصل قانونی بودن جرم و مجازات، راجع است به وضع قانون و به‌تبع آن، به مراحل ابلاغ و انتشار آن؛ ولی فقها در مواردی که مکلف نه به علت تقصیر، بلکه به جهتی دیگر، نسبت به تکلیف صادره جاهل بوده است نیز به این قاعده تمسک کرده‌اند؛ به‌عبارت‎دیگر، مراد از بیان در این قاعده، بیان واصل است نه بیان صادر و ازاین‎رو، نویسنده دایره شمول آن را وسیع‎تر از اصل قانونی بودن جرم و مجازات دانسته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15</ref>.
در فصل نخست، به قاعده «قبح عقاب بلابیان» (اصل قانونی بودن مجازات) پرداخته شده است. مفاد این قاعده، اجمالا آن است که مادام که عملی توسط شرع نهی نشده و آن نهی به مکلف ابلاغ نشده، چنانچه شخصی مرتکب آن گردد، مجازات او عقلا قبیح و زشت است و مادام که عملی توسط شرع واجب نشده و امر شارع به مکلف ابلاغ نشده، چنانچه شخصی آن را ترک کند، مجازات او بر ترک فعل مزبور، عقلا قبیح و زشت است. به اعتقاد نویسنده، قلمرو این قاعده، وسیع‎تر از «اصل قانونی بودن جرم و مجازات» در حقوق عرفی معاصر است؛ چراکه اصل قانونی بودن جرم و مجازات، راجع است به وضع قانون و به‌تبع آن، به مراحل ابلاغ و انتشار آن؛ ولی فقها در مواردی که مکلف نه به علت تقصیر، بلکه به جهتی دیگر، نسبت به تکلیف صادره جاهل بوده است نیز به این قاعده تمسک کرده‌اند؛ به‌عبارت‌دیگر، مراد از بیان در این قاعده، بیان واصل است نه بیان صادر و ازاین‌رو، نویسنده دایره شمول آن را وسیع‎تر از اصل قانونی بودن جرم و مجازات دانسته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15</ref>.


نویسنده مطالب این فصل را در چهار مبحث کلیات، مستندات فقهی قاعده مزبور، مجاری این قاعده و اصل قانونی بودن جرم و مجازات در حقوق موضوعه پی گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص13-‎35</ref>.
نویسنده مطالب این فصل را در چهار مبحث کلیات، مستندات فقهی قاعده مزبور، مجاری این قاعده و اصل قانونی بودن جرم و مجازات در حقوق موضوعه پی گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص13-‎35</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۸:
در مبحث چهارم و پنجم، به بحث پیرامون شرایط تحقق حالت اضطرار<ref>ر.ک: همان، ص145</ref> و اضطرار در حقوق جزای عرفی پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>.
در مبحث چهارم و پنجم، به بحث پیرامون شرایط تحقق حالت اضطرار<ref>ر.ک: همان، ص145</ref> و اضطرار در حقوق جزای عرفی پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>.


در فصل پنجم، به قاعده «وزر» (اصل شخصی بودن مجازات) پرداخته شده است. در کتب قواعد فقهی، این قاعده، تحت عنوان یک قاعده خاص فقهی، به‌طور جداگانه و مستقل، مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته است. نویسنده این قاعده را، یکی از عناصر جوهری مجازات در اسلام دانسته که بعد از انقلاب کبیر فرانسه، در حقوق کیفری کشورهای اروپایی نیز رسوخ کرده و در حقوق امروزین، تحت عنوان «اصل شخصی بودن مجازات‎ها»، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به‌طوری‎که دانشمندان اسلامی و غربی و حقوق‎دانان کشورمان در تألیفات خود، در باب تاریخچه تحول مقررات کیفری و مسئولیت جنایی، از آن یاد کرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص155</ref>.
در فصل پنجم، به قاعده «وزر» (اصل شخصی بودن مجازات) پرداخته شده است. در کتب قواعد فقهی، این قاعده، تحت عنوان یک قاعده خاص فقهی، به‌طور جداگانه و مستقل، مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته است. نویسنده این قاعده را، یکی از عناصر جوهری مجازات در اسلام دانسته که بعد از انقلاب کبیر فرانسه، در حقوق کیفری کشورهای اروپایی نیز رسوخ کرده و در حقوق امروزین، تحت عنوان «اصل شخصی بودن مجازات‎ها»، از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به‌طوری‌که دانشمندان اسلامی و غربی و حقوق‎دانان کشورمان در تألیفات خود، در باب تاریخچه تحول مقررات کیفری و مسئولیت جنایی، از آن یاد کرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص155</ref>.


نویسنده در این فصل، این موضوع را تحت عنوان یک قاعده فقهی، مورد بررسی و مطالعه قرار داده است. بدین منظور ابتدا به مطالعه تاریخی قاعده پرداخته شده تا روشن شود که متأسفانه در دوران باستان، جمعی‎ بودن مسئولیت جریان داشته و بستگان و اعضای خانواده مجرم نیز در معرض مؤاخذه و مسئولیت کیفری قرار می‌گرفتند، اما با ظهور ادیان الهی، به‌ویژه اسلام و پس از آن در انقلاب کبیر فرانسه، اصل شخصی بودن مجازات‎ها پا به عرصه وجود گذاشت و در ادامه، موقعیت و مفاد قاعده در حقوق امروزی و فقه اسلامی، بیان شده است؛ سپس به ذکر منابع فقهی قاعده و موارد کاربرد آن در فقه اسلامی پرداخته شده و سرانجام، استثناهای احتمالی این اصل جوهری مسئولیت کیفری، مورد مطالعه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص155-‎156</ref>.
نویسنده در این فصل، این موضوع را تحت عنوان یک قاعده فقهی، مورد بررسی و مطالعه قرار داده است. بدین منظور ابتدا به مطالعه تاریخی قاعده پرداخته شده تا روشن شود که متأسفانه در دوران باستان، جمعی‎ بودن مسئولیت جریان داشته و بستگان و اعضای خانواده مجرم نیز در معرض مؤاخذه و مسئولیت کیفری قرار می‌گرفتند، اما با ظهور ادیان الهی، به‌ویژه اسلام و پس از آن در انقلاب کبیر فرانسه، اصل شخصی بودن مجازات‎ها پا به عرصه وجود گذاشت و در ادامه، موقعیت و مفاد قاعده در حقوق امروزی و فقه اسلامی، بیان شده است؛ سپس به ذکر منابع فقهی قاعده و موارد کاربرد آن در فقه اسلامی پرداخته شده و سرانجام، استثناهای احتمالی این اصل جوهری مسئولیت کیفری، مورد مطالعه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص155-‎156</ref>.
خط ۶۳: خط ۶۴:
در فصل ششم، به قاعده «حرمت اعانت بر اثم» پرداخته شده است. گاهی گنهکار به‌تنهایی عنصر مادی گناه را مرتکب می‌شود، ولی فرد یا افراد دیگری وی را در انجام آن، یاری می‌کنند که به عمل آنها در فقه اسلامی، «اعانت بر اثم» گفته می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص173</ref>. نویسنده در این فصل، ابتدا به منابع و مفاد قاعده مزبور پرداخته و سپس شرایط و عناصر لازم برای صدق این قاعده را مورد بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص174-‎192</ref>.
در فصل ششم، به قاعده «حرمت اعانت بر اثم» پرداخته شده است. گاهی گنهکار به‌تنهایی عنصر مادی گناه را مرتکب می‌شود، ولی فرد یا افراد دیگری وی را در انجام آن، یاری می‌کنند که به عمل آنها در فقه اسلامی، «اعانت بر اثم» گفته می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص173</ref>. نویسنده در این فصل، ابتدا به منابع و مفاد قاعده مزبور پرداخته و سپس شرایط و عناصر لازم برای صدق این قاعده را مورد بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص174-‎192</ref>.


فصل هفتم، در سه مبحث، به مطالب مربوط به «تعزیرات» اختصاص یافته است. در نخستین مبحث، حقیقت و ماهیت حقوقی تعزیر تحت قاعده «التعزير دون الحد» مورد بحث قرار گرفته و در ضمن آن، به این مسئله پاسخ داده شده است که آیا تعزیر، اختصاص به نواختن تازیانه و آزار جسمانی مجرم دارد یا از طریق دیگر نیز قابل اجراست. در مبحث دوم، مرجع تعیین‌کننده کم و کیف تعزیر، تحت قاعده «التعزير بما يراه الإمام» مورد بحث قرار گرفته و در ضمن آن، به این سؤال پاسخ داده شده است که آیا همواره تنها قاضی رسیدگی‎کننده باید نسبت به اندازه و حدود و ثغور تعزیر تصمیم بگیرد یا آنکه توسط مرجع قانون‎گذاری می‌توان از قبل، حدود آن را مشخص نمود. در آخرین مبحث نیز قلمرو تعزیرات، تحت قاعده «التعزير لكل عمل محرم» مورد گفتگو قرار گرفته و به این مسئله که در چه مواردی تعزیر اجرا می‌شود، پاسخ داده شده است<ref>ر.ک: همان، ص195</ref>.
فصل هفتم، در سه مبحث، به مطالب مربوط به «تعزیرات» اختصاص یافته است. در نخستین مبحث، حقیقت و ماهیت حقوقی تعزیر تحت قاعده «التعزير دون الحد» مورد بحث قرار گرفته و در ضمن آن، به این مسئله پاسخ داده شده است که آیا تعزیر، اختصاص به نواختن تازیانه و آزار جسمانی مجرم دارد یا از طریق دیگر نیز قابل اجراست. در مبحث دوم، مرجع تعیین‌کننده کم و کیف تعزیر، تحت قاعده «التعزير بما يراه الإمام» مورد بحث قرار گرفته و در ضمن آن، به این سؤال پاسخ داده شده است که آیا همواره تنها قاضی رسیدگی‌کننده باید نسبت به اندازه و حدود و ثغور تعزیر تصمیم بگیرد یا آنکه توسط مرجع قانون‌گذاری می‌توان از قبل، حدود آن را مشخص نمود. در آخرین مبحث نیز قلمرو تعزیرات، تحت قاعده «التعزير لكل عمل محرم» مورد گفتگو قرار گرفته و به این مسئله که در چه مواردی تعزیر اجرا می‌شود، پاسخ داده شده است<ref>ر.ک: همان، ص195</ref>.


در فصل هشتم، قاعده «حرز در سرقت مستوجب حد»، مورد تبیین قرار گرفته است. از شروطی که برای قطع ید سارق متذکر شده‌اند، محرز بودن مال مسروقه است؛ به‌عبارت‎دیگر، در سرقت، حد قطع دست اجرا نمی‌شود، مگر اینکه مال مسروقه از حرز خارج شده باشد؛ ازاین‎رو، نویسنده با استفاده از روایات و با تعبیر «لا قطع إلا في حرز»، از این مسئله به‌مثابه یک قاعده کلی در اجرای حد سرقت، یاد کرده است. منابع و مستندات فقهی اعتبار این شرط، مفهوم لغوی و اصطلاحی حرز و مصادیق مشتبه محل اختلاف آن، در این نوشتار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص253</ref>.
در فصل هشتم، قاعده «حرز در سرقت مستوجب حد»، مورد تبیین قرار گرفته است. از شروطی که برای قطع ید سارق متذکر شده‌اند، محرز بودن مال مسروقه است؛ به‌عبارت‌دیگر، در سرقت، حد قطع دست اجرا نمی‌شود، مگر اینکه مال مسروقه از حرز خارج شده باشد؛ ازاین‌رو، نویسنده با استفاده از روایات و با تعبیر «لا قطع إلا في حرز»، از این مسئله به‌مثابه یک قاعده کلی در اجرای حد سرقت، یاد کرده است. منابع و مستندات فقهی اعتبار این شرط، مفهوم لغوی و اصطلاحی حرز و مصادیق مشتبه محل اختلاف آن، در این نوشتار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص253</ref>.


در فصل نهم، به نظریه اقامه حدود پرداخته شده است. موضوع اقامه حدود یا تعطیل آن در زمان غیبت معصومین(ع)، از مسائل پرماجرا در فقه امامیه است؛ ازاین‎رو نویسنده ابتدا به اقوال و ادله موافقین اجرا اشاره نموده و سپس، دلایل قائلین به تعطیل را ذکر نموده و در پایان، به نقد و بررسی آنها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص281</ref>.
در فصل نهم، به نظریه اقامه حدود پرداخته شده است. موضوع اقامه حدود یا تعطیل آن در زمان غیبت معصومین(ع)، از مسائل پرماجرا در فقه امامیه است؛ ازاین‌رو نویسنده ابتدا به اقوال و ادله موافقین اجرا اشاره نموده و سپس، دلایل قائلین به تعطیل را ذکر نموده و در پایان، به نقد و بررسی آنها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص281</ref>.


در فصل دهم، قاعده «لوث و قسامه» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در فقه شیعه، تنها موردی که قسامه اجرا می‌شود، جایی است که «لوث» وجود دارد؛ لذا به‌صورت یک قاعده کلی گفته شده است: «لا قسامة إلا في لوث». نویسنده تلاش نموده است تا این قاعده را به‎نحو تطبیقی، با توجه به مکاتب پنج‎گانه فقهی، در طی چند مبحث، ارائه دهد<ref>ر.ک: همان، ص299</ref>.
در فصل دهم، قاعده «لوث و قسامه» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در فقه شیعه، تنها موردی که قسامه اجرا می‌شود، جایی است که «لوث» وجود دارد؛ لذا به‌صورت یک قاعده کلی گفته شده است: «لا قسامة إلا في لوث». نویسنده تلاش نموده است تا این قاعده را به‌نحو تطبیقی، با توجه به مکاتب پنج‎گانه فقهی، در طی چند مبحث، ارائه دهد<ref>ر.ک: همان، ص299</ref>.


قانون اصلاح موادی از قانون مجازات اسلامی، مصوب 1370، در انتهای کتاب، به‌صورت ضمیمه آورده شده است<ref>ر.ک: همان، ص331</ref>.
قانون اصلاح موادی از قانون مجازات اسلامی، مصوب 1370، در انتهای کتاب، به‌صورت ضمیمه آورده شده است<ref>ر.ک: همان، ص331</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‎ها، علاوه بر ذکر منابع<ref>مثلا ر.ک: پاورقی، ص230</ref> و توضیح برخی از مطالب متن<ref>مثلا ر.ک: همان، ص248</ref>، به شرح حال مختصر برخی از اعلام مذکور در متن، پرداخته شده است<ref>مثلا ر.ک: همان، ص287</ref>.
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع<ref>مثلا ر.ک: پاورقی، ص230</ref> و توضیح برخی از مطالب متن<ref>مثلا ر.ک: همان، ص248</ref>، به شرح حال مختصر برخی از اعلام مذکور در متن، پرداخته شده است<ref>مثلا ر.ک: همان، ص287</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
<references />
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
مقدمه و متن کتاب.
مقدمه و متن کتاب.
   
   
== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[قواعد فقه (محقق داماد، مصطفی)]]  
[[قواعد فقه 4]]
 
[[قواعد فقه (محقق داماد، سید مصطفی)]]  


[[قواعد فقه، بخش مدنی (مالکیت - مسئولیت)]]
[[قواعد فقه، بخش مدنی (مالکیت - مسئولیت)]]
خط ۱۰۱: خط ۱۰۵:
   
   
[[رده:فقه (آثار کلی - اختصاصی)]]
[[رده:فقه (آثار کلی - اختصاصی)]]
[[رده: مرداد(98)]]
[[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]]